به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از باشگاه خبرنگاران
کاخسفید اعلام کرده که پوتین و ترامپ بر سر آتشبس ۳۰ روزه در حوزه انرژی و زیرساختها و مذاکرات برای آتشبس دریایی در دریای سیاه به توافق رسیدهاند. آتشبس ۳۰ روزه شاید جلوی فروپاشی کامل را بگیرد، اما بدون تعهد به بازسازی، تنها به مسکو فرصت میدهد تا خطوط دفاعیاش را که پس از نبردهای سنگین پاییز ۲۰۲۴ در دونباس ترک خورده، ترمیم کند. پوتین با شرط "توقف مسلحسازی اوکراین"، عملاً خواستار خلع سلاح کییف شده؛ درخواستی که با توجه به گزارش ناتو در فوریه ۲۰۲۵، مبنی بر آمادهسازی ۳۵۰ هزار سرباز تازهنفس روس برای تهاجم بهاری، معنایی جز تسلیم اوکراین ندارد.
پشت پرده دیپلماسی؛ معامله قدرتها و قربانیان فراموششده
این گفتوگو و توافقهای اعلامشده، بیش از آنکه راهحلی برای پایان جنگ باشد، نمایشی از معامله میان قدرتهای بزرگ است. ترامپ که پس از بازگشت به کاخسفید در ژانویه ۲۰۲۵ با انتقادات گسترده از سیاستهای داخلی روبهروست، به یک پیروزی دیپلماتیک نیاز دارد تا افکار عمومی را در آمریکا آرام کند. پوتین نیز که اقتصاد روسیه تحت تحریمهای غرب با رشد منفی ۲.۱ درصدی در سال ۲۰۲۴ مواجه شده، با این توافق به دنبال کاهش فشارها و بازسازی توان نظامی است. باید گفت که این معامله، اوکراین را بهعنوان قربانی اصلی این بازی رها میکند؛ کشوری که با بیش از ۵۰۰ هزار تلفات نظامی و غیرنظامی، حالا باید به وعدههای شکننده قدرتها دل ببندد.
همچنین میتوان گفت که سکوت نسبی کرملین درباره جزئیات و تردید زلنسکی، نشان میدهد که این توافق شکنندهتر از آن است که کاخسفید ادعا میکند. زلنسکی با درخواست جزئیات بیشتر، بهخوبی میداند که هرگونه توقف در حمایتهای تسلیحاتی غرب، میتواند او را در برابر روسیه خلع سلاح کند. این بخش از توافق نشاندهنده تلاش آمریکا برای کاهش فشار اقتصادی ناشی از بحران انرژی در اروپا است که از زمان جنگ اوکراین تشدید شده، اما همزمان میتواند به معنای واگذاری امتیازهای بزرگ به روسیه باشد که کنترل بخش اعظم منابع انرژی منطقه را در دست دارد.
آتشبس یا بازسازی برای جنگ بعدی؟
آتشبس ۳۰ روزه در حوزه انرژی و زیرساختها که کاخسفید آن را تبلیغ میکند، بیشتر به نفع روسیه است تا اوکراین. تا مارس ۲۰۲۵، روسیه با بازپسگیری بخش اعظم منطقه کورسک از اوکراین (پس از تهاجم اوت ۲۰۲۴)، بیش از ۴۸۰ مایل مربع را تحت کنترل درآورده و طبق گزارشهای نظامی، با استقرار ۶۵۰ هزار نیرو در جبههها، آماده تهاجم بهاری است. پوتین با شرط "توقف مسلحسازی اوکراین"، عملاً کییف را خلع سلاح میکند؛ این در حالی است که اوکراین، با از دست دادن ۷۵ درصد توان زرهی خود تا فوریه ۲۰۲۵ (طبق برآوردهای مستقل)، به شدت به تسلیحات ناتو وابسته است.
آتشبس موقت، به مسکو فرصت میدهد تا خطوط لجستیکیاش را که پس از حملات پهپادی اوکراین در پاییز ۲۰۲۴ آسیب دیده، بازسازی کند. زلنسکی، با کاهش نیروهایش در کورسک به کمتر از ۳۰ مایل مربع (بر اساس تحلیل گروه بلک برد در مارس ۲۰۲۵)، این آتشبس را پذیرفته که آن هم از سر ناچاری است. اوکراین که در زمستان ۲۰۲۴ بیش از ۱۲ هزار سرباز را در نبردهای شرقی از دست داده، نمیتواند بدون حمایت غرب دوام بیاورد. تبادل ۱۷۵ اسیر و بازگشت ۲۳ سرباز اوکراینی، هرچند نمادین است، اما در برابر تلفات کل جنگ (بیش از ۶۰۰ هزار نفر تا مارس ۲۰۲۵)، ناچیز به نظر میرسد.
دریای سیاه و انرژی؛ میدان نبرد یا میز مذاکره؟
توافق بر سر آتشبس دریایی در دریای سیاه و توقف حملات به زیرساختهای انرژی، از محورهای کلیدی این گفتوگو بوده است. دریای سیاه که از سال ۲۰۲۲ به یکی از نقاط داغ درگیری میان روسیه و ناتو تبدیل شده، با بندر اودسا بهعنوان شاهراه صادرات غلات اوکراین و خطوط لوله انرژی، اهمیت استراتژیک بالایی دارد. طبق گزارش آژانس بینالمللی انرژی در فوریه ۲۰۲۵، بیش از ۳۵ درصد صادرات گاز روسیه به اروپا از این منطقه عبور میکند و هرگونه آتشبس در این حوزه، میتواند فشار بر بازارهای انرژی اروپا را کاهش دهد. این بخش از توافق به نفع غرب است که از زمان جنگ اوکراین، با تورم انرژی و افزایش قیمت گاز به بیش از ۱۵۰ یورو در هر مگاوات ساعت دستوپنجه نرم میکند. اما پوتین با پذیرش این پیشنهاد، نهتنها فشارهای اقتصادی بر روسیه را کم میکند، بلکه اهرم فشار خود بر اوکراین و ناتو را حفظ میکند.
زلنسکی که به شدت به صادرات دریایی غلات وابسته است، با این آتشبس موافقت کرده، اما شرط پوتین برای توقف مسلحسازی اوکراین، عملاً کییف را در تنگنا قرار میدهد. این توافق میتواند به معنای واگذاری امتیازهای بزرگ به روسیه باشد که با کنترل کریمه و بخشهایی از دونباس، همچنان دست بالا را در منطقه دارد. آمریکا که از سال ۲۰۲۳ با افزایش تولید نفت شیل سعی کرده بحران انرژی اروپا را مدیریت کند، حالا با این آتشبس، فرصتی برای بازسازی روابط با متحدان اروپایی خود پیدا میکند. اما آیا این به معنای صلح است یا صرفاً تغییر میدان نبرد از خاک اوکراین به میز مذاکره؟
نمایش دیپلماسی؛ اوکراین زیر آوار قدرت
ترامپ که محبوبیتش در مارس ۲۰۲۵ به ۴۰ درصد افت کرده، با این توافق، به دنبال وجههسازی است. پوتین هم که با تورم ۲۰ درصدی و کاهش ارزش روبل به ۱۳۰ در برابر دلار در فوریه ۲۰۲۵ روبهروست، از این آتشبس برای بازسازی توانش استفاده میکند. اما اوکراین، با ۱۰ میلیون آواره و تخریب ۷۵ درصد زیرساختهایش تا مارس ۲۰۲۵، بازنده اصلی است. این نمایش دیپلماتیک بار دیگر نشان داد که در نظام سلطه، ملتها فدای منافع قدرتها میشوند و صلح، تنها فریبی برای تداوم بازی است.
همچنین باید به این نکته اشاره کرد که این توافق به ناتو سود میرساند که با استقرار ناوهای جدید در رومانی از ژانویه ۲۰۲۵، سعی در محاصره دریایی روسیه دارد. زلنسکی، اما که بندر اودسا را در پاییز ۲۰۲۴ از دست داده، با این آتشبس، عملاً به شروط مسکو تن میدهد؛ شروطی که اوکراین را به حاشیه میراند و قدرتها را به میز تقسیم منافع مینشاند.
اوکراین؛ قربانی نمایش قدرتهای بزرگ؟
از بعد نظامی، این آتشبس به روسیه فرصت بازسازی و به اوکراین فشار خلع سلاح را تحمیل میکند؛ از منظر اقتصادی، غرب و مسکو از بحران انرژی نجات مییابند، اما کییف در فقر غرق میشود؛ از دید سیاسی، این معامله، وجهه پوتین و ترامپ را ترمیم میکند، ولی زلنسکی را در برابر ملت خود تنها میگذارد؛ و از بعد اجتماعی، مردم اوکراین زیر بار رنج و آوارگی له میشوند. تحریمها هم که به بهانه اتهامات تسلیحاتی اعمال شده، نهتنها هدفش را محقق نکرده، بلکه به ابزاری برای فشار بر ملتها و نه دولتها تبدیل شده است.