به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»
بررسیهای صورتگرفته نشان میدهد انتشار نامه سرگشاده و شدیداللحن جبهه اصلاحات ایران خطاب به رئیس قوه قضاییه، نه یک واکنش دفاعی، بلکه حرکتی تهاجمی و بخشی از یک «پروژه گستردهتر در حوزه جنگ روانی و برساختار سیاسی» است. این نامه در امتداد سلسله اقداماتی از جمله احضار اعضای هیأت رئیسه جبهه اصلاحات و واکنشهای رسانهای چهرههایی چون آذر منصوری قابل تحلیل است.
ابعاد کلیدی نامه
۱. قربانینمایی در پوشش عقلانیت
نامه با تکرار الگوی ثابت جبهه اصلاحات، خود را نماینده «عقلانیت، قانونگرایی و منافع ملی» معرفی میکند. هدف، مصادره مفهوم عقلانیت و مشروعیتزدایی از دیگر جریانهای سیاسی است. این گفتمان، برخورد قضایی با تخلفات احتمالی را بهعنوان حمله به «میانهروی» و «ظرفیتهای نظام» بازنمایی میکند.
۲. بلوف جمعیسازی مسئولیت
در بند «مسئولیتپذیری جمعی» نویسندگان نامه اعلام کردهاند که همه اعضا آماده پذیرش تبعات قضایی هستند. این تاکتیک در واقع «افزایش هزینه سیاسی برای نظام» است؛ یا عقبنشینی در برابر فشار روانی، یا مواجهه با بحران بازداشت دستهجمعی چهرههای اصلاح طلب. این همان تکنیک تبدیل تهدید فردی به فرصت سیاسی جمعی است.
۳. محاصره اخلاقی قوه قضاییه
ارجاع مستقیم به سخنان پیشین محسنی اژهای درباره «شنیدن نظرات مختلف» و «پرهیز از سوءظن»، حرکتی برای ایجاد «تنگنای اخلاقی و روایی» است. هدف این است که هر تصمیم قضایی علیه جبهه اصلاحات، بهعنوان تناقض با گفتههای خود رئیس قوه بازنمایی شود. این رویکرد، ابزار فشار نمادین و رسانهای علیه دستگاه قضاست.
جمعبندی راهبردی
این نامه یک مانور سیاسی–شناختی است که میکوشد:
- یک پرونده قضایی فردی را به بحران سیاسی تمامعیار ارتقا دهد.
-از تاکتیک قربانینمایی و بلوف جمعی برای بازدارندگی قضایی بهره ببرد.
- با محاصره اخلاقی و عملیات رسانهای، هزینه هرگونه اقدام قانونی را بالا ببرد.
در سطح کلان، اقدام اخیر جبهه اصلاحات در امتداد راهبرد «برساختارسازی و فشار بیرونی–درونی» است؛ راهبردی که همزمان خوراک رسانهای برای محافل خارجی تولید میکند و در داخل، بر گسل «نهاد قضا – اصلاحطلبان» سرمایهگذاری مینماید.