به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فارس ،
قبل از شروع مذاکرات، نتایناهو در دیدار با رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد که مدل مطلوبش در مذاکره، «مدل لیبی» است. اسرائیل پیش از دور ششم، جنگ را علیه ایران آغاز کرد. نشریه آمریکایی والاستریت ژورنال در این باره نوشت: «مذاکره پوششی برای حمله بود.» سوال این است که مدل لیبی چیست و ایران چه تفاوتی با لیبی دارد؟
گام اول، مذاکره برای خلع سلاح
در دهه 1980 میلادی، لیبی به رهبری معمر قذافی، در مسیر توسعه ازجمله پیشرفت نظامی حرکت کرد. مثل همیشه، افزایش قدرت داخلی و نظامی یک کشور غیرغربی، نگرانیهای آمریکا را برانگیخت و درنتیجه از ابتداییترین ابزار خود یعنی تحریم اقتصادی استفاده کرد. پس از فشارهای فزاینده، قذافی حاضر به مذاکره با آمریکا شد.
درنهایت لیبی و آمریکا در سال 2003 به توافق رسیدند. طبق این توافق، لیبی برنامه هستهای خود را کنار گذاشت و موشکهایش را محدود کرد. همچنین به نیروهای خارجی اجازه بازرسی از مراکز حساس را داد. اما آمریکا به وعده خود مبنی بر لغو تحریم و عادیسازی روابط با لیبی عمل نکرد.
گام دوم، شورش داخلی در کنار حمله نظامی
پس از تضعیف قدرت نظامی لیبی، با دخالت سازمانهای جاسوسی آمریکا و کشورهای غربی، شورشهای داخلی آغاز شد و اوضاع این کشور در سال 2011 بحرانی گردید. آمریکا و ناتو به بهانه نجات غیرنظامیان لیبی از دست حکومت قذافی، عملیات «طلوع ادیسه»(Operation Odyssey Dawn) را طراحی کردند. این طرح با ائتلاف نیروهای آمریکا، انگلستان و فرانسه اجرا شد. طی این عملیات، بمبارانهای هوایی شدید صورت گرفت و غیرنظامیان لیبی کشته شدند.لیبی که پیش از این در مذاکره با آمریکا خود را خلع سلاح کرده بود؛ نتوانست در برابر تجاوز نیروهای خارجی ایستادگی کند.
به گزارش نیروی هوایی آمریکا، در مارس 2011، اسکادران بمبافکن 34، مأموریت گرفت به لیبی حمله کند. توماس براک، مدیر وقت این اسکادران میگوید: «در کمتر از 42 ساعت از زمان اطلاعرسانی، مهمات جمعآوری شد و همه هواپیماها بارگیری شدند و جتها در حالت پرتاب بودند. در این عملیات از بمبهای 2 هزار پوندی استفاده شد.» درنهایت با کشته شدن قذافی، حکومت لیبی سرنگون گردید. اما این آغاز ماجرا بود.
گام سوم، تجزیه لیبی، بعد از سرنگونی قذافی
شاید تصور میشد پس از قذافی، همانگونه که آمریکا وعده داده بود، حکومتی بر سرکار بیاید که ضمن تعامل سازنده با کشورهای غربی، توسعه لیبی را رقم بزند. اما پس از سرنگونی قذافی، لیبی به محل جنگهای داخلی، حضور تروریستها و اقدامات تجزیهطلبانه تبدیل شد. طبق گزارشهای سازمان ملل، از سال 2011 تا 2022 بیش از 20 هزار نفر در جنگ داخلی کشته و بیش از یکمیلیون نفر آواره شدند.
پس از گذشت 15 سال، هنوز اوضاع لیبی باثبات نگشته و یک دولت ملی تشکیل نشده است. از سال 2011 به بعد، تنها طی 5 سال، 9 نخستوزیر روی کار آمد. از زمان انتخابات پارلمانی سال 2014، لیبی شاهد حکمرانی همزمان دو دولت است.
یک دولت در غرب این کشور به پایتختی طرابلس که مورد حمایت محور ترکیه-قطر قرار دارد. دولت شرق نیز به پایتختی طبرق شکل گرفت که سعودیها و امارات حامی آن هستند. پس از آن، شاهد ادامه جنگهای داخلی هستیم. بهعنوانمثال، دولت طبرق در سال 2019 به دولت طرابلس حمله کرد و تلفات انسانی زیادی بر جای گذاشت.
تفاوت ایران با لیبی چیست؟
ایران تفاوتهای بسیاری با لیبی دارد که باعث میشود خواست نتانیاهو، به یک اشتباه راهبردی تبدیل شده و درنهایت به هدف خود یعنی «لیبی سازی ایران» نرسد:
1. برخلاف لیبی، ایران در مذاکره با آمریکا، فریب او را میدانست و خود را خلع سلاح نکرد. ایران بههیچوجه حاضر نشد درباره توان نظامی خود مذاکره کند. حتی از غنیسازی اورانیوم که از مؤلفههای قدرت و بازدارندگی است، کوتاه نیامد.
2. شروع جنگ اسرائیل علیه ایران، برخلاف تصورات این رژیم، منجر به افزایش همبستگی و اتحاد ملی شد. حتی جریانهای سیاسیای که در موضوعات مختلف با یکدیگر تعارض دارند؛ همگی در تقابل با اسرائیل و حمایت از نیروهای مسلح ایران، یکصدا شدند. اندیشکده بریتانیایی چتم هاوس در این باره میگوید که جنگ میتواند مشروعیت جمهوری اسلامی را در داخل و فضای بینالملل، افزایش دهد.
3. ایران قدمتی هزارانساله دارد و اسرائیل که شبیه یک پادگان بزرگ است، نمیتواند کشوری با این قدمت را تجزیه کند.
4. ایران از مؤلفههای قدرت بسیاری برخوردار است. توان نظامی، تنگه هرمز، دریای عمان، پایگاههای آمریکایی اطراف، کشورهای منطقه و حتی توان هستهای، همگی از مؤلفههای قدرت ایران هستند.