به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از تسنیم
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، ایالات متحده بارها تهدید به اقدام نظامی علیه ایران کرده اما هیچگاه تمایلی به تقابل نظامی مستقیم نشان نداده است.
در سالهای گذشته پس از مطرح شدن مسئله برنامه هستهای ایران تهدیدات نظامی آمریکا شدت گرفت. برای مثال، در سال 2019 پس از حملات به نفتکشها در تنگه هرمز، آمریکا 1000 نیروی اضافی به منطقه اعزام کرد و ایران را مقصر دانست، اما از اقدام نظامی مستقیم خودداری کرد.
چرا آمریکا با وجود این تهدیدات، هیچگاه به حمله مستقیم دست نزده است؟ پاسخ در محدودیتهای استراتژیک و نظامی ایالات متحده نهفته است.
دکترین نظامی آمریکا
دکترین نظامی آمریکا به ویژه بعد از جنگهای عراق و افغانستان بر این قرار گرفته که این کشور تنها وارد عملیاتهایی شود که با کمترین تلفات و خسارات ممکن احتمال موفقیت بالایی داشته باشند (اندیشکده هریتیج).
تجربههای آمریکا در عراق و افغانستان باعث درگیریهای طولانیمدت و پرهزینهای برای ایالات متحده شد. جنگ عراق با هزینهای بیش از 2 تریلیون دلار و کشته شدن بیش از 4400 سرباز آمریکایی، به بیثباتی منطقهای و ظهور گروههایی مانند داعش منجر شد. در افغانستان آمریکا پس از 20 سال حضور نظامی و هزینهای حدود 2 تریلیون دلار، بدون دستیابی به اهداف استراتژیک خود، از جمله ایجاد یک دولت پایدار، مجبور به خروج شد.
آنتونی کوردزمن، تحلیلگر ارشد مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS) مینویسد: «جنگهای عراق و افغانستان نشان داد که برتری تکنولوژیک آمریکا نمیتواند پیروزی در برابر دشمنانی با استراتژیهای نامتقارن و حمایت مردمی را تضمین کند».
آمریکاییها به خوبی میدانند که مردم ایران با باورهای دینی و روحیه ملی قوی و تجربه جنگ هشتساله با عراق توانایی مقاومت در برابر تهاجم خارجی را دارند.
برنارد هایکل، استاد مطالعات خاور نزدیک در دانشگاه پرینستون، تأکید میکند: «ایران استاد جنگهای نیابتی و نامتقارن است. هرگونه حمله نظامی میتواند به یک جنگ فرسایشی تبدیل شود که آمریکا توانایی تحمل آن را ندارد».
این عوامل باعث شدهاند که آمریکا به جای اقدام نظامی مستقیم تحریمها و فشارهای دیپلماتیک را علیه ایران در دستور کار قرار دهد.
درسهای یمن برای آمریکا
در خصوص ایران یک اتفاق دیگر هم نمود برجستهای در ذهن آمریکاییها دارد و آن هم تجربه اخیری که آنها در تقابل با یمن داشتهاند. در مارس 2025، دونالد ترامپ کمپین نظامی «سوارکار سخت» را برای توقف حملات انصارالله به کشتیهای تجاری در دریای سرخ آغاز کرد.
نیویورک تایمز گزارش داد که آمریکا بیش از 200 میلیون دلار مهمات در سه هفته مصرف کرد، اما نتوانست زرادخانه زیرزمینی حوثیها را نابود کند. پس از 7 هفته بمباران انصارالله همچنان به شلیک موشک و پهپاد ادامه داد و حتی چندین پهپاد «ریپر» آمریکا (هر کدام به ارزش 30 میلیون دلار) را سرنگون کردند.
روزنامه نیویورکتایمز گزارش داده که مشاوران ترامپ به او اینطور القا کرده بودند که ظرف 30 روز میتوانند کل تجهیزات نظامی انصارالله را نابود کرده و حملات به کشتیها در دریای سرخ را متوقف کنند.
گزارش شد که ترامپ شروع این عملیات را به اکتساب دستاوردهای ملموس مشروط کرده بود اما بعد از گذشت نزدیک به دو ماه و مشاهده اینکه خبری از آن نتایج نیست در نهایت مجبور شد با وساطت عمان به توافقی با انصارالله دست پیدا کدن.
این تجربه درس مهمی برای آمریکا در مورد ایران دارد: اگر آمریکا نتوانست یک گروه شبهنظامی مانند حوثیها را شکست دهد، درگیری با کشوری مانند ایران که دارای ارتش منظم و موشکهای بالستیک است تقریباً ناممکن خواهد بود.
تهدید در حین مذاکرات
در مذاکرات هستهای اخیر، دولت ترامپ بارها ایران را تهدید به تقابل نظامی کرده. در مارس 2025، ترامپ اعلام کرد که اگر توافقی حاصل نشود، ایران هدف حملات نظامی قرار خواهد گرفت. با این حال، چندین عامل نشان میدهد که این تهدیدات عملی نیستند.
نخست، برنامه هستهای ایران پراکنده و در تاسیسات زیرزمینی مانند فردو و نطنز قرار دارد که نیاز به بمبهای نفوذگر عمیق دارد. رابرت ورث، نویسنده نیویورک تایمز، مینویسد: «حتی حملات دقیق به تاسیسات هستهای ایران نمیتواند برنامه هستهای این کشور را متوقف کند، زیرا ایران توانایی بازسازی سریع دارد».
دوم، حمله به ایران میتواند به یک جنگ منطقهای منجر شود و ایران میتواند به منافع آمریکا و متحدانش ضربات اساسی وارد کند. پل پیلار، تحلیلگر سابق سیا، هشدار میدهد: «حمله به ایران میتواند تنگه هرمز را که 20 درصد نفت جهان از آن عبور میکند، مسدود کند و اقتصاد جهانی را به بحران بکشاند». سوم، مخالفتهای بینالمللی مانع بزرگی است. روسیه و چین، با منافع استراتژیک در ایران، با هرگونه اقدام نظامی مخالف هستند. در آوریل 2025، روسیه تهدیدات نظامی آمریکا علیه ایران را «غیرقابل قبول» خواند.
علاوه بر این، تجربههای گذشته نشان داده که تهدیدات نظامی میتواند نتیجه معکوس داشته باشد. به عنوان مثال، پس از خرابکاری اسرائیل در تاسیسات نطنز در سال 2021، ایران غنیسازی اورانیوم را به 60 درصد افزایش داد و سانتریفیوژهای پیشرفتهتری نصب کرد. این نشان میدهد که اقدام نظامی میتواند ایران را به سمت تسریع برنامه هستهای سوق دهد، نتیجهای که دقیقاً برخلاف اهداف آمریکا است.
علاوه بر محدودیتهای نظامی، عوامل ژئوپلیتیکی و داخلی نیز گزینه نظامی را برای آمریکا غیرممکن میکنند. در سطح داخلی، افکار عمومی آمریکا از درگیریهای نظامی طولانیمدت خسته شده است. نظرسنجی گالوپ در سال 2021 نشان داد که 58 درصد آمریکاییها معتقدند جنگ افغانستان ارزش هزینههایش را نداشت. این احساس عمومی، سیاستمداران را از ورود به درگیریهای جدید باز میدارد.
در سطح منطقهای، متحدان آمریکا مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی، که خود در جنگ یمن ناکام ماندند، تمایلی به حمایت از یک جنگ جدید علیه ایران ندارند.