شنبه 29 شهريور 1404 - Sat 20 Sep 2025
  • تیم ملی کشتی فرنگی ایران قهرمان جهان شد /شانس یک طلا و یک برنز ایران در ۳ وزن دوم /سالتوهای مرگبار دلاور ایذه‌ای کشتی ایران + فیلم

  • مقاومت شعار نیست / مغز نظامی حزب‌الله که بود؟ +عکس

  • فرایند بازگشت تحریم‌ها: مکانیسم اسنپ‌بک در عمل

  • دعوت به آشوب چطور هو شد؟

  • ماشه را غرب می‌کشد خشاب را غرب‌زدگان پُر می‌کنند

  • این است اتحاد جهان اسلام / اتحاد 57 کشور اسلامی برای شکست طلسم نیل تا فرات / ایران پرچمدار شکست اسرائیل +فیلم

  • آیا حمایت از دولت مصلحتی است؟

  • چند نکته درباره ابهامات توافق با گروسی

  • تجاوز صهیونیست‌ها به قطر اثبات حقانیت منطق ایران است

  • راه مقابله با رژیم صهیونیستی، مقاومت است نه التماس به سازمان ملل

  • ۱۰ آسیب برزخ «نه‌صلح ، نه‌جنگ» و یک درس مدیریتی

  • موافقت رهبر انقلاب با شرایط و ضوابط عفو و تخفیف مجازات محکومان دادگاه‌ها

  • پیشنهادی به دولت برای روایت قدرت

  • تغییر نام وزارت دفاع آمریکا به وزارت جنگ و سناریوهای پیش رو

  • سانسور سفر مهم پزشکیان به چین به‌خاطر مخالفت با مکانیسم ماشه

  • تحریم‌هایی که لغو نشد، مکانیسم ماشه که وجود نداشت(!) هم فعال شد/ روحانی نه سکوت کرد نه عذرخواهی؛ طلبکار شد!+عکس

  • آنها که نمی‌خواهند ایران سرای امید و همدلی باشد

  • اولین زن شهید مقاومت خرمشهر را بیشتر بشناسید+عکس

  • فصل پاسخگویی کاسبان برجام!

  • پس از یک ماه چه می‌شود؟!

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 409687
    تاریخ انتشار: 29/شهريور/1404 - 14:51
    سعدالله زارعی:

    حمله اسرائیل به قطر؛ نشانه آشفتگی، نه قدرت

    تحلیلگر مسائل بین‌الملل گفت: در کنار بیانیه دوحه، حتی طرح بحثِ ایجاد یک ارتش مشترک اسلامی می‌تواند به‌عنوان یک گزینه مطرح شود؛ ولو اینکه به نتیجه عملی نرسد، اما صرفِ طرح آن می‌توانست برای اسرائیل هراس‌آور باشد و مانع اقدامات تجاوزکارانه بعدی رژیم صهیونیستی گردد.

    حمله اسرائیل به قطر؛ نشانه آشفتگی، نه قدرت

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»

    در گفت‌وگو با سعدالله زارعی، کارشناس مسائل بین‌الملل، محورهای کلیدی تحولات اخیر منطقه مورد بررسی قرار گرفت. از جمله موضوعاتی که در این مصاحبه مطرح شد می‌توان به سفر منطقه‌ای علی لاریجانی به عربستان ، حمله رژیم صهیونیستی به قطر، نشست اضطراری سازمان همکاری اسلامی در دوحه و طرح دو دولتی فرانسه و عربستان و توافق ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی اشاره کرد.
    زارعی در این گفتگو با تحلیل اهمیت گفت‌وگو و همگرایی کشورهای منطقه، به پیامدهای امنیتی و سیاسی حمله اسرائیل به قطر و محدودیت‌های نشست دوحه پرداخت. همچنین وی با اشاره به طرح دو دولتی فلسطین، روندهای افکار عمومی جهانی و جایگاه مقاومت را بررسی کرد و نشان داد چگونه تحولات پس از جنگ غزه می‌تواند معادلات قدرت و سیاست در سطح منطقه و جهان را تغییر دهد.مشروح گفت‌وگوی تفصیلی با سعدالله زارعی را در ادامه می‌خوانید:
    سومین سفر منطقه‌ای لاریجانی با محوریت لبنان و همگرایی منطقه‌ای
    فارس: آقای دکتر زارعی، از حضور شما سپاسگزارم. به‌عنوان نخستین پرسش، ارزیابی شما از سفر آقای لاریجانی به عربستان چیست؟ به‌ویژه با توجه به هم‌زمانی این سفر با برگزاری کنفرانس اضطراری کشورهای اسلامی که نهایتاً با صدور یک بیانیه به کار خود پایان داد.زارعی: سفر آقای لاریجانی به عربستان سعودی در واقع سومین سفر ایشان پس از انتصاب به‌عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی در دوره جدید به شمار می‌آید. این سفر بخشی از یک مجموعه سفرهای منطقه‌ای است که پیش‌تر با حضور در عراق آغاز شد و سپس در لبنان ادامه یافت و اکنون به عربستان رسیده است.این مجموعه سفرها با هدف بررسی مسائل، تبادل مواضع، ارزیابی رویکردها و انتقال توصیه‌ها انجام می‌شود. طبیعتاً با توجه به تحولات جاری در سطح منطقه، چنین گفت‌وگوهایی اهمیتی مضاعف پیدا می‌کند. ضرورت نزدیکی و رایزنی میان کشورهای منطقه به‌قدری روشن و بدیهی است که به‌تعبیری، «تصورش موجب تصدیقش» خواهد بود.نکته مهمی که در سفر آقای لاریجانی به عربستان اهمیت ویژه دارد، موضوع لبنان است. به‌طور طبیعی یکی از محورهای اصلی گفت‌وگو میان دو کشور، شرایط کنونی لبنان خواهد بود. امروز این کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند آرامش و تفاهم داخلی است و ضروری است که جریان‌های مختلف سیاسی لبنان در مسیری مبتنی بر گفت‌وگو و مفاهمه حرکت کنند. در این میان، کشورهای منطقه که هر یک به نوعی در لبنان دارای نفوذ و جایگاه هستند، می‌توانند و باید تلاش‌های خود را در جهت تقویت این روند همگرایی و کمک به مردم لبنان برای عبور از شرایط حساس کنونی به‌کار گیرند.
    حمله اسرائیل به قطر؛ نشانه آشفتگی، نه قدرت
    فارس: ارزیابی شما از حمله اخیر رژیم صهیونیستی به دوحه چیست؟ این اقدام چه پیامدهایی در سطح منطقه خواهد داشت و آیا می‌توان آن را مقدمه‌ای برای آغاز حملات اسرائیل به دیگر کشورهای عربی دانست یا خیر؟زارعی: حمله رژیم صهیونیستی به قطر به‌درستی محل سؤال، تردید و شبهه است. چگونه ممکن است اسرائیل به کشوری حمله کند که عملاً پایگاه اصلی آمریکا در منطقه به شمار می‌آید؟ قطر سال‌هاست در شرایط قرنطینه و وابستگی کامل به آمریکا قرار دارد و مهم‌ترین پایگاه هوایی این کشور در منطقه، یعنی العُدید، در خاک قطر مستقر است. بنابراین حمله به قطر به نوعی حمله به پایگاه آمریکا نیز تلقی می‌شود و این موضوع پرسش‌های جدی درباره انگیزه و منطق چنین اقدامی برمی‌انگیزد.برخی تحلیلگران معتقدند این حادثه نشان‌دهنده ناتوانی اسرائیل در ایجاد هماهنگی میان سیاست‌های داخلی خود و مناسبات راهبردی با آمریکا است. به همین دلیل، این حمله نه نشانه قدرت، بلکه بیشتر بیانگر آشفتگی و عدم انسجام در تصمیم‌گیری‌های تل‌آویو است.در عین حال، باید به یک واقعیت تلخ توجه داشت هیچ کشوری در منطقه از حملات احتمالی اسرائیل در امان نیست. چه ایران باشد، چه قطر، ترکیه، عربستان سعودی، لبنان یا سوریه، همه می‌توانند در معرض تهدید قرار گیرند. ممکن است همین فردا نقطه‌ای در ترکیه هدف قرار گیرد. اما تأکید می‌کنم این گستره تهدید به هیچ‌وجه به معنای اقتدار اسرائیل نیست.
    در گذشته نیز گروه‌های بسیار کوچک‌تر از اسرائیل، مانند القاعده، طالبان یا داعش، با وجود ضعف ساختاری خود توانستند تهدیداتی فراتر از مرزهای یک کشور ایجاد کنند و شرارتشان ابعاد منطقه‌ای یافت. در مورد اسرائیل هم مسئله اصلی این است که کشورهای منطقه با یک دولت شرور روبه‌رو هستند، نه لزوماً قدرتمند. رژیم صهیونیستی حقارت ذاتی خود را با حملات و اقدامات تجاوزکارانه پنهان می‌کند. از همین رو، ضروری است دولت‌های منطقه با تشریک مساعی و هماهنگی جدی، این موجودیت مزاحم و بحران‌آفرین را مهار کرده و در جایگاه واقعی‌اش بنشانند.
    اجلاس دوحه؛ محکومیت اسرائیل کافی نیست، ضرورت اقدام عملی
    فارس: نشست سازمان همکاری اسلامی با محوریت حمله رژیم صهیونیستی به قطر برگزار شد. پرسش اصلی این است که آیا این نشست توانست خروجی مؤثر و عملی داشته باشد یا خیر؟ این انفعال چه پیامدهایی برای جایگاه و امنیت خودشان در منطقه خواهد داشت.زارعی: اجلاس دو روزه دوحه که با حضور سران کشورهای اسلامی و عربی و در فاصله کوتاهی پس از حمله رژیم صهیونیستی به قطر برگزار شد، در واقع واکنشی جمعی و لازم به تجاوز اسرائیل بود. با توجه به بافت سیاسی و شرایط حاکم بر کشورهای عربی و اسلامی، بیش از آنچه در این نشست رخ داد یعنی محکومیت و اعلام موضع انتظار نمی‌رفت و همین میزان هم تحقق پیدا کرد.اما پرسش اساسی این است که آیا چنین موضع‌گیری‌هایی کفایت می‌کند؟ پاسخ قطعاً منفی است. آنچه می‌توانست این فضا را تغییر دهد، اقدام عملی و تعهد مشترک بود. برای نمونه اگر دولت‌های اسلامی در قالب یک میثاق جمعی اعلام می‌کردند که حمله به هر یک از کشورهای اسلامی معادل حمله به همه آنهاست، این موضع نه‌تنها امنیتی جمعی برای جهان اسلام ایجاد می‌کرد، بلکه به‌طور کلی می‌توانست همه کشورهای اسلامی را در برابر هر نوع تهدید خارجی مصون بدارد.متأسفانه چنین اقدامی صورت نگرفت و دلیل اصلی آن نیز فشار و مانع‌تراشی آمریکا بود. واشنگتن اجازه نمی‌دهد کشورهای اسلامی به چنین پیمان‌های بازدارنده و حیاتی دست یابند. در کنار این، حتی طرح بحثِ ابتکار ایجاد یک ارتش مشترک اسلامی می‌تواند به‌عنوان یک گزینه مطرح شود؛ ولو اینکه به نتیجه عملی نرسد، اما صرفِ طرح آن می‌توانست برای اسرائیل هراس‌آور باشد و مانع اقدامات تجاوزکارانه بعدی رژیم صهیونیستی گردد.
    توافق قاهره ایران و آژانس؛ روایت رسانه‌ای و واقعیت مستند
    فارس: موضوع دیگری که این روزها بسیار مورد توجه قرار گرفته، توافق قاهره میان ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است. پرسش اصلی اینجاست که ارزیابی شما از این توافق چیست؟ این توافق چه دستاوردهایی برای ایران به همراه داشته و چه پیام‌هایی را برای سایر کشورها مخابره می‌کند که چنین تفاهمی میان تهران و آژانس حاصل شده است؟ما دو نوع روایت می‌توانیم از آنچه در قاهره میان آقای عراقچی و آقای گروسی امضا شد، داشته باشیم. روایت نخست، همان روایتی است که به‌طور رسمی اعلام شده است؛ روایت دوم، مبتنی بر سند است؛ یعنی همان چیزی که واقعاً امضا شده و وجود خارجی دارد و مبنای یک سلسله اقدامات در آینده خواهد بود.آنچه که در بیانات آمده، موضوعی عادی و در ادامه روندهایی است که پیش‌تر نیز وجود داشته و چیز خاصی نیست. همه امور نیز مشروط است که چه کاری آن‌ها انجام دهند یا چه کاری که آن‌ها انجام ندهند تا در مقابلش ایران چه تعهداتی داشته باشد. یک بیان رسمی وجود دارد که تنزل می دهد آن چیزی که امضا شده با این هدف‌گذاری که حساسیت‌ها را کم کند و مسیر را برای پیش بردن آن چیزی که امضا شده را هموار کند. یک روایتی است که شاهدش هستیم و می بینیم از رسانه‌ها این روایت به صورت برجسته روایت شدهاست.
    اما روایت سندی و مستند وجود دارد؛ واقعیت این است که چیزی امضا شده و متنی رسمی موجود است. مذاکرات مقدماتی و رفت‌وآمدهای متعدد انجام شد و یک تبادل متنی میان طرفین صورت گرفت. معاون پادمان آژانس انرژی اتمی به ایران آمد و گفت‌وگوهایی انجام شد که منجر به توافقاتی شد. سپس ایران یک «مدالیتی» برای آژانس ارسال کرد، اما آژانس آن را کنار گذاشت و نسخه‌ای متفاوت از مدالیتی را در تاریخ ۳۱ مرداد منتشر کرد. پس از آن، ایران یک متن اصلاحی یا درخواست اصلاحی ارائه کرد که در مذاکرات ۱۴ و ۱۵ شهریور در وین مورد بررسی قرار گرفت.در این بیانیه یا همان مدالیتی، تغییراتی اعمال شده است. کشورهای عضو آژانس، به‌ویژه سه کشور اروپایی که بیانیه به نام آنها منتشر شد، خواستار بازرسی از تاسیسات ایران شده‌اند. طبق این درخواست، از هر تاسیسات دو بازرس اعزام می‌شود و ایران موظف است وضعیت مراکزی را که در طول جنگ مورد حمله قرار گرفته‌اند شامل فردو، اصفهان و نطنز گزارش دهد؛ یعنی موجودی مواد، میزان آسیب‌دیدگی و شرایط فعلی آن‌ها. همچنین ایران موظف است این مواد را به مکانی منتقل کند که مورد پذیرش آژانس باشد تا آژانس دسترسی لازم را داشته باشد. تمامی این اقدامات باید تا پایان سال ۲۰۲۵، یعنی طی حدود سه و نیم ماه آینده، انجام شود.در مقابل، کشورهای اروپایی هیچ تعهدی نپذیرفته‌اند. برای مثال، هیچ اشاره‌ای به مکانیسم «اسنپ‌بک» نشده است؛ متن بیانیه هیچ محدودیتی برای فعال شدن اسنپ‌بک در این دوره تعیین نکرده است.
    در واقع، ایران با امضای این توافق عملاً تاریخ اجرای قطعنامه ۲۶ مهر که به ضرر کشور بود را به تعویق انداخته و تعهدات خود را برای شش ماه تمدید کرده است، در حالی که هیچ تضمینی برای جلوگیری از اسنپ‌بک دریافت نکرده است. این واقعیتی است که در متن امضا شده موجود است، اما در داخل کشور اغلب به شکل دیگری روایت می‌شود. در خصوص بخش «عدم اقدام خصمانه علیه ایران» باید گفت که در متن بیانیه تقریباً هیچ محتوای عملی یا تعهدی وجود ندارد. هیچ اشاره‌ای به این نشده که اقدامات گذشته خصمانه بوده یا اینکه طرف مقابل حق ندارد اقدامات خصمانه‌ای علیه ایران انجام دهد.فارس: شما متن توافق را خوانده اید؟ زارعی : بله
    خلع سلاح حزب‌الله به بن‌بست خورد
    فارس: بحث خلع سلاح حزب الله با مدیریت آمریکا یکی از مسائلی بود که در منطقه واکنش هایی را به همراه داشت،حال با توجه به اینکه آمریکا الزام جدول زمانی را کنار گذاشته، آیا می‌توان گفت واشنگتن از اعمال فشار قهری بر حزب‌الله مأیوس شده و عملاً به سازوکار داخلی لبنان تن داده است؟زارعی: بله، آمریکایی‌ها اکنون می‌گویند که ارتش لازم نیست برنامه ارائه دهد، لازم نیست جدول زمانی برای خلع سلاح حزب‌الله ارائه کند، فقط کافی است این کار را بدون ارائه جدول زمانی شروع کند. این در حالی است که بر اساس طرح قبلی، قرار بود ارتش تا ۸ شهریور جدول زمانی ارائه دهد. اکنون گفته شده جدول زمانی لازم نیست و ارتش این کار را انجام دهد و هیچ ساختار نظارتی هم برای رفتار ارتش تعریف نشده است. بنابراین آمریکایی‌ها عملاً این موضوع را به داخل لبنان واگذار کرده‌اند.در عمل، آنچه اتفاق افتاده است، منهای لفاظی‌هایی که آقای توماس باراک می‌کند، وقتی گفته می‌شود جدول زمانی لازم نیست، فقط کافی است کار شروع شود، در حالی که ارتش پیش‌تر این بحث‌ها را آغاز کرده و با حزب‌الله در جنوب کار کرده و گفتگو و مراودات داشته است. بحث سلاح حزب‌الله در جنوب نهر لیتانی بین ارتش و حزب‌الله در فضای تبادل و تعامل بوده است. این یعنی آمریکایی‌ها نتوانستند آن قوه الزام‌آور که در متن طرح باراک پیش‌بینی شده بود را اعمال کنند و ناگزیر شدند آن را به زمان و داخل لبنان بسپارند.
    از طرف دیگر، مخالفان داخلی حزب‌الله هم نتوانستند آنچه انتظار داشتند اتفاق بیفتد را محقق کنند. موضع داخلی حکومت نسبت به خلع سلاح، اگرچه به ظاهر واحد بود، اما در باطن واحد نبود. ارتش می‌گوید در فضایی که لبنان در معرض تهدید است و اسرائیل حمله می‌کند و لبنان واکنشی ندارد، چرا بحث از سلاح حزب‌الله است؟ تهدید لبنان سلاح حزب‌الله است یا سلاح اسرائیل؟ چرا ارتش باید سلاح حزب‌الله را نابود کند در حالی که این سلاح حداقل رعبی در اسرائیل ایجاد می‌کند که هر کاری نکند؟از طرف دیگر، اصرار بر خلع سلاح حزب‌الله در فضای داخلی باعث شکاف در جامعه و حکومت لبنان می‌شود و تنش ایجاد می‌کند. سیستم حکومتی لبنان دوقطبی می‌شود و این وضعیت فقط به حزب‌الله آسیب نمی‌زند؛ بلکه گروه‌های اصلی حکومتی مثل اهل سنت و مسیحی‌ها نیز از فضای تعلیق متضرر می‌شوند.این مسئله در داخل لبنان یک موضوع اجماعی نیست. حتی در خود حکومت اجماع لازم وجود ندارد؛ دیدگاه‌ها نسبت به این مسئله متفاوت است. در میان سنی‌ها هم اختلاف نظر وجود دارد و در میان مسیحی‌ها نیز همین‌طور. وقتی سوال می‌کنید که سلاح حزب‌الله باید گرفته شود یا باقی بماند، همه مسیحی‌ها نمی‌گویند خلع سلاح لازم است؛ حداقل نصف آن‌ها معتقدند مقاومت باید سلاح خود را حفظ کند. سنی‌ها و دروزها نیز معتقدند وقت مناسبی برای این بحث نیست و باید به زمان دیگری موکول شود.
    بنابراین این مسائل باعث شد که عملاً طرحی که آمریکایی‌ها دنبال می‌کردند در داخل لبنان به نتیجه نرسد. با این حال، آمریکا و اسرائیل، به‌ویژه شخص ترامپ، به تبلیغاتی نیاز دارند که نشان دهد موفق بوده‌اند. به همین دلیل، علی‌رغم شکست، آقای باراک مرتب مصاحبه می‌کند و می‌گوید «ما این کار را انجام دادیم و آن کار را انجام دادیم»؛ مانند اینکه مقدرات لبنان در اختیار آمریکاست و آن‌ها هر کاری بخواهند می‌توانند انجام دهند. این روایت در واقع با آنچه در صحنه لبنان مشاهده می‌کنیم مطابقت ندارد.
    طرح دو دولتی و بازنده اصلی اسرائیل
    فارس: چرا طرح دو دولتی به‌ نوعی مشروعیت‌بخشی به اشغال ۷۸ درصد خاک فلسطین تلقی می‌شود؟بحث طرح دو دولتی در فلسطین یکی از نکات کلیدی است، چرا که اساساً به اسرائیل مشروعیت می‌دهد. با پذیرش این طرح، یکی از دولت‌ها به نام اسرائیل خواهد بود و این مشروعیت بخشی شامل بیش از ۷۸ درصد خاک فلسطین می‌شود. به همین دلیل، ایران و دیگر کشورهایی که موضع مقاومت دارند، نمی‌توانند به چنین طرحی رأی مثبت دهند و معمولاً رأی ممتنع می‌دهند.با وجود تلاش‌های اسرائیل، آمریکا و برخی کشورهای اروپایی برای پیشبرد فضای جهانی به نفع خود، روندها در عرصه بین‌المللی به نفع مقاومت فلسطین حرکت کرده است. توجه جهانی به مسئله فلسطین پس از جنگ غزه به نقطه اوج خود رسیده، در حالی که پیش از این، موضوع فلسطین در سطح جهانی کم‌رنگ بود. حتی در سطح حقوقی اقداماتی علیه اسرائیل انجام شده، از جمله صدور حکم بازداشت برای نخست‌وزیر این رژیم.در مجمع عمومی سازمان ملل، بارها جمعیت بزرگی از کشورها نزدیک به ۱۵۰ کشور به حمایت از فلسطین رأی داده‌اند و تنها حدود ۱۰ کشور مخالف بوده‌اند، در حالی که تعدادی هم غایب یا ممتنع بودند. این آمار نشان می‌دهد که در صحنه سیاسی جهانی نیز شرایط به نفع فلسطین پیش می‌رود.
    در سطح جامعه مدنی و افکار عمومی جهانی نیز واکنش‌ها گسترده است. موج حرکت کاروان‌ها و کشتی‌ها و قایق‌ها به سمت غزه، حرکت‌های زمینی از مصر به لیبی، بیانیه ۴ هزار سینماگر هالیوودی علیه اسرائیل که آن را آپارتاید خوانده‌اند، و اقدامات هزاران ناشر کتاب برای تعلیق همکاری با موسسات صهیونیستی همگی نشان‌دهنده فشار جهانی بر اسرائیل است. اقدامات فرهنگی و اجتماعی از تحریم کالاهای اسرائیلی در اندونزی و مالزی تا سایر مناطق آفریقا، وضع اسرائیل را در صحنه جهانی نشان می‌دهد.این واقعیت که اسرائیل دارای قدرت نظامی است و مردم غزه در شرایط دشواری قرار دارند، باعث نمی‌شود که برد و باخت را بتوان تنها بر اساس توان نظامی تعیین کرد؛ افکار عمومی، وجدان انسانی و باور جهانی نقش تعیین‌کننده دارند. حتی در دانشگاه کلمبیا، مرکز تربیت دولتمردان آمریکایی، دانشجویان حاضرند علیه اسرائیل اقدام کنند حتی با خطر اخراج، که نشان‌دهنده جایگاه مقاومت در وجدان عمومی است.در این صحنه، اسرائیل بازنده اصلی است و این بازندگی کوتاه‌مدت نیست. رژیم صهیونیستی از شکست در افکار عمومی نمی‌تواند کمر راست کند و خود می‌داند که دیگر توجیهی برای بقای خود در سطح بین‌المللی ندارد. به همین دلیل، اقدامات دیوانه‌وار مانند حمله به قطر کشوری که دشمنی با اسرائیل ندارد و عملاً تحت کنترل آمریکا است نمونه‌ای از رفتار غیرمنطقی این رژیم است. این رفتار نشان می‌دهد که تصمیم‌گیران اسرائیلی بر مشاعر خود تسلط ندارند و قادر به مدیریت اوضاع در چارچوب قابل قبول نیستند.
    از ظاهر تا باطن جهان؛ هفت اکتبر و تغییر نقشه قدرت جهانی
    نکته مهم این است که تحولات در سطح بین‌المللی دو وجه دارند: یک ظاهر و یک باطن. ظاهر، همان جنگ‌ها، درگیری‌ها، ادعاهای بزرگ و تهدیدات است که چشم‌ها را جلب می‌کند، اما باطن حقیقی آن در متن جوامع، اقتصاد، سیاست، فرهنگ، امنیت، فناوری و سایر حوزه‌ها جریان پیدا می‌کند و دارای مفهوم تمدنی است. آنچه معمولاً کمتر دیده می‌شود، همین تحولات زیرپوستی است که اثرات عمیق و ماندگار دارند.اگر به جریان پس از جنگ هفت اکتبر غزه نگاه کنیم، می‌بینیم جهان به شکل دیگری درآمده است. منطق مراکز حکمرانی در دنیا تغییر کرده و خروجی‌ها و تصمیمات آن‌ها متفاوت شده است. این تغییرات نشان می‌دهد که مفهوم مقاومت و ایستادگی در برابر آمریکا، اسرائیل و متحدانشان در سطح جهانی گسترش یافته است. این گسترش تنها در سطح افکار عمومی نیست، بلکه در حوزه نخبگان و حتی میان دولت‌ها نیز مشاهده می‌شود.بنابراین، جهان آینده جهانی خواهد بود که در آن مقاومت و ایستادگی جایگاه بالاتر و موقعیت بهتری در تمامی عرصه‌ها پیدا خواهد کرد.

     

    نظرات بینندگان
    نظرات شما