به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»
به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ سینمای ایران، گویی عادت کرده است که مسائل مهمش به بحران تبدیل شوند؛ مباحثی که میتوانند با گفتوگو و مشورت به نتیجه مطلوب برسند، اما با فضاسازیها و ماجراجوییها، به گرههای کور بدل میشوند.
جنجال اسکار ۲۰۲۶ نیز نه تنها از این قاعده مستثنی نیست، بلکه ابعاد پیچیدهتر و عمیقتری به خود گرفته است. از یک سو، خانه سینما به عنوان نهاد صنفی سینماگران، تصمیم به کنارهگیری از کمیته انتخاب فیلم گرفته و این اقدام را مسئولانه و در راستای حفظ استقلال جامعه سینمای ایران عنوان میکند؛ از سوی دیگر، روایتهای رسمی، بر شفافیت فرآیند و جایگاه حفظ شده سینمای ایران در اسکار تأکید دارند. این تقابل روایتها، به همراه زمزمههایی از تلاش برای حذف ایران از اسکار و البته رقابت پنهان فیلمهای پیرپسر و زن و بچه، پردهای تمامعیار از کشمکشها و جدالهای درونی و بیرونی سینمای ایران را به نمایش میگذارد.پ
نبرد بر سر متولی: خانه سینما در برابر فارابی؛ دعوای صنفی یا یک روال اداری؟
محور اصلی این جنجال، به روشنی بر سر این پرسش میچرخد: متولی معرفی فیلم به آکادمی اسکار چه نهادی باید باشد؟ بسیاری از سینماگران و کانون کارگردانان، بر این باورند که این مسئولیت باید بر عهده خانه سینما، به عنوان نهادی صنفی و غیردولتی باشد. استدلال آنها بر پایه قوانین اسکار است که تأکید دارد انتخاب فیلم باید توسط هیئت داوری متشکل از هنرمندان و دستاندرکاران صنعت سینما و بدون حضور مدیر و مسئول صورت گیرد. این نگاه، تلاش میکند تا انتخاب نماینده سینمای ایران را از دخالتهای دولتی و ایدئولوژیکال مصون نگه دارد و آن را به سنجشهای صنفی و حرفهای، شفاف و به دور از ملاحظات رسمی گره بزند. بیانیهی حمایت از خانه سینما نیز بر این موضوع صحه میگذارد که مداخلههای گوناگون دولت در این روند، نه تنها استقلال هنری و حرفهای را خدشهدار میکند، بلکه فرصتهای ارزشمند سینمای ایران را در پیوند با سلایق جناحهای دولتی، دستخوش فرازونشیبها میکند.
در مقابل، رائد فریدزاده، رئیس سازمان سینمایی، بر این نکته تأکید میکند که فارابی نهادی است که مورد تأیید آکادمی است و این نهاد طی این سالها توانسته جایگاه سینمای ایران را در اسکار حفظ کند. او این را کار کمی نمیداند و تأکید دارد که اگر فارابی بیطرفانه برخورد نمیکرد و به دنبال تحمیل رأی خود بود، مطمئن باشید که این فرآیند سالها قبل متوقف میشد. از دیدگاه او، انتقال این مسئولیت به خانه سینما نیاز به یک روال اداری در ارتباط با آکادمی دارد. این تفاوت نگاه، نشاندهندهی یک شکاف عمیق بین آنچه سینماگران استقلال مینامند و آنچه مدیران روال اداری و حفظ جایگاه میخوانند، است.
کنارهگیری خانه سینما: مسئولانه یا تشدیدکننده بحران؟
در اوج این کشمکش، خانه سینما طی بیانیهای اعلام کرد که در کمیتهی انتخاب فیلم نقشی نخواهد داشت. این تصمیم، پاسخی صریح به سازوکار پیشین و عدم مواجهه با رویکرد جدید از سوی سازمان سینمایی بود. خانه سینما، با وجود اذعان به اینکه این تصمیم میتواند شرایط نامطلوبی را برای تشکیل کمیته ایجاد کند و لطمه اصلی متوجه امکان حضور یکی از آثار همکارانمان خواهد بود، از موضع خود کوتاه نیامد.
این اقدام خانه سینما، بیش از هر چیز، یک پیام روشن به بدنه دولتی سینماست: ما با سازوکار فعلی، که آن را دخالتآمیز میدانیم، همراه نیستیم. این کنارهگیری، به نوعی اعلام عدم مشروعیت بخش دولتی در تصمیمگیریهای کلان سینمایی است و موضع سینماگران منتقد و مستقل را تقویت میکند.
مدیرعامل خانه سینما، همایون اسعدیان، حتی پا را فراتر گذاشته و میگوید: قرار نیست به خاطر اختلاف درونی، کل ماجرا منتفی شود، با این حال تلاش میکنیم تا سال آینده این درگاه به خانه سینما منتقل شود. این یعنی، خانه سینما، با پذیرش موقت لطمه به یک فیلم ایرانی، در پی تضمین استقلال برای سالهای آتی است.
حذف ایران از اسکار: یک توطئه بیرونی در دل درگیریهای داخلی؟
در کنار این کشمکشهای داخلی، ابعاد دیگری از این جنجال، از تلاشهایی از سوی جریانی در خارج از کشور برای حذف ایران از اسکار سخن میگوید. همایون اسعدیان نیز به نامهنگاریها از خارج از کشور اشاره کرده است. این مسئله، پیچیدگیهای موضوع را دوچندان میکند و نشان میدهد که سینمای ایران، همزمان باید با دو جبهه داخلی و خارجی مبارزه کند.
اگرچه این ادعا میتواند تلاشی برای وحدت داخلی باشد، اما سوال اینجاست که آیا همین درگیریهای داخلی و بحران مشروعیت در متولی انتخاب، بهانهای به دست جریانهای خارجی نمیدهد؟ وقتی خانه سینما خود از فرآیند انتخاب کناره میگیرد، آیا این سیگنال ضعف به آکادمی اسکار نیست؟
رقابت پنهان: پیرپسر در برابر زن و بچه و تصادف ساده پناهی
در میان این همه بحث و جدل بر سر متولی و سیاستها، نباید از اصل ماجرا یعنی انتخاب فیلم غافل شد. در حالی که کمیته انتخاب در فارابی تشکیل شده است، شنیدهها حاکی از این است که تعدادی سینماگران در تلاشند تا یک تصادف ساده واپسین ساخته جعفر پناهی که جایزه سیاسی نخل طلای کن را به به عنوان نماینده سینمای ایران بلکه به عنوان یک فیلم زیر زمینی کسب کرد، به اسکار معرفی شود.
این در حالی است که فیلمهای زن و بچه سعید روستایی و پیرپسر اکتای براهنی، از دیگر فیلمهای یک سال اخیر سینمای ایران بیشتر دیده میشوند و شانس بیشتری برای معرفی به اسکار دارند. این رقابت پنهان، فارغ از کیفیت هنری آثار، نشان میدهد که لابیگریها و جریانسازیها در این حوزه نیز بیتأثیر نیستند و میتواند تصمیم نهایی را به سمتی سوق دهد که شاید با سنجشهای صنفی و حرفهای مورد ادعای خانه سینما، همخوانی نداشته باشد.
یک دور باطل، یا گامی به سوی استقلال؟
جنجال اسکار ۲۰۲۶، بیش از آنکه یک بحث ساده بر سر انتخاب فیلم باشد، پردهای است از تقابلهای عمیق در سینمای ایران: تقابل استقلال صنفی در برابر مدیریت دولتی، شفافیت در برابر روال اداری، و حتی نفوذ لابیگری در فرآیند انتخاب. کنارهگیری خانه سینما، یک حرکت جسورانه از سوی نهاد صنفی است که اگرچه ممکن است لطمهای موقت به یک فیلم ایرانی وارد کند، اما میتواند در بلندمدت به سمت استقلال بیشتر سینماگران و تعریف یک سازوکار کاملاً صنفی و حرفهای برای انتخاب نماینده ایران در آوردگاههای جهانی، گام بردارد.
با این حال، این بحران عادتشده تا چه زمانی قرار است به تکرار خود ادامه دهد؟ آیا سینمای ایران میتواند از این فرصت برای یک بازنگری اساسی در ساختار و روابط خود استفاده کند و به جای گره کور، به یک نتیجه مطلوب دست یابد؟ پاسخ این سوال، به تصمیماتی بستگی دارد که امروز و در روزهای آتی، توسط متولیان امر و با حضور سینماگران، چه آنهایی که کنار کشیدند و چه آنهایی که ماندند، گرفته خواهد شد.