به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فارس ،
«برای مردم ایران متأسفم، اما چارهای جز خفهکردن اقتصادی ایران نداریم.»! این جمله از زبان «جان کندی» سناتور جمهوریخواه آمریکایی در صحن سنای آمریکا بیان شده است؛ آنهم در تمجید از تصمیم تروئیکای اروپایی برای فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت علیه ایران.
اظهاراتی که بار دیگر نقاب از چهره «تحریمهای هدفمند» برداشت و نشان داد آنچه آمریکا و متحدانش دنبال میکنند، نه صرفاً فشار بر حاکمیت، بلکه ضربه زدن به اقتصاد ملی یک کشور مستقل و ایستاده است؛ کشوری که تن به استعمار نوین نداده و حالا هزینه استقلالش را با فشارهای دارویی، مالی و تجاری میپردازد.
در ظاهر، تروئیکای اروپایی – شامل انگلیس، فرانسه و آلمان – با ادعای نگرانی از گسترش برنامه هستهای ایران، تصمیم به بازگرداندن تحریمها گرفتهاند. اما پشت این تصمیم، بیش از آنکه «راستیآزمایی فنی» وجود داشته باشد، اراده سیاسی آمریکاست. همانطور که جان کندی علناً گفت: «آمریکا باید پیشگام اجرای تحریمها باشد... و اگر لازم باشد، باید به تنهایی این مسیر را برود.»
در واقع، تروئیکای اروپایی بار دیگر اثبات کرد که در قبال آمریکا، اختیاری از خود ندارد و حتی حاضر است پرونده برجام را با دستان خود دفن کند؛ آنهم تنها برای آنکه یک گام به سیاستهای فشار حداکثری واشنگتن نزدیکتر شود.
«جان کندی» در صحن سنا گفت: «ما ناچاریم حاکمیت در ایران را از نظر اقتصادی خفه کنیم.» او البته «متأسف» بود، اما نه از تحریم دارو یا جان باختن بیماران خاص، بلکه از اینکه ممکن است روسیه و چین مانع ایجاد کمیته نظارت بر تحریمها در سازمان ملل شوند.
این همان سیاستی است که در سالهای اخیر جان هزاران کودک مبتلا به بیماریهای نادر، مادران باردار نیازمند دارو، و بیماران خاص را تهدید کرده و در مواردی به مرگ منتهی شده است.طبق گزارشهای سازمان بهداشت جهانی و صلیب سرخ، تحریمهای بانکی آمریکا باعث شده تبادلات مالی برای واردات دارو عملاً مسدود شود؛ و ادعای «تحریم نبودن دارو» یک دروغ سازمانیافته است.
درست است که اساس تحریم ها، غیرقانونی و ظالمانه است و قطعا تبعات منفی برای مردم ایران دارد اما نکته مهم و کمتر گفتهشده، اعتراف صریح خود غربیها به کاهش تأثیرگذاری تحریمها علیه ایران است. پیش از این نشریه فارن افرز در یکی از مقالات خود به صراحت اعلام کرده بود:«قدرت تحریمها در برابر کشورهایی مانند ایران و روسیه بهطور چشمگیری کاهش یافته؛ چراکه این کشورها مسیرهای جایگزین، اقتصاد مقاومتی و همکاری با قدرتهای نوظهور را توسعه دادهاند.»همچنین مؤسسه شورای آتلانتیک در گزارشی تحلیلی نوشته بود:«تحریمهای آمریکا علیه ایران در سالهای گذشته دیگر نتوانستهاند سیاستهای تهران را تغییر دهند؛ بلکه حتی موجب تشدید خودکفایی و پیوندهای جدید اقتصادی با شرق شدهاند.»
ایستادگی ایران، نتیجه اعتماد به داخل
اگرچه تحریمها در حوزههایی از اقتصاد، محدودیتهایی ایجاد کردهاند، اما ایران با تکیه بر توان بومی و پیوند با قدرتهای غیرغربی، توانسته ضربات تحریم را تا حد زیادی بیاثر کند.پیشرفت در حوزه پهپاد، صنایع دفاعی، پتروشیمی، نانو، و حتی صادرات غیرنفتی، نمونههایی از مقاومت موفق ایران در برابر فشارهای اقتصادی است. تنها در حوزه انرژی، ایران با عبور از موانع تحریم، صادرات نفت و فرآوردههای نفتی خود را به سطوح قبل از تحریم رسانده است.پیش از این، «جو بایدن» رئیسجمهور سابق آمریکا در نشست خبری خود اعتراف کرده بود:«ما در متوقفکردن صادرات نفت ایران شکست خوردهایم. آنها مسیرهای خودشان را یافتهاند.»
تحریم؛ ابزار مستعمل غرب
تلاش غرب برای فعالسازی مکانیسم ماشه، در واقع بازیافت ابزاری است که دیگر زنگ زده و از کار افتاده. این ابزار، در سالهای نخست شاید تأثیرگذار بود، اما حالا حتی مقامات اروپایی هم میدانند که:- نه حمایت جهانی برای بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل وجود دارد- نه نهاد ناظری برای اجرای سختگیرانه آنها باقی مانده است- و نه اثرگذاری آنها، در شرایط کنونی جهان، مشابه قبل خواهد بود. سناتور کندی در همین رابطه میگوید: «تحریمهای سازمان ملل به اندازه تحریمهای آمریکا اثرگذار نیستند... زیرا نهاد ناظر مشخصی ندارند.» این جمله، در واقع نشانه ناامیدی از ابزار شورای امنیت است.
ایران تنها نیست
در جهان جدید، که دیگر تک قطبی و حتی دوقطبی نیست، کشورهای زیادی در مقابل تحریمهای یکجانبه آمریکا ایستاده اند. پیوستن ایران به سازمان هایی از جمله بریکس و شانگهای، گسترش روابط با روسیه، چین، هند، آمریکای لاتین،کشورهای آفریقایی و همسایگان در منطقه غرب اسیا، همگی نشان میدهد که غرب نمیتواند ایران را «منزوی» کند.
ایران با اتکا به دیپلماسی فعال، مسیرهای جایگزینی برای تجارت، همکاریهای مالی و انتقال فناوری یافته است. پروژههای کلان در حوزه ترانزیت (نظیر کریدور شمال-جنوب) و سرمایهگذاری خارجی، نمونههایی از این ظرفیتهای جدید هستند.در طول سالهای گذشته، بسیاری از تحلیلگران غربی اذعان کردهاند که تحریمها در ظاهر تحت عنوان فشار بر حاکمیت ایران اعمال شده است اما باطن ماجرا، هدف قراردادن ملت ایران است.
با این حال، سناتور آمریکایی میگوید: «برای مردم ایران متأسفم!»؛ اما نه برای تحریم کردن آنها، بلکه برای اینکه ممکن است ابزار خفقان اقتصادی بهاندازه کافی مؤثر نباشد.تجربه تحریمهای آمریکا علیه ایران- هم در دوره دموکرات ها و هم دوره جمهوری خواهان- نشان داد که دیگر «فشار حداکثری» نمیتواند راهبرد موفقی باشد. این سیاست، نه موجب فروپاشی اقتصاد ایران شد، نه تغییر رفتار در پرونده هستهای و نظامی ایجاد کرد، و نه اتحاد داخلی را از هم گسست.
همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، جان کندی، سناتور آمریکایی با لحنی تهدیدآمیز گفت: «چارهای جز خفهکردن اقتصاد ایران نداریم.» اما واقعیت آن است که این تهدید، بیش از آنکه نشانه قدرت باشد، نشانه درماندگی است. اعترافی است به شکست تمام ابزارهای پیشین؛ از مذاکره گرفته تا حمله نظامی و تحریم.تحریم، دیگر شمشیری کند و کماثر است و ایران، امروز قدرتمندتر از دیروز، مسیر پیشرفت و تعامل با جهان و دیپلماسی پویا و چند جانبه را طی میکند.