پنجشنبه 27 شهريور 1404 - Thu 18 Sep 2025
  • دعوت به آشوب چطور هو شد؟

  • ماشه را غرب می‌کشد خشاب را غرب‌زدگان پُر می‌کنند

  • این است اتحاد جهان اسلام / اتحاد 57 کشور اسلامی برای شکست طلسم نیل تا فرات / ایران پرچمدار شکست اسرائیل +فیلم

  • آیا حمایت از دولت مصلحتی است؟

  • چند نکته درباره ابهامات توافق با گروسی

  • تجاوز صهیونیست‌ها به قطر اثبات حقانیت منطق ایران است

  • راه مقابله با رژیم صهیونیستی، مقاومت است نه التماس به سازمان ملل

  • ۱۰ آسیب برزخ «نه‌صلح ، نه‌جنگ» و یک درس مدیریتی

  • موافقت رهبر انقلاب با شرایط و ضوابط عفو و تخفیف مجازات محکومان دادگاه‌ها

  • پیشنهادی به دولت برای روایت قدرت

  • تغییر نام وزارت دفاع آمریکا به وزارت جنگ و سناریوهای پیش رو

  • سانسور سفر مهم پزشکیان به چین به‌خاطر مخالفت با مکانیسم ماشه

  • تحریم‌هایی که لغو نشد، مکانیسم ماشه که وجود نداشت(!) هم فعال شد/ روحانی نه سکوت کرد نه عذرخواهی؛ طلبکار شد!+عکس

  • آنها که نمی‌خواهند ایران سرای امید و همدلی باشد

  • اولین زن شهید مقاومت خرمشهر را بیشتر بشناسید+عکس

  • فصل پاسخگویی کاسبان برجام!

  • پس از یک ماه چه می‌شود؟!

  • حزب‌الله: سپر دفاعی لبنان در برابر جبهه استکبار

  • مکانیزم ماشه ما را به دوران جلیلی برمی‌گرداند /آیا دانشمندان اصلاح‌طلب، هسته‌ای، تحریم‌ها و قیمت‌ها را هم به عقب برمی‌گردانند؟

  • تاکید رهبر انقلاب بر عملیاتی نمودن توافق راهبردی ایران و چین

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 409564
    تاریخ انتشار: 27/شهريور/1404 - 12:08
    سرنوشت تلخ سلبریتی‌های ایرانی؛

    از فرخ‌نژاد و خطیبی تا کرمی و ارجمند!

    فرخ‌نژاد، احسان کرمی، اشکان خطیبی، فرزین صابونی و برزو ارجمند بازیگرانی هستند که در این سه سال یا به منابع مالی پهلوی متصل شدند و یا کارنامه کاری‌شان را فراموش کردند و اجراهای کم و بی‌مخاطبی را در اروپای غربی، مرکزی و آمریکای شمالی روی صحنه بردند اما هیچ‌گاه نتوانستند از این زمین خوردن بلند شوند.

     از فرخ‌نژاد و خطیبی تا کرمی و ارجمند!

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فرهیختگان،

    جوک‌ها و لبنیات با هم رابطه عکس دارند. درباره تاریخ انقضا حرف می‌زنم؛ هرچقدر زمان جلوتر رفت، جوک‌ها تاریخ انقضایشان کوتاه و کوتاه‌تر شد اما لبنیات تاریخ انقضایشان بیشتر و بیشتر. از این حیث آدم‌ها به جوک‌ها شبیه‌ترند تا ماست و دوغ.

     حتماً این جوک را که زمانی بامزه بود شنیده‌اید؛ «یکی زمین خورد، واسه این که ضایع نشه، تا دم در خونه‌شون سینه‌خیز رفت» این جوک زمانی بامزه بود اما حالا دیگر یک جمله خنده‌دار نیست. در عوض، تغییر ماهیت داده. بدل به یک قاعده شده که خیلی‌ها بر اساس آن زندگی می‌کنند.

    همان‌هایی که بنا بر مصلحت روزگار، خودشان را زدند زمین و سینه‌خیز تا ونکوور، لندن و لس‌آنجلس رفتند و هنوز هم برای نشان دادن علائم حیاتی گاهی فرایند سینه‌خیزشان را تا دورهمی‌های بازنشستگان برلین ادامه می‌دهند. خب مقدمه‌چینی به نظر کافی است، برویم سر اصل مطلب؛ همه چیز از ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد. همین سه سال قبل. 

    سال ۱۴۰۱ میزان علاقه به انجام کنش سیاسی در بین هنرمندان بالا گرفت. هرکس بنا بر یک منطقی به سمت انجام کنش سیاسی رفت که بنا بر شرایط زمان منطقی هم به نظر می‌رسید. به ماه نکشید که بسیاری از سلبریتی‌ها با کنار هم گذاشتن اتفاقات رفتن را بر ماندن ترجیح دادند و برای این ترجیح توجیهاتی هم داشتند. گزاره ساده‌شان این بود که جمهوری اسلامی می‌رود و در جهان پس از این‌ها باید بچسبیم به آن‌ها که آینده از آن ما باشد. فرخ‌نژاد، احسان کرمی، اشکان خطیبی، فرزین صابونی و برزو ارجمند آن‌هایی بودند که کنشگری سیاسی‌شان را لول‌آپ کردند و برای ادامه فعالیت‌های سیاسی‌شان رفتن را بر ماندن ترجیح دادند. حالا که از این کنش سیاسی سه سالی گذشته بد نیست، نتیجه این فعالیت‌ها را امروز بررسی کنیم. 

    کاغذ را برعکس گرفتی آقای فرخ‌نژاد

    «وقتی کاغذ مونولوگ را برعکس گرفتی، دیالوگ‌ها را بلندتر بخوان که مخاطب کور شود.» این تک‌جمله شرح است. یک شرح مجمل بر وضعیت این روزهای فرخ‌نژاد. شاید فراموش کرده باشیم اما فرخ‌نژاد روزگاری ستاره‌ای بود برای خودش و پای ثابت گزارش‌های مجله فیلم. هر چقدر که از دهه ۸۰ عبور کردیم و فرخ‌نژاد سنش بالاتر رفت، مسیرش تغییر کرد.

    او که روزگاری با «عروس آتش»، «به رنگ ارغوان» و حتی «استرداد»، مخاطب کف زدن‌های اهالی سینما بود، در اواخر دهه ۹۰ مسیر حرکتش رسید به کمدی‌های درجه‌چندم و تکه‌پرانی‌های جنسی. همه منتظر بودند فرخ‌نژاد مسیر حرکتش را احیا کند و به بازی برگردد، اما سقوط فرخ‌نژاد با یک تصمیم تکمیل شد. 

    ۲۶ آذر روزنامه ایران نوشت: «حمید فرخ‌نژاد تا همین چند روز قبل سر صحنه سریال «سقوط» به کارگردانی سجاد پهلوان‌زاده بود و آن را تمام کرد و دستمزدش را که تمام و کمال گرفت بار سفرش را بست. »

    فرخ‌نژاد درست منتظر ماند تا پولش از سقوط در حساب بنشیند و بعد چمدان را ببندد که در دیار غربت دستش خالی نباشد. او در همان ماه‌های اول حضور در آن‌ور آب به همراه چند تن دیگر از بازیگران سعی کرد تئاتری روی صحنه ببرد که باعدم اقبال از سمت خارج‌نشین‌ها مواجه شد. وقتی تئاتر و هنر تاب این سطح از کنشگری را نیاورد، تاکتیک تغییر کرد و فرخ‌نژاد مستقیماً کارشناس سیاسی شد و از هنرمند معترض روی صندلی هنرمند سلطنت‌طلب نشست. 

    هر قدر ماه‌ها بیشتر از شهریور ۱۴۰۱ فاصله گرفتند، فرخ‌نژاد بیشتر از فعالیت حرفه‌ای فاصله گرفت و مجبور شد برای گذران زندگی به منابع مالی پهلویستی متصل شود. البته این تغییر پارادایم نتیجه‌اش کمکی به فرخ‌نژاد نکرد و در نهایت مجبور شد همان تئاترهایی که روزهای آغاز حضورش در خارج از کشور بازی می‌کرد را در دورهمی‌های سیاسی برلین بازی کند و بشود پای ثابت گفت‌وگوی اینترنشنال.

    نتیجه فعالیت‌های سه‌ساله فرخ‌نژاد به عنوان کارشناس ثابت اینترنشنال و سلبریتی دورهمی‌های طرفداران پهلوی، شد منفوریت ۶۷ درصد فرخ‌نژاد در ایکس، شد بازیگری که وقتی در ایران بود، حضورش در فیلم‌ها عامل اصلی فروش به حساب می‌آمد. 

    صدای از موج خارج‌شده

    احسان کرمی وقتی در ایران بود در کم‌فروغ‌ترین روزهایش به عنوان یکی از مجری‌های پرمخاطب رادیو شناخته می‌شد. کسی که در روزهای اوجش اجرای خنداننده‌شو را بر عهده گرفت. مجری روزهای دورِ رادیو هفت، شهریور ۱۴۰۱ تغییری جدی در مدل کاری خود داد و اول موهایش را همراه با موج‌های مجازی از ته تراشید و بعد با پیشنهاد شبکه منوتو مواجه شد.

    منوتو که منابع مالی‌اش محدود و سپس قطع شد، کرمی هم به دنبال‌روی از فرخ‌نژاد کارشناس فرهنگی اینترنشنال شد و البته با گذشت زمان، توانست خودش را به مهمانی‌های خاندان پهلوی نزدیک کند. او از مجری مراسم افتتاحیه جشنواره فجر و چند برنامه پرمخاطب تلویزیون به مجری دورهمی‌های شهبانو (!) تبدیل شد. حالا کرمی با آنکه یک میلیون فالوور دارد، ویدئوهایش تنها ۲۰ و ۳۰ هزار بازدید می‌گیرد و رفته‌رفته فراموش شده است. حالا کرمی شده است مجری ثابت ملکه و تنها پست پین‌شده‌اش در اینستاگرام، عکس با مادر شاهزاده خودخوانده است. 

    مراقب باشید خاک صحنه خفه‌تان نکند! 

    اشکان خطیبی روزگاری در کلیپ‌های تبلیغاتی تلویزیون، در جایگاه رزمنده عملیات استشهادی انجام می‌داد و در مستند دوربرگردون محمد طادی در اوایل دهه نود از معایب ماهواره سخن می‌گفت. خطیبی در طول مسیر هنری‌اش از خوانندگی تا بازیگری و اجرا را تجربه کرد و در پایان دهه نود، فعالیت کاری‌اش رفته‌رفته کم شد. خطیبی در اوایل دهه نود موفق عمل می‌کرد اما به جز داور خنداننده‌شو و چند تئاتر مطرح دیگر به عنوان یک نام مطرح بر سر زبان‌ها نماند. 

    با این حال اتفاقات ۱۴۰۱ او را به این نتیجه رساند که از کشور برود و کارنامه کاری خود را احیا کند اما خطیبی به جز اجرای چند تئاتر نتوانست کاری برای احیای دوران حرفه‌ای خود انجام بدهد و حالا به یک شخصیت توییتری بدل شده که در مهم‌ترین اقدامش با چند توییت درباره محسن چاوشی تلاش می‌کند از فراموش شدن فرار کند. 

    دژاووی تعبیر وارونه

    فرزین صابونی خیلی دیر به تلویزیونی معرفی شد اما خیلی زود درخشان ظاهر شد. او با بازی در «تعبیر وارونه یک رؤیا» ساخته فریدون جیرانی نقش ماندگاری از یک جوان ساده‌دل بازی کرد که در دام دسیسه‌های جاسوس‌ها و موساد می‌افتد و در نهایت به دست همان‌ها کشته می‌شود. صابونی در اتفاقات ۱۴۰۱ روی موجی که کرمی، فرخ‌نژاد و دیگران به راه انداختند سوار شد و چند سال اول به عنوان کارشناس اینترنشنال فعالیت کرد اما چون به اندازه فرخ‌نژاد، کرمی و خطیبی شهرت نداشت، از بازی کنار گذاشته شد و حالا هرچندوقت‌یک‌بار با رسانه‌های خارج‌نشین فعالیت مشترکی می‌کند تا زندگی‌اش بگذرد.

    حالا انگار ماجرای تعبیر وارونه برای صابونی تکرار می‌شود، کسی که گمان می‌کرد در خارج از کشور می‌تواند جهشی در کارنامه کاری خود ایجاد کند به فراموشی سپرده شد و حالا اگر شبکه آی‌فیلم در تکرارهایش تعبیر وارونه را پخش نکند، صابونی هم به فراموشی سپرده می‌شود. 

    بازندۀ خانواده ارجمند

    برزو ارجمند چند سال قبل به برنامه مهران مدیری آمد و مدیری از او پرسید آیا می‌خواهی مهاجرت کنی؟ ارجمند شروع کرد به گفتن از آلودگی تهران تا رانندگی نکردن مردم بین خطوط. ارجمند هم مانند فرخ‌نژاد روزهای آخر حضورش به عنوان بازیگر در ایران به افول افتاد. مهم‌ترین آثاری که بازی کرد به کارگردانی مسعود ده‌نمکی بود. 

    ارجمند که روزگاری با کارهای مهران مدیری تلاش داشت خودش را به عنوان یکی از بازیگران اثرگذار خانواده ارجمند جا بیندازد اما افتادن در سیر کارهای ضعیف و تجاری او را به بازیگر درجه دو و سه در اواخر دهه ۹۰ تبدیل کرد. ارجمند در مهم‌ترین فعالیت‌های هنری خود در چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت و قهوه تلخ بازی‌های خوبی از خود به جا گذاشت اما در نهایت او هم وارد جریان کارشناسان اینترنشنال شد و اتفاقات شهریور ۱۴۰۱، بالاخره فرصتی شد تا ارجمند مهاجرت کند.

    ارجمند هم مسیری که رفت درست با الگوبرداری از کرمی و فرخ‌نژاد بود. ارجمند حالا در خارج از کشور کلاس‌های بازیگری به راه انداخته و تلاش دارد سرمایه‌های ازدست‌رفته را با راه انداختن کسب‌وکاری تازه در خارج از ایران جبران کند. 

    جوک نیست، سبک زندگیمه! 

    در میان هنرمندانی که در سال ۱۴۰۱ خروج از کشور را بر ماندن ترجیح دادند، فرخ‌نژاد بیشترین فعالیت را داشته و نتیجه آن حجم از فعالیت نفرت ۶۷ درصدی از او در توییتر شده است. بازیگرانی که با یک تحلیل سیاسی غلط خودشان را بدل به کنشگران سیاسی کردند و خیلی زود از جریان حرفه‌ای خارج شدند و حالا دیگر کسر شأنشان می‌آید تعداد مخاطبان تئاترهایشان را اعلام کنند. 

    گاهی بعضی از جوک‌ها بدل به سبک زندگی آدم‌ها می‌شود. انگار ماجرای آن لطیفه‌ای که فلانی خورد زمین و تا خانه سینه‌خیز رفت برای بازیگران مهاجرت‌کرده در حال تکرار است. بازیگرانی که در این سه سال یا به منابع مالی پهلوی متصل شدند و یا کارنامه کاری‌شان را فراموش کردند و اجراهای کم و بی‌مخاطبی را در اروپای غربی، مرکزی و آمریکای شمالی روی صحنه بردند اما هیچ‌گاه نتوانستند از این زمین خوردن بلند شوند. برخی‌ها مثل اشکان خطیبی به خوردن داروهای ضد افسردگی روی آوردند و یک عده هم مثل فرخ‌نژاد به دنبال واریزی از عبری‌زبان‌ها افتادند. بله… زندگی بعضی از آدم‌ها خیلی شبیه به جوک است. جوک‌هایی که حالا واقعاً خنده‌دار نیستند.

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما