به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از کیهان ،
عصر ایران نوشت: «ترامپ دور دوم» درست در همان روزی که بنیامین نتانیاهو مهمان او بود، مدعی شد تنها چیزی که از ایران میخواهد این است که «سلاح هستهای» نداشته باشد و باز مدعی شد که او خواهان ایرانی خوشبخت و مرفه است.
در ظاهر، دیگر خبری از آن شروط 12 گانه «مایک پمپئو» وزیر خارجه دولت اول ترامپ در میان نیست و هر ناظر فراموشکاری که تنها به سیاستهای اعلامی ترامپ توجه کند و به گذشته و عملکرد دولت اول او و نیز «یادداشت اجرائی» که او روز دوشنبه همین هفته علیه ایران امضا کرد، را مورد توجه قرار ندهد، کار رسیدن به یک توافق که بر مبنای تضمین عدم دستیابی به سلاح هستهای از سوی ایران باشد، را ساده میبیند.
بسیاری نیز، مقامات ایرانی را به باز کردن گارد دعوت کرده و از رئیسجمهوری ایران و دیگر مقامات ایرانی درخواست کردند تا گوشی تلفن را بردارد و با یک تلفن ساده به ترامپ یک معامله دوسر برد را انجام دهد و صلح و ثبات در منطقه و رفاه را برای مردم ایران به ارمغان بیاورد.
اما ناظرانی که عمیقتر به مسایل مینگرند احتمالاً این سؤال را از ترامپ بپرسند که «اگر تنها خواستهاش از ایران نداشتن سلاح هستهای» است، پس چرا این همه علیه «برجام» موضع میگرفت و آن را بدترین توافق تاریخ آمریکا میدانست و درآوریل سال 2018، آمریکا را از برجام خارج کرده و سیاست «فشار حداکثری» را به اجرا گذاشت؟ توافقنامهای که اتفاقاً بدون اینکه نظام چند لایه و پیچیده تحریمی آمریکا را تغییر دهد و دستاورد اقتصادی چندان بزرگی برای ایران داشته باشد، تنها دستاورد عظیم آن برای غرب همان تضمین عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای بود و این هدف را به خوبی برای آنها برآورده میکرد.
بنابراین دو فرض در تحلیل ادبیات ترامپ، متصور است که البته فرض دوم بیشتر محتمل است: یا ترامپ به قول معروف «بچه خوبی شده» و از کَرده خود در دولت اول پشیمان است و میخواهد آن راه اشتباه را نرود. اما چرا این فرض با واقعیات همخوانی ندارد: به خاطر اینکه ترامپ، امضای خود را پای یک «یادداشت اجرائی» جدید گذاشت که حاکی از بازگشت «فشار حداکثری» است.
نکته دیگر که با فرض اینکه ترامپ از کرده خود در دور اول پشیمان شده باشد، باید ابتدا طبق روال هر معامله ای، ضررو زیان ایران را بابت نقض عهدش جبران کند و برای اینکه اعتماد دوباره ایران را به مذاکره و رسیدن به یک توافق جدید جلب کند، اقدامات دور گذشته خود را جبران کند و به ایران غرامت اقتصادی بدهد؛ نه امضای فرمانی برای تشدید فشار و روز بعد سخن گفتن از معاملهای عالی با آن.
اما فرض دوم که احتمال قرین به واقعیت بودن آن بیشتر است اینکه: ترامپ از کرده خود در دور اول پشیمان نشده و اتفاقاً همان هدف دور نخست را با شیوه و تاکتیکی جدید در دستور کار قرار داده است.
احتمالاً مشاوران ترامپ با رصد فضای سیاسی داخلی ایران، به او توصیه کردهاند که با اظهار تمایلش برای مذاکره به منظور تضمین عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای، فضای سیاسی داخلی ایران را به هم زده و یک دوقطبی ایجاد کند و همزمان از بین بخشی از جامعه شرطی شده به مذاکره، یارگیری کند.
بخش دیگر این سیاست، همان راه و روش دور قبلی با شدتی بیشتر است که این بار یک «جنگ ترکیبی چندلایه» را در دستور کار خود دارد.
سیاست اصلی ایالات متحده آمریکا در قبال ایران سیاست مهار و محدود کردن است و احتمال بسیار اندکی وجود دارد که واشنگتن این راهبرد اصلی را فدای امتیازات تاکتیکی و مقطعی کند و هیچ گاه حاضر نخواهد شد امتیازی جدی به ایران بدهد که فشارهای اقتصادی روی آن تخفیف یابد.