چهارشنبه 03 دي 1404 - Wed 24 Dec 2025
  • جمع‌بندی جلسه با وزرا و رئیس‌جمهور به‌طورکامل اطلاع‌رسانی شده است

  • اصلی‌ترین مانع اسرائیل برای حمله مجدد به ایران چیست؟

  • پزشکیان به خودم اجازه نمی‌دهم چنین چیزی را بپذیرم

  • وقتی رهبرانقلاب به خاتمی هشدار دادند

  • ونزوئلا و آینده خاورمیانه!

  • تعطیلی نظارت مجلس و نگفتن مطالبات مردم؟!

  • سه عامل افزایش قیمت خودرو در بازار

  • زاکانی موفق‌ترین و کارآمد‌ترین شهردار تهران بوده است

  • حمله تند روزنامه کرباسچی به پزشکیان

  • وطن فروشی که به وطن دوست‌ها ناسزا می‌گوید

  • جنوب یمن؛ بوی توطئه و خیانت

  • مهندسی فروپاشی داخلی دشمن از معیشت تا روان جامعه

  • آقای پزشکیان، اشتباهات دولتتان پاشته آشیل تان نشود

  • ارتباط عامل شهادت قاضی رازینی و مقیسه با منافقین محرز شد

  • چرا بازسازی مدیریتی به نفع دولت پزشکیان است؟

  • ریشه گرانی دلار اینجاست

  • افشین پیروانی جواب خسرو حیدری را داد+فیلم

  • ایران همچنان قوی است باید ضعیف شود

  • حداقل در میان خودتان یکی را قبول داشته باشید

  • نقشه راه رهبر انقلاب برای مداحان

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 287754
    تاریخ انتشار: 15/اسفند/1400 - 10:04

    این مرد همان جوانمرد قصاب متروی تهران است

    گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کرد که پول گرفته است. گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: «بفرما مابقی پولت.»

    این مرد همان جوانمرد قصاب متروی تهران است

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» محمدامین گودرزی ،جنگ تحمیلی ارتش بعث صدام علیه کشورمان یک تهدید بود که به فرصت تبدیل شد، فرصت شکوفایی استعدادها و دیده شدن ستاره ها و فرماندهان جوانی که هر کدام به راحتی جنگ را فرماندهی می کردند.

    اهالی دزفول هر زمان می‌خواهند فردی را مثال بزنند که به خوش انصافی معروف است، نام عبدالحسین کیانی را بر زبان می‌آوردند. عبدالحسین قصاب فردی است که مغازه‌اش روبروی ساختمان شهربانی سابق دزفول بود. در وصف او می گویند هر زمان که از او می پرسیدند عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار؟ می گفت: الحمدلله، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشد.

    کسانی که این قصاب جوانمرد را می شناسند می‌گویند که اگر مشتری مبلغ کمی گوشت می خواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. وقتی که می شناخت که مشتری فقیر است، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش.‌ کسی که وضع مادی خوبی نداشت یا حدس می زد که نیازمند باشد دو برابر پولش، گوشت می داد. پول نقد یا گوسفند به افرادی امانت می‌داد و سفارش می‌کرد هر زمان که مشکل‌شان حل شد، آن پول را پس دهند. عبدالحسین بدون قید و شرط پول قرض می‌داد.

    گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کرد که پول گرفته است. گاهی هم پول را می گرفت و کنار گوشت، توی روزنامه، دوباره بر می گرداند به مشتری. گاهی هم پول را می گرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: «بفرما ما بقی پولت.»

    دوست و همرزم عبدالحسین تعریف می‌کرد که روزی مرد میانسالی به قصابی می‌آید. گوشت‌ها را نگاه می‌کند و می‌رود. عبدالحسین به شاگردش می‌گوید که به دنبال آن مرد برو و بگو که صاحب این مغازه گوشت را به صورت نسیه هم می‌دهد. آن مرد برمی‌گردد و گوشت را نسیه می‌خرد.



    عبدالحسین کیانی یا همان جوانمرد قصاب قصه ما در سال ۱۳۱۸ دیده به جهان گشود. قبل از انقلاب چندین بار توسط ساواک دستگیر و شدیدا شکنجه شد. بعد از انقلاب در بسیج ثبت نام کرد. او صبح‌ها در مغازه کار می‌کرد و شب‌ها در مسجد یا خیابان به همراه دو پسرش نگهبانی می‌داد.

    از آن موقعی که امام خمینی (ره) سفارش کرد بروید به جبهه تا جوان‌ها خسته نشوند گفت که من هم باید برای عملیات‌های اصلی بروم و بعد از آن دیگر به جبهه‌های پدافندی بسنده نکرد. او با داشتن هشت فرزند و کار زیاد در دامداری و مغازه قصابی، همه را رها کرد و به جبهه رفت.

    عملیات فتح‌المبین یکی از عملیات‌های مهم و غرورآفرین رزمندگان ایرانی در دوران دفاع مقدس است که در نهایت و با وجود کمبود ادوات و تجهیزات در مقابل متجاوزان با پیروزی قاطع نیروهای ایرانی و عقب‌نشینی رژیم بعث از سرزمین‌های اشغال‌شده به پایان رسید.

    این عملیات در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد روز دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۶۱ در جبهه جنوبی، در منطقه غرب شهرهای شوش و دهلران در استان خوزستان انجام شد. طرح‌ریزی عملیات فتح‌المبین از اواسط آبان ۱۳۶۰ آغاز شده بود. بسیاری بر این باورند که این عملیات نقطه عطف جنگ تحمیلی ارتش بعث علیه ایران است که در نهایت منجر به بیرون راندن نیروهای عراقی از بخش بزرگی از خاک خوزستان شد.

    عبدالحسین کیانی یا همان جوانمرد قصاب قصه ما در عملیات فتح‌المبین پس اصابت دوازده گلوله شهید و سپس به حمزه سیدالشهدای دزفول معروف شد.

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما