یکشنبه 09 ارديبهشت 1403 - Sun 28 Apr 2024
  • پنج سناریوی عجیب انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا

  • مخالفت پارلمان آلمان با پیشنهاد تحریم سپاه پاسداران

  • حجاب، مسیر مصلحت جامعه

  • واکاوی ظرفیت‌های معدنی ایران و عربستان

  • ماجرای کشف یک نیروی به درد بخور توسط حسن باقری

  • نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا به کاخ سفید هشدار داد

  • روحانی و ربیعی مخالف کاندیداتوری خاتمی بودند

  • جزییات حراج بعدی شمش طلا

  • خبر خوش وزیر کار برای کارگران

  • اسناد ارتش آمریکا از عملایات پنجه عقاب در ایران + سند

  • مستاجران ؛بازنده بازی قیمت‌سازی

  • مخاطب ۶۹.۲درصدی ثمره تحو ل رسانه ملی

  • معلم شهیدی که در روز معلم شهید شد+عکس

  • پایان دوران مدارا با قاره سبز

  • تمجید فرمانده کل ارتش از عملیات وعده صادق

  • خبر خوش برای هواداران استقلال و پرسپولیس /واگذاری مالکیت استقلال و پرسپولیس انجام شد؟

  • اگر مردم وارد میدان اقتصاد بشوند تولید جهش پیدا می‌کند/امنیت شغلی از وظایف مسئولین است+ فیلم

  • آغاز سلسله شکست‌های آمریکا در مقابل ایران+ عکس

  • نقش پرسپولیس در فینالیست شدن العین در آسیا

  • سوءمدیریت فاحش و زبان ‌دراز برخی دولتمردان سابق درباره فقر

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 365071
    تاریخ انتشار: 21/بهمن/1402 - 09:30
    جشنواره فیلم فجر؛

    «شهسوار» نه فیلم است و نه «کمدی»!

    مبنای «شهسوار» یک موقعیت «جفنگ» است که بنا بوده لحظات کمیک خلق کند، لیکن نمازی، همان‌طور که در «شادروان» نشان داد، طناز و شوخی‌ساز متوسطی هم نیست که بتواند از این موقعیت‌های جفنگ لحظات مفرح خلق کند.

    «شهسوار» نه فیلم است و نه «کمدی»!

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»

    این هم در نوع خود، تاکتیک جالبی است که حسین نمازی، کارگردان «شهسوار»، در گفتگوهای رسانه‌ای و نشست مطبوعاتی فیلم قبلی خود «شادروان»، و فیلم اخیر(شهسوار) که کپی نسبتا برابر اصل همان قبلی است، هر دو بار، مدعی می شود که "فیلم من، کمدی نیست."

    «شهسوار» نه فیلم است و نه «کمدی»!

    به این ترتیب، در پاسخ به منتقدان فیلم که از یخ بودن شوخی‌ها و عجز فیلم از بامزه بودن شاکی هستند، آن‌ها را به همان مصاحبه‌ها ارجاع می دهی که "من که گفتم فیلم من کمدی نیست." از سوی دیگر، از هر ابزاری برای خنده‌دار شدن فیلم (از خرکچی بودن شخصیت‌ها تا لجن‌مال کردن شخصیت پدر) استفاده می بری تا اگر چند صحنه‌ای موفق به خنده گرفتن از تماشاگر شدی، بعدا بتوانی این دعوی را مطرح کنی که "فیلم من با این که کمدی نیست، اما خنده‌دار است." واقعا روش رندانه‌ای است!

    «شهسوار» نه فیلم است و نه «کمدی»!

    «شهسوار» نه فیلم است و نه «کمدی»!

    کارگردان یک موقعیت «ابزورد»(جفنگ) بسیار خاص را دستمایه ساختن فیلم خود قرار داده که ظاهرا مدعی است در رده‌ی سینمای اجتماعی قرار می گیرد. عباس جمشیدی، بازیگر فیلم هم در نشست رسانه‌ای فیلم گفته که این فیلم درباره‌ی «فقر» است.

    اولا، خانواده‌ای که در فیلم می بینیم، گرچه روستایی هستند، اما «فقیر» نیستند، چه اگر فقیر بودند، نمی توانستند پذیرای این تعداد مهمان عروسی به صورت شبانه‌روزی باشند. علاوه بر این، آن‌ها دامدار هستند و از فروش محصولات مختلف تولید شده توسط «خر» کسب معاش می کنند. پس فیلم الزاما و مستقیما ربطی به فقر ندارد. این که به زعم فیلم، این خاندان دچار این بداقبالی هستند که هر وقت می خواهد یک عروسی در آن سر بگیرد، یکی از اقوام فوت می کند و عروسی سر نمی گیرد، هم به لحاظ داستانی و هم به لحاظ منطقی دچار مشکل است.

    «شهسوار» نه فیلم است و نه «کمدی»!

    به لحاظ داستانی، چنین چیزی اولا عمومیت ندارد و ثانیا، آن اندازه تراژیک نیست که تبدیل به یک بحران شود. به هر حال، زوج‌های دم بخت این خانواده می توانستند با حفظ حرمت فرد درگذشته، بدون جشن و ساز و دهل عقد کنند و عروسی را به زمان مناسب موکول کنند. به علاوه، دیگر این طور هم نبوده که در طول چند سال گذشته، در تمام طول سال این خانواده عزادار بوده باشد و اعضای خاندان ایشان رگباری فوت کرده باشند: نه فردی از بستگان درجه یک آنان درگذشته است و نه این خانواده، «از آن خانواده‌ها» هستند که مثلا یک سال برای یک درگذشته، سیاهپوش و عزادار باشند(دست‌کم از رفتار خانواده با پدر خانواده مشخص است که چندان هم پایبند رسومات و سلسله‌مراتب و احترامات فائقه و سخت‌گیرانه‌ی قومی قبیله‌ای نیستند). بنابر این، اگر کمی در بطن ماجرا عمیق‌تر شویم، اصلا «مساله‌ای» یا لااقل مساله‌ی «حادی» وجود نداشته، که این همه برو و بیا و بشکن و بالابنداز بیخود و بی‌جهت نیاز داشته باشد.

    «شهسوار» نه فیلم است و نه «کمدی»!

    مشخصا ساختار این خانواده که در اطراف تهران زندگی می کنند، ابدا قومی و قبیله‌ای(آن طور که در برخی اقوام محترم کشور بعضا هنوز دیده می شود) نیست که مبحث «بزرگ‌خاندان» این اندازه در آن ناموسی و حیاتی باشد.

    پدرگذشت ناگهانی عموی پدران عروس و داماد در نهایت چند روزی مراسم را به تاخیر می انداخت و بعد با کمی ساز و ضرب کم‌تر مراسم هم به جای خود برگزار می شد و تمام. تلاش بلاهت‌بار اعضای خانواده برای مخفی کردن مرگ «داداشی» حقیقتا یک موقعیت «جفنگ» است که بنا بوده لحظات «کمیک» خلق کند، لیکن حسین نمازی، همان‌طور که در «شادروان» نشان داد، طناز و شوخی‌ساز متوسطی هم نیست که بتواند از این موقعیت‌های جفنگ، لحظات مفرح خلق کند.

    «شهسوار» نه فیلم است و نه «کمدی»!

     

    عجیب است که او اصرار دارد به همین سبک و سیاق «کمدی» بسازد و تازه زیرش هم بزند که "من کمدی نساختم!" خود نمازی هم ظاهرا می دانست که «سوخت» داستانی پنهان نگه داشتن مرگ داداشی، آن‌قدری نیست که فیلم را به زمان استاندارد 90 دقیقه جلو ببرد و به ناگهان از یک سوم فیلم، کانال عوض می شود و بحث گرفتن حق بیمه با صحنه‌سازی در محور قرار می گیرد و باز در دوسوم پایانی دوباره ماجرای مخفی‌ نگه‌داشتن مرگ داداشی این بار از عروس، به میان می آید. این رفت و برگشت هم حقیقتا کمکی به فیلم نمی کند. «شهسوار» یک فیلم بی‌مایه و به شدت سردرگم است که نه توان خنداندن دارد و نه به دعو خویش، «نقد اجتماعی» پررنگ و اثرگذاری مطرح می کند.

    در یک کلام، «شهسوار» علاوه بر این که بر یک موقعیت «جفنگ» بنا شده، که خودش هم بالکل، «جفنگ» است.

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما