به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از الف؛- حسن روحانی سیاستمداری است باهوش و سیاستورزی زیرکانه او برای حضور در مهمترین قوه کشور برای اثبات این گزاره کفایت میکند؛ از گمنامی در افکار عمومی تا فتح پاستور و تداوم در آن، راهی است که کمتر کسی توان پیمودن آن را دارد.
۲- یک فرد سیّاس در موقعیتهای متفاوت، اظهارات و کنشهایش را بر همین قاعده بنا میکند و نمیتوان متصور بود که آنچه بر زبان رانده و یا در عمل دیده میشود، نسبتی با ویژگیهای داهیانه او نداشته باشد؛ به خصوص که این ویژگی با خصایص امنیتی هم درآمیخته باشد!
۳- عملکرد حسن روحانی در جایگاه ریاستجمهوری اظهر منالشمس است و نیاز چندانی به واکاوی ندارد؛ سقوطی تاریخی در همه ابعاد؛ به نحوی که تا سالها ایران باید تاوان حضور او و دولتش را پس بدهد.
۴- مراد از این سیاههها، دفاع از دولت کنونی و سیاستهایش نیست که حداقل در خط مشی اقتصادی تفاوت چندانی با پیشینیان قبل از خود ندارد. بلکه باید نقطه نزاع را جای دیگری بنا کرد؛ جایی که یکی از اصلیترین مسببین وضعیت امروز در جایگاه مدعی نشسته و لباس توصیه به تن کرده است!
۵- نقد روحانی و دولتش واجب اما قبل از ورود به آن، باید به جریانی خرده گرفت که بدون بازخواست از او و خسارتهایی که دولتش خلق کرد، اجازه سمپاشی در جامعه را میدهد. باید تیغ نقد را به صورت رسانههایی کشید که نقشی جز بوقچی برای سیاسیون ندارند و بدون در نظرگرفتن منفعت ملت و جامعه، صبح تا شب برای او و دولتش رپرتاژ میروند! و جامعهای را باید بازخواست کرد که حافظه تاریخیاش ضعیف است و فراموش کرده چاهی که در آن سالها برای کشور کنده شد، حالاحالاها پر شدنی نیست! و با در نظر گرفتن این ویژگی جامعه ایران و همچنین نگاه صفر و صدی آن، دوباره باید تاکید کرد که نگارنده هیچ قصدی برای دفاع از دولت کنونی ندارد.
۶- امروز که روحانی فیگورهای زیبایی گرفته و از بالای منبر توصیههای اخلاقی زیباتری میکند و راه برونرفت ارائه میدهد، به یاد بیاورد که چه کار کرد و چه بر جای گذاشت.
نه کلانایده برجامش گره از کار کشور باز کرد و نه توصیه امروزش به احیای آن چارهکار است؛ اگر خوشبین باشیم و همین برجام را یکی از عوامل افتادن کشور در دامن انحطاط ندانیم!
فراموش نکردیم که او و دولتش از تامین برق کشور عاجز بودند. صفهای گوشت و مرغ و روغن را که نمیتوان از یاد برد، میتوان؟ ۷۰۰ کشته کرونایی در روز را چه؟ این آمار برای به زمین انداختن کاسه افلاس و دریافت فایزر و مدرنا کافی نبود؟ اوج شاهکارهایش را به یاد بیاوریم؛ آبان ۹۸ و سه برابر کردن قیمت بنزین؛ ذبح فقرا و خنده گستاخانهای که نمایان کرد؛ خندهای که از اعماق وجودش بود، چون او و دولتش نسبتی با مستضعفان نداشتند. برای او اجرای سیاستهای دیکتهشده جهانی اهمیت داشت و دارد؛ عمل به منویات صندوق بینالمللی پول و بانکجهانی؛ به هر قیمت ممکن!
۷- روحانی متهم است و اتهاماتش واضح و برای اثبات این اتهام، هزاران کلمه میتوان نوشت. منطق هم ایجاب میکند که متهم هیچگاه راهکار نمیدهد؛ مگر با محاسبه و در نظر گرفتن شرایطی!
او زودتر از آنچه انتظار میرفت وارد میدان شده؛ آتش التهابات خیابانی فروکش کرده و حالا برای نقشآفرینی و حضور مجدد در کرسی قدرت، ردا را پوشیده و عزمش را جزم کرده؛ آن هم با مصادره برخی مطالباتی که معترضین داشتند و پشت این کنشگریها، همان ذکاوت و محاسبهگری نهفته شده است؛ با برجستگی دوگانهسازی و تاکید غیرمستقیم بر خود و جریان نزدیک به خود به منظور گرفتن قدرت. خروجی اظهارات او یک جمله است؛ «اگر ما نباشیم بحران ایجاد میشود»! و خود را نماینده جریانهایی میداند که صدایی غیر از صدای رسمی حاکمیت دارند! و زمان، آشکارکننده مقاصد کنش این روزهای آقای روحانی خواهد بود!