به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»
موضوع جمعیت و فرزندآوری یکی از حیاتی ترین موضوعاتی است که این روزها باید نسبت به عواقب جدی نگرفتن آن، هشدار داد.
اخیراً ایرنا یادداشتی از دکتر صابر جباری رئیس مرکز جوانی جمعیت، سلامت خانواده و مدارس وزارت بهداشت منتشر کرد؛ وی در این یادداشت بیان کرد: «نرخ باروری کلی در ایران ۱.۶ و پایین تر از حد جانشینی است و نرخ رشد جمعیت حدود ۰.۷ است، این یعنی اینکه از ازدواج هر زن ایرانی کمتر از ۲ فرزند متولد می شود».
همچنین، دکتر جباری گفته است: «متاسفانه مقایسه نرخ باروری کلی ایران با سایر کشور ها بیانگر این مطلب است که ایران تنها کشوری است که در فاصله بین سال ۱۳۶۵ الی ۱۴۰۰ سقوط آبشاری TFR داشته است که علت اصلی آن افراط در اجرای سیاست های تنظیم خانواده بوده است. به بیان دیگر زنان ایرانی از داشتن به طور متوسط ۶ فرزند در سال ۱۳۶۵ طی کمتر از ۱۰ سال در سال ۱۳۷۵ به کمتر از ۳ فرزند رسیدند درحالی که این روند کاهش فرزندان یک زن از ۶ به کمتر از ۳ – در سایر کشور ها از جمله انگلستان ۹۵ سال، آمریکا ۸۲ سال، یونان ۷۰ سال، ترکیه ۲۷ سال به طول انجامیده است».
چرا آمار فرزندآوری تا این اندازه بحرانی شد؟
در کنار سیاست ها و برنامه ریزی های اشتباه برخی مسئولین در گذشته، موارد متعددی را می توان به عنوان علت – مستقیم یا غیر مستقیم - برای این وضعیت فرزندآوری ذکر کرد. برای نمونه، این موارد را می توان برشمرد:
یک: وجود مشکلات اقتصادی می تواند یکی از علل آمار پایین فرزندآوری باشد، اما قطعاً علت اصلی نمی تواند باشد. برای مثال، در دهه 60 و یا پیش از انقلاب اسلامی، بسیاری از خانواده های پرجمعیت، اتفاقاً از نظر اقتصادی در سطح پایین قرار داشتند و حتی خانواده های فقیر هم تعداد زیادی فرزند داشتند.
دو: در گذشته، بسیاری از مردم به یک اتاق و دو اتاق برای زندگی کردن قانع بودند؛ اما امروز بسیاری از خانواده ها به اشتباه انتظار دارند که برای هر فرزند، باید یک اتاق جداگانه داشت.
سه: در گذشته، والدین برای مدارس غیر دولتی و یا دانشگاه آزاد و موسسات غیر دولتی هزینه نمی کردند و دولت هزینه های آموزش فرزندان را می پرداخت. متأسفانه این روزها می بینیم که نه تنها برخی مدارس غیر دولتی هزینه های نجومی از مردم می گیرند، بلکه بعضاً خود والدین افتخار می کنند که فرزندان خود را به مدارس غیر دولتی می فرستند! این سبک زندگی به همین سادگی نمی تواند زیر بار چند فرزندی برود.
چهار: یکی از اقدامات غلط گذشته، پر و بال دادن به تبلیغ فرزند کمتر بود. این موضوع به جایی رسید که نه تنها دو فرزند، بلکه تک فرزندی در جامعه عادی شد و برای عده ای اتفاقاً ارزش تلقی شد. حال اینکه از همان ابتدا باید مردم، مسئولین و رسانه ها همواره این موضوع را تقبیح می کردند.
پنج: اشتغال گسترده بانوان موجب شد که بعضی از آنها فرزندآوری را به نوعی عامل اخلال در کار خود یا مثلاً عقب ماندگی بدانند. به همین دلیل بسیاری از آنها به یک یا دو فرزند قانع شدند و برخی از آنها امروز حتی یک فرزند هم نمی آورند!
شش: بخش قابل توجهی از بانوان ما در ایامی که اوج جوانی و قابلیت فرزندآوری آنهاست در حال تحصیلات تکمیلی هستند. از طرفی، عده زیادی از آنها نمی خواهند همزمان با تحصیل، فرزند داشته باشند و یا حتی ازدواج کنند.
هفت: راحت طلبی برخی والدین در مسائل مربوط به دوران بارداری، وضع حمل، مسئولیت پذیری و .... باعث شده است تا از تکرار این تجربهها و تحمل دوباره برخی سختیها پرهیز کنند. از سوی دیگر میل به سرگرمی کاذب، خوشگذرانی و روزمرگی هم دلیل مضاعفی در این موضوع است.
هشت: متأسفانه برخی افراد نگاه منفی به تعداد بالای فرزند دارند. یعنی اگر خانواده ای برای مثال، سه یا چهارفرزند داشته باشد، تمسخر می کنند و ... . در این میان، برخی افراد نمی توانند در برابر سطحی نگری ها و تمسخرها مقاومت کنند و با وجود اینکه شرایط فرزندآوری بیشتر دارند اما قید آن را می زنند.
نه: برخی والدین به اشتباه گمان می کنند که باید یک فرزند داشت و به همه نیازهای او رسیدگی کرد؛ همه امکانات را برایش فراهم کرد. به عبارت بهتر برخی والدین یک فضای آرمانی در ذهن خود ترسیم می کنند؛ نه تنها از نوزادی تا نوجوانی و جوانی، به صورت افراطی برای فرزندان خود در زمینه های مختلف هزینه می کنند، بلکه به دنبال این هستند که خانه و خودرو هم برای فرزند خود تهیه کنند! این نگاه، هم برای فرزند، هم خانواده و هم جامعه مخرب خواهد بود.
ده: آزمایشهای غیرضروری غربالگری، پیشنهاد راحت سقط جنین توسط برخی پزشکان زنان و ... هم از مواردی است که در کاهش نرخ باروری در سال های گذشته موثر بوده است. به گفته رئیس کمیسیون حمایت از خانواده مجلس در یک تحقیق علمی که قبلا وزارت بهداشت انجام داده بود ۲۲ هزار جنین سالم در سطح کشور بر اثر این غربالگری بی پروایی که صورت میگرفت از بین میرفتند.
در هر صورت، اکثریت قریب به اتفاق این موارد، به تغییر سبک زندگی مردم بر می گردد. البته این تغییر نیز دوباره متأثر از عوامل متعدد است که باید در جای خود به آن پرداخت و تا بیش از این دیر نشده باید به داد آن رسید.