به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از کیهان ،
رافائل گروسی، که در طول سه سال گذشته بارها نشان داده در قامت یک مدیر فنی و بیطرف ظاهر نمیشود، در ماههای اخیر و به خصوص هر چه به روزهای اخیر نزدیکتر شدهایم، با ادبیاتی سیاسیتر از همیشه به میدان آمده و در تلاش است با اظهارات تحریکآمیز و مداخلهجویانه، نقش خود را در روندهای سیاسی پررنگتر جلوه دهد.
آنچه پیداست، گروسی بیش از آنکه نگران شفافیت فنی یا پاسخهای حقوقی باشد، بهدنبال ارتقای جایگاه شخصی و تضمین آینده سیاسی خود در ساختارهای غربی است؛ آیندهای که ظاهراً از مسیر ایرانهراسی و فشار بر تهران تأمین میشود!
در این میان، اروپا نیز که در سالهای قبل از برجام و حتی پس از آن هیچگاه نتوانست نقش مستقلی ایفا کند، حالا با نگرانی ازکنار گذاشته شدن در مسیر مذاکره غیر مستقیم میان تهران و واشنگتن، در پی بازتعریف جایگاه از دسترفته خود است. مقامات پاریس، برلین و لندن، که در بهترین حالت «رلهکننده» مواضع آمریکا بودهاند، امروز نگران آنند که از قطار مذاکرات جدید جا بمانند. بههمین دلیل، بهرغم شکست کامل سیاست فشار و عدم ایفای تعهداتشان در برجام، دوباره مدعی «ضمانتهای بیشتر» و «تعهدات تازه» از سوی ایران میشوند! این در حالی است که اروپا نه تنها در دوران برجام هیچ اقدام ملموسی در عمل به تعهداتش نداشت، بلکه پس از خروج ترامپ از توافق نیز صرفاً به «اظهار تأسف» و «وعده بررسی» بسنده کرد.
اکنون نیز همان اروپاییها، با نگاهی ناشی از عصر استعمارگری، تلاش دارند در هر توافق، روند و مسیری که ممکن است میان ایران و آمریکا شکل بگیرد، خود را دخیل و شریک راهبردی معرفی کنند. اما واقعیت آن است که اروپا از حیث قدرت سیاسی، اراده امنیتی و حتی استقلال تصمیمگیری، چیزی بیش از یک بازیگر دستچندم در معادلات منطقهای و جهانی نیست. آنان، امروز در تلاشاند با «خودنمایی» و «نمایش نقش» در رسانهها، حضورشان را القا کنند.
از سوی دیگر، همانگونه که رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کردهاند، راهبرد جمهوری اسلامی نه در دل بستن به غرب، بلکه در تقویت توان داخلی، گسترش روابط منطقهای، و تعامل با قدرتهای نوظهور تعریف میشود. بنابراین، نه گروسی با بلندپروازیهای شخصیاش میتواند برای ایران تعیینتکلیف کند، و نه اروپا با همه ژستهای دیپلماتیکش، از جایگاه و ظرفیت لازم برای ایفای نقش برخوردار است.
آنچه در این میان اهمیت دارد، هوشیاری تیم دیپلماسی کشور در برابر تلاشها برای «مهندسی صحنه» از سوی بازیگران بیصلاحیت غربی است؛ صحنهای که اگر بهدرستی طراحی شود، میتواند ضمن حفظ منافع ملی، چهره واقعی بازیگران فریبکار غربی را نیز
برملا سازد.