چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403 - Wed 08 May 2024
  • عوارض خطرناک قلیان اکسیژن؛ از آسیب مغزی تا سرخوشی

  • خسارت ۱دهه توقف ذخیره‌سازی گاز ایران

  • حزب‌الله با حمایت ایران امنیت را از اسرائیل گرفته است

  • فرار به جلوی متهمان مفاسد اقتصادی و دو برابر شدن تحریم‌ها

  • نوجوانی که به صورت شهید زین الدین کشیده زد!

  • لحظۀ تصادف امام‌جمعۀ شهر بلوک جیرفت/فیلم

  • حماس با طرح قطر و مصر برای آتش‌بس موافقت کرد

  • انتشار سند جدیدی که نشان می‌دهد، مادر نیکا شاکرمی حدس‌هایی درباره احتمال خودکشی دخترش می‌زده است+ عکس

  • از سوءاستفاده صهیونیست‌ها و عناصر ضدانقلاب از اقلیم کردستان علیه ایران جلوگیری کنید

  • زمان اعزام حجاج بیت الله الحرام مشخص شد

  • با توجه به حوادث غزه حج امسال حج برائت است / آنچه در غزه اتفاق می‌افتد در تاریخ می‌ماند

  • صفحات سلبریتی‌ها طرح نور مجازی می‌خواهد

  • نویسنده گزارش جعلی بی‌بی‌سی چه کسی است؟+ عکس

  • نگاه واقع‌گرایانه به آسیب‌های اجتماعی داشته باشید/ مسئولان منفعل توبیخ می‌شوند

  • رونمایی از مدارک فساد پسر معاون اول سابق قوه قضائیه

  • سناریو جنجال‌سازی برای شهرداری تهران+ عکس و فیلم

  • کار بچگانه ابراهیم هادی که عملیات را نجات داد

  • اعتراف روزنامه غربگرا: ایران سه بر صفر از آمریکا جلو است

  • جزییات سه پیشنهاد ارزی فعالان معدنی به دولت/ ارز را نیمایی می دهیم

  • تصمیمی که استقلال را نجات داد+ عکس

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 370670
    تاریخ انتشار: 08/ارديبهشت/1403 - 10:42

    ماجرای کشف یک نیروی به درد بخور توسط حسن باقری

    امروز یک نیروی به درد بخور و ارزنده کشف کردم.» پرسیدم: این نیرویی که کشفش کردی، چه کسی است؟

    ماجرای کشف یک نیروی به درد بخور توسط حسن باقری

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل ازجهان نیوز ،

    اواخر سال ۱۳۶۰ بود که حسن باقری به قرارگاه عملیاتی جنوب آمد و گفت: امروز یک نیروی به درد بخور و ارزنده کشف کردم.» پرسیدم: «این نیرویی که کشفش کردی، چه کسی است؟» گفت: اسمش مهدی زین الدین است.

    سوابقش را هم در آوردم؛ همه درخشان و عالی است.» گفتم: «می خواهی با او چه کار کنی؟ فکری برایش داری؟» گفت: «اگر همه صلاح بدانند، می خواهم او را بفرستم تا زمینه ‌ عملیات بعدی را برای ما آماده کند.» زمانی بود که عملیات فتح المبین در دستور کار قرار داشت و در پی طرح ریزی آن بودیم.

    موافقت شد و مأموریت به مهدی ابلاغ گردید. طبق مأموریت، مهدی باید به دزفول می رفت و سرپرستی تمام محورهای عملیاتی که هر کدام وظیفه خاصی داشتند و نیروهای اطلاعات و شناسایی شان مشغول فعالیت بودند، به عهده می گرفت. او زیر نظر حسن باقری، مسئول اطلاعات و شناسایی تمامی واحدهای عملیاتی درگیر در فتح المبین شد.

    طی این مدت، که حدود شش ماه طول کشید، چند بار از اهواز به دزفول رفتیم. هر وقت مهدی را آنجا می دیدیم، سخت مشغول کار بود. حتی گاهی به عنوان رزمنده ساده برای شناسایی تا عمق مواضع دشمن هم پیش می رفت.

    برگرفته از کتاب «برف تا برف» مجموعه خاطراتی از شهید مهدی شیخ زین الدین
    راوی: غلام علی رشید

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما