به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»
آژانس بینالمللی انرژی اتمی که قرار بود بهعنوان نهادی بیطرف مانع گسترش سلاحهای هستهای شود، تحت مدیریت رافائل گروسی به ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاسی علیه ایران تبدیل شده است.
اقدامات گروسی، از ارائه گزارشهای غیرمستند گرفته تا عدم محکومیت حملات به تأسیسات هستهای ایران، نهتنها نقض صریح NPT است، بلکه اعتبار این نهاد را در سطح جهانی مخدوش کرده است. ایران، بهعنوان کشوری که سالها به همکاری گسترده با آژانس ادامه داده، حق دارد در برابر این رفتارها واکنش نشان دهد. قانون مصوب مجلس برای تعلیق همکاری با آژانس و پیشنهاد اتخاذ راهبرد ابهام هستهای، گامهایی در راستای دفاع از منافع ملی ایران است.
این اقدامات، ضمن حفظ حقوق ایران در چهارچوب NPT، میتواند زمینه را برای بازتعریف روابط ایران با آژانس و ایجاد توازن در سطح منطقهای و بینالمللی فراهم کند. باید این مطالبه در سطح بینالمللی عمومیت یابد که لازم است جامعه بینالمللی، بهویژه کشورهای غیرمتعهد، به نقش مخرب گروسی و آژانس در تشدید تنشهای هستهای توجه کنند. گروسی که به دنبال دبیرکلی سازمان ملل است نه بهعنوان یک مقام بیطرف، بلکه بهعنوان عاملی که در خدمت منافع رژیم صهیونیستی و ایالات متحده عمل میکند، باید مورد بازخواست قرار گیرد. این امر، نهتنها برای حفظ حقوق ایران، بلکه برای نجات NPT و نظام منعاشاعه از فروپاشی ضروری است.
ادعاهای غیرمستند درباره برنامه هستهای ایران
یکی از مهمترین اقدامات گروسی، ارائه گزارشی به شورای حکام بود که در آن مدعی شد نمیتواند صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران را تضمین کند. این ادعا که بدون ارائه شواهد معتبر مطرح شد، در حالی بود که در ایران ۲۰ درصد از کل بازرسیهای آژانس انجام شده بود، آماری که نشاندهنده سطح بیسابقه همکاری ایران با آژانس است. این گزارش، مقدمهای برای تصویب بیانیهای ضدایرانی توسط کشورهای انگلیس، آلمان، فرانسه و ایالات متحده فراهم کرد و به رژیمصهیونیستی که خود عضو NPT نیست، اجازه داد حملات خود به تأسیسات هستهای ایران را توجیه کند.
جالب آنکه گروسی چند روز پس از آغاز حملات اسرائیل به ایران، در اظهاراتی متناقض اعلام کرد که هیچ مدرکی دال بر غیرصلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران وجود ندارد. این اعتراف دیرهنگام نشاندهنده سوءاستفاده گروسی از جایگاه خود برای پیشبرد اهداف سیاسی و امنیتی ضد ایران بود. گروسی پیش از آغاز جنگ در اظهاراتی که به گرای عملیاتی برای دشمنان ایران شباهت داشت، اعلام کرد که تأسیسات هستهای ایران بهقدری در عمق زمین قرار دارند که نمیتوان بهراحتی به آنها آسیب زد. پس از این اظهارات، ایالات متحده تأسیسات هستهای ایران در فردو، نطنز و اصفهان را بمباران کرد و مدعی شد که زیرساختهای هستهای ایران را بهطور کامل نابود کرده است.
بااینحال، گروسی نهتنها این حملات را محکوم نکرد، بلکه در قبال حملات پیشین اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران نیز سکوت اختیار کرد. این رویکرد که مغایر با وظایف آژانس بهعنوان نهادی بیطرف است، اعتماد عمومی در ایران به این نهاد را بهشدت مخدوش کرد.
گروسی میخواهد همه هستهای را نابود کند
پس از حملات ایالات متحده به تأسیسات هستهای ایران، گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه ایران مواد غنیشده خود را به مکانهای دیگری منتقل کرده است. گروسی در اظهاراتی که در گفتوگو با فاکسنیوز مطرح کرد، خواستار ازسرگیری فوری بازرسیهای آژانس و ارائه اطلاعات درباره محل ذخیرهسازی این مواد شد. این درخواست، در حالی مطرح شد که ایران آژانس را به همکاری با رژیمصهیونیستی برای جاسوسی و هدفگذاری تأسیسات هستهای خود متهم میداند.
اخباری نیز اخیراً منتشر شده است که نشان میدهد یکی از بازرسان آژانس حین تلاش برای خارج کردن اسناد محرمانه از ایران دستگیر شده و تنها با تعهد مدیرکل آژانس آزاد شده است. این رفتار گروسی بیش از آنکه در راستای وظایف نظارتی آژانس باشد، بهنظر میرسد در خدمت منافع رژیمصهیونیستی و ایالات متحده است و انتقادات گستردهای را در سطح بینالمللی به دنبال داشته. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه با انتقاد از نقش گروسی در زنجیره حملات به تأسیسات هستهای ایران، اظهار داشت که هیچ تضمینی برای جلوگیری از درز اطلاعات حساس از آژانس وجود ندارد. واسیلی نبنزیا، نماینده روسیه در سازمان ملل، نیز حضور رژیمصهیونیستی بهعنوان دولتی که عضو NPT نیست در نشستهای شورای امنیت درباره برجام را غیرقابلتوجیه دانست.
یک اقدام راهبردی دیگر
اقدامات غیرمسئولانه آژانس و مدیرکل آن، به شکلگیری مطالبهای عمومی در ایران برای تعلیق همکاری با این نهاد منجر شد. این مطالبه که ریشه در بیاعتمادی به آژانس بهدلیل همکاری برخی بازرسان آن با رژیمصهیونیستی و عدم محکومیت حملات به تأسیسات هستهای ایران داشت، در نهایت به تصویب قانونی در مجلس شورای اسلامی منجر شد. مجلس شورای اسلامی در واکنش به نقض حاکمیت ملی ایران توسط رژیمصهیونیستی و ایالات متحده، قانونی را تصویب کرد که دولت را مکلف به تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تا تحقق شرایط خاصی میکند. این شرایط شامل تضمین حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران، تأمین امنیت تأسیسات و دانشمندان هستهای و رعایت کامل حقوق ایران در بهرهمندی از انرژی هستهای صلحآمیز، بهویژه غنیسازی اورانیوم است.
این قانون همچنین دولت را موظف کرده است هر سه ماه یکبار گزارش پیشرفت در تحقق این شرایط را به مجلس و شورای عالی امنیت ملی ارائه دهد. رئیس مجلس با اعلام اجرای این قانون اظهار داشت که آژانس با عدم محکومیت حملات به تأسیسات هستهای ایران اعتبار بینالمللی خود را از دست داده است. وی تأکید کرد سازمان انرژی اتمی تا زمان تضمین امنیت تأسیسات هستهای، همکاری با آژانس را تعلیق خواهد کرد و برنامه هستهای صلحآمیز ایران با شتاب بیشتری پیش خواهد رفت. این قانون را از جهت اهمیت میتوان با قانون اقدام راهبردی رفع تحریمها مقایسه کرد که باعث شد فرایند اجرای تعهدات یکجانبه ایران در برجام توقف یابد.
ابهام هستهای پاسخ استراتژیک ایران
اقدامات آژانس تحت مدیریت گروسی، نهتنها با مفاد NPT مغایرت دارد، بلکه به تضعیف این معاهده بهعنوان ستون اصلی نظام منعاشاعه منجر شده است. آژانس بهجای نظارت بیطرفانه، به ابزاری برای پیشبرد سیاستهای خصمانه علیه ایران تبدیل شده است. این رفتار، نهتنها اعتماد ایران به آژانس را از بین برده، بلکه کشورهای دیگر را نیز نسبت به کارایی این نهاد بینالمللی دچار تردید کرده است. با توجه به رفتار غیرمسئولانه آژانس و نقض مکرر NPT، ایران میتواند با اتخاذ راهبرد «ابهام هستهای» به اقدامات آژانس پاسخ دهد. این راهبرد به معنای عدم ارائه اطلاعات شفاف درباره فعالیتهای هستهای، بدون اعلام رسمی خروج از NPT است. این رویکرد، ضمن حفظ حقوق ایران در چهارچوب معاهده، فشار را به آژانس و حامیان گروسی منتقل میکند. اتخاذ این راهبرد به ایران اجازه میدهد تا در برابر فشارهای سیاسی و نظامی، انعطافپذیری استراتژیک خود را افزایش دهد.
با اعلام رسمی حفظ ذخایر غنیشده و عدم افشای مکان آنها بهدلیل رفتارهای سیاسی آژانس، ایران میتواند موازنهای در روابط خود با این نهاد ایجاد کند. این رویکرد، همچنین میتواند بهعنوان اهرمی برای مذاکره در سطح بینالمللی مورد استفاده قرار گیرد. راهبرد ابهام هستهای، میتواند به ایجاد توازن در منطقه خاورمیانه که رژیمصهیونیستی سالهاست از این رویکرد بهره میبرد، کمک کند. این اقدام همچنین میتواند فشارهای جهانی را به سمت گروسی که سودای دبیرکلی سازمان ملل را در سر دارد افزایش داده و آنها را به بازنگری در رفتار خود وادار کند. از سوی دیگر، این راهبرد میتواند بهعنوان پیامی به کشورهای عضو NPT باشد که ایران در برابر نقض حقوق خود منفعل نخواهد ماند.