به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فارس ،
پس از پایان دوره «خلاء ریاستی» در لبنان با انتخاب «میشل عون» و مکلف شدن «نواف سلام» به تشکیل کابینه، سناریوهایی برای لبنان ریخته شده که نیازمند تأمل و هوشیاری است.
به نظر میرسد، سر نخ دو پرونده ریاست جمهوری و تشکیل دولت در لبنان، به طرح بزرگی منتهی میشود که درحال ریختهشدن برای لبنان است و طی آن، آمریکا تلاش میکند، واقعیتی در لبنان خلق کند که «همسو با طرح عادیسازی گستردهاش» در منطقه میان اعراب و اسرائیل باشد.
در این تردید نیست که آمریکا یکی از طرفهای اصلی جنگ اخیر اسرائیل علیه لبنان بود و جزئیات نقش امنیتی و نظامی که در این جنگ ایفا کرده، این ادعا را ثابت میکند.
در ادامه آن نقشآفرینیها اکنون آمریکا در حال پیاده سازی سناریوی بدست گرفتن کنترل امور در لبنان به نحوی است که هر جریان و نیرویی که درصدد مقابله با عادیسازی ترامپ باشد، را مهار کند. سناریو دوم تلاش دارد، قطعنامه 1701 را در نسخه اسرائیلی آن پیاده کند و سناریو سوم، سناریو دیرینه خلع سلاح مقاومت لبنان است.
در اولین گام و با شعار دولت خالی از وابستگیهای حزبی و سیاسی، دولتی در لبنان روی کار آید که وزرا در آن نقش کارمند و مجری اوامر باشند. این شامل انتصابات دستگاههای نظامی، امنیتی، قضایی و مالی و بانکی نیز میشود.
همچنین «تیمهای کارشناسی» تشکیل خواهند شد که بر بخشهای انرژی و ارتباطات نظارت کنند. در پرونده بازسازی مناطق آسیبدیده سناریو آمریکا بستن همه کانالهای بازسازی و سپردن کامل این پرونده به دولت است که با تکیه بر کمکهای آمریکا این پرونده را پیش خواهد برد.
.jpg)
اما کمکها وابسته به رضایت ترامپ از عملکرد دولت لبنان که طی سفر ترامپ به بیروت برای افتتاح بزرگترین سفارت آمریکا در خاورمیانه ارزیابی خواهد شد؛ سفارتخانهای که بیش از آنکه سفارت باشد، یک مجتمع اطلاعاتی و پایگاهی لجستیکی برای فعالیت آژانسهای دفاع و امنیت آمریکا در خاورمیانه به ویژه لبنان و سوریه است.
درست است که سفارت جدید آمریکا در بیروت مجتمع عظیمی با دو هزار کارمند دیپلمات، امنیتی و نظامی است، اما در کنار اینها، قرار است، تیمهای کارشناس در حوزههای مختلف روابط عمومی نیز بزرگترین طرح جذب و آموزش جوانان لبنانی در سازمانها و ادارات غیردولتی را اجرا کنند.
دانشگاه آمریکایی در بیروت هم بیکار نمانده، بیمارستانی را در «کسروان» خریداری و مجهز کرده تا فقط آمریکاییها را پذیرش کند، همچنین به آمریکاییها این اختیار داده شده که بندری اختصاصی برای خود در سواحل مدیترانه انتخاب کنند که کاملا تحت نظارت و اشراف امنیتی آنها باشد.
اما ترامپ خواهان فراتر از اینهاست، او میخواهد، زمانی به بیروت سفر کند که حزبالله در ضعیفترین حالت ممکن باشد، سلاحها از اردوگاههای فلسطینی جمعآوری و به فلسطینیها تابعیت لبنانی داده شده باشد و شهروند لبنانی شده باشند.
بنابراین، آنچه برای لبنان در نظر گرفته شده، ادامه همان جنگی است که اسرائیل در غزه و لبنان شروع کرد و تحولاتی که دمشق از 8 دسامبر شاهد آن بود و چه بسا فراتر از آن، سرآغاز برنامه خطرناکی است که همه منطقه را درگیر خواهد کرد تا به هر طریق پرونده مسئله فلسطین را ببندد.در این میان سه رخداد اولین نشانههای برنامه جدید آمریکا برای لبنان، سوریه و اردن و به طور کلی منطقه را آشکار میکند.
آزمون کاندیداهای ریاست جمهوری در لبنان
تحولات اخیر لبنان و فرصت داده شده به دولت پیشبرد امور این کشور مبنی بر اینکه ظرف 60 روز رئیس جمهور انتخاب شود، در کنار شرایط جنگی که جنوب لبنان شاهد آن بود، حزبالله را بر آن داشت تا برای جلوگیری از هرج و مرج بیشتر در لبنان با گزینه «میشل عون» موافقت کند.
اما آمریکاییها اینبار ملاکهای دیگری برای انتخاب کاندیدای خود داشتند، او میبایست در آزمون دیگری شرکت میکرد و به سؤالاتی کاملا متفاوت پاسخ میداد: قطعنامه 1701 و بندهای آن را چگونه در لبنان پیاده میکنید؟ با سلاح حزبالله در شمال رود لیتانی چه تعاملی خواهید داشت؟ موضع شما در قبال عدم حضور حزبالله در دولت جدید چیست؟ چگونه میتوان افکار عمومی لبنان را برای پایان دادن به دشمنی با اسرائیل هدایت کرد؟ وغیره که همگی یک هدف اساسی را دنبال میکردند: «چگونه امنیت اسرائیل را تأمین و حزبالله را محدود کنیم که منجر به عقبنشینی از ایده مقاومت شود؟»کسی نمیداند، پاسخ به این سؤالات چه بود. هرچه بود، میشل عون انتخاب شد، با این شرط حزبالله که «ما فرمانده ارتش را به عنوان رئیس جمهور انتخاب میکنیم، اما باید ضامن عقبنشینی کامل اسرائیل از جنوب لبنان در پایان دوره 60 روزه آتشبس و عدم ایجاد هیچ مانعی بر سر راه روند بازسازی باشد.»تعهدی که تاکنون به آن عمل نشده و حالا دوگانه امل – حزبالله علاوه بر اینکه در تلاش هستند، اسرائیل را ملزم به عمل به تعهدات خود در توافق آتشبس کند، باید توطئه به حاشیه راندن شیعیان در دولت جدید را هم خنثی کنند.
.jpg)
ترامپ درباره اردن به تمیم چه گفت
پیش از سفر امیر قطر به نیویورک برای شرکت در نشست سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل، شیخ «تمیم آلثانی» دیداری مهم با ترامپ داشت که در آن زمان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری بود، اما انتظار میرفت که پیروز انتخابات باشد.وقتی از امیر قطر درباره آن دیدار سؤال شد، او گفت که تأکید ترامپ بر «پرونده فلسطینی» بود.
او از من درباره تظاهراتی که در اردن در آن زمان در حمایت از فلسطینیها انجام میشد، پرسید. گفتم که آنها به اقدامات اسرائیل در غزه اعتراض دارند، اما او گفت، خیر آنها علیه پادشاه اردن تظاهرات میکنند، اوضاع در اردن اصلا خوب نیست و مردم خواهان تغییر در این کشور هستند و این موضوعی است که باید مورد توجه همه باشد.
به گفته امیر قطر، ترامپ سخنان خود را اینگونه ادامه داد که جنگ به سرعت در خاورمیانه متوقف خواهد شد، چون میخواهیم، تفاهمی عربی – اسرائیلی بر منطقه حاکم شود و از میخواهیم، قطر نیز به روند عادیسازی بپیوندد.
خبر به گوش اردن میرسد، امان میداند، نارضایتی عمومی که ترامپ از سخن میگوید، بهانهای برای سرنگونی پادشاهی اردن بیش نیست. به سرعت زمزمه اصلاحات در اردن میپیچد و عبدالله دوم از آمادگی برای کنارهگیری از قدرت به سود ولیعهد سخن میگوید. اما هیچ یک از این اقدامات بدون موافقت واشنگتن ممکن نیست، به ویژه اصلاحات که نیازمند کمکهای آمریکا و اروپاست، پیش از این، پادشاه اردن این کمکها را بابت نقش امنیتی که در کرانه باختری ایفا میکرد، به دست آورده بود، اما حالا چه؟ظاهرا اینبار نیز بخت با شاه اردن یار است و «جولیا النشیوات»، همسر آمریکایی اردنی تبار «مایک والتز»، مشاور امنیت قومی ترامپ واسطه دیدار پادشاه اردن با رئیس جمهور جدید آمریکا میشود.
دیدار انجام میشود و طی آن پادشاه اردن به ایدههای ترامپ درباره آینده خاورمیانه و آنچه از او خواسته میشود، گوش میسپارد: اردن باید پذیرای 250 هزار فلسطینی جدید باشد و به حل مسئله فلسطین کمک کند. پادشاه اردن با شیوخ عشایر اردن دیدار میکند و خیلی صریح و شفاف به آنها میگوید که اگرچه از قرارداد قرن جان سالم بهدر بردیم، اما اکنون با چالش سختتری مواجهایم که نمیدانم، چگونه باید با آن تعامل کنیم.
جنگ با اسرائیل جایی در راهبرد جولانی ندارد
تنها سه روز پس از اعلام سقوط دمشق و نظام اسد در سوریه، درحالی که گروههای وابسته به «هئیت تحریر شام» درحال استقرار در دمشق و تثبیت مواضع خود بودند و گروههای مسلح وابسته به درعا و سویداء را از حومه پایتخت بیرون میراندند، حلقه نزدیک به جولانی به سرعت نشستی با فرماندهان گروههای فلسطینی در اردوگاه یرموک برگزار میکند.پیام روشن، قاطع و فوری بود: باید سلاحهای خود را تحویل دهید، همه پایگاهها و اردوگاههای نظامی را تخلیه کنید، فقط اجازه دارید، سلاحهای شخصی در محل کار همراه داشته باشید.با وساطت «خالد مشعل» قرار شد جولانی به فرماندهان فلسطینی که با نظام اسد در تعامل بودند، آسیبی نرساند. اما این قوا در حد حرف باقی ماند. عناصر جولانی به گروههای فلسطینی از جمله «جبهه مردمی – فرماندهی کل» در نزدیکی مرزهای لبنان حملهور میشوند، درگیریها به شرق لبنان کشیده میشود، اما با پا درمیانی ارتش لبنان پرونده این درگیری به نحوی بسته میشود.سوریها درگیر مسائل داخلی خود شدند. این فرصتی به اسرائیل داد تا جنوب سوریه را اشغال کند، بدون اینکه جولانی واکنشی به این اشغالگریها نشان دهد، به اعتقاد او اکنون سوریه شرایط خاصی دارد که موجب میشود، رویارویی با اسرائیل در اولویت نباشد. این سخن جولانی بدین معنا بود که اگر این شرایط سپری شود، جولانی باید به سراغ اشغالگران اسرائیلی برود، اما او دنبال جنگ با اسرائیل نبود، خواسته جولانی به رسمیت شناخته شدن توسط آمریکا، غرب و اعراب،به دست آوردن کمکهای آنها و لغو تحریمها بود، در این نگرش جایی برای مقابله با اسرائیل وجود ندارد.
.jpg)
تحریر الشام از ادلب دنبال غرب و آمریکا بود
«نجیب میقاتی» در کاخ ملت دمشق با تعجب به سخنان جولانی گوش میداد. جولانی از او سؤال سختی پرسیده بود: از دید شما به عنوان نخستوزیر یک کشور، آیا انور سادات خائن است؟ میقاتی سکوت میکند، مرد دوباره سؤالش را تکرار میکند، باز هم میقاتی سکوت میکند.
جولانی به جای او جواب میدهد: «به این موضوع خیلی فکر کردم و تاریخ همه انقلابهای دنیا و وضعیت جهان عرب را مطالعه کردم، تصور میکنم، اگر من جای انور سادات بودم، همان کاری را میکردم که او کرد.»هنگامیکه جولانی در ادلب حکومت میکرد، تلاش بسیار داشت تا کانالهای ارتباطی خود را با غرب گسترش دهد.
نمیخواست به ترکها و قطریها محدود باشد. به واسطه سرویسهای اطلاتی انگلیس موفق شد، کانالهایی بزند و با اروپاییها و آمریکاییها ارتباط بگیرد.جولانی وقتی از معاونانش خواست، سویداء را به حال خود بگذارند، شوکه شدند. او از آنها خواسته بود، دروزیهای فلسطین اشغالی و اسرائیل را به حال خود بگذارند، هر آنچه میخواهند، در سویداء انجام دهند، حتی اگر منجر به گسترش نفوذ دروزیهای فلسطین اشغالی در آن شود. او به معاونانش خاطر نشان کرد که مقابله با نفوذ اسرائیل بسیار سخت است.
حالا جولانی به خوبی متوجه شده حکومت کردن در سوریه آسان نیست. پیش روی او گزینههای زیادی وجود ندارد یا باید ائتلاف سیاسی عریضی تشکیل دهد که خواسته او نیست یا به تفاهم جدی با آمریکا دست یابد و دربهای سوریه بیش از پیش به روی آمریکاییها بگشاید.تا این لحظه نگاه ترامپ به جولانی نسبتا مثبت بوده، اما همچنان درحال آزمودن اوست. در عین حال تاکنون هیچ موضعی رسمی در قبال آنچه در سوریه جریان دارد، اتخاذ نکرده است.
ترامپ بعد حمله به حلب، گفت که این موضوع به آمریکا ارتباط ندارد، اما میتواند، در اینباره با ترکها گفتگو کند. او کُردها را با نگرانیهایشان به حال خود رها کرده است. نه از عدم حمایت از آنها حرف میزند و نه از حمایت. ترامپ فقط یک خواسته اصلی از جولانی دارد: «چگونه اسرائیل در امنیت و آرامش باشد؟»ترکها از اینکه میبینند، کانالهای دیگری وجود دارد که جولانی با آنها تعامل دارد، بسیار نگران هستند.
قطر تلاش میکند، کرسیهایی را برای شخصیتهای وابسته به دوحه در حکومت جولانی رزرو کند.اما هیچکس جرأت نمیکند، درباره طرح جولانی برای جلب رضایت ترامپ حرفی بزند. جولانی برای اینکه باد غرب را به سمت سوریه تغییر دهد، تنها گزینه پیشرو دار و آن موافقت با حل مسئله فلسطینیهاست.
او اکنون درحال بررسی یک «معامله» است. جولانی میخواهد، به فلسطینیهای سوریه تابعیت سوری دهد. در قبال دادن تابعیت سوری و حقوق شهروندی، آنها تابع قوانین سوریه خواهند بود، لذا تصمیم گیری درباره اسرائیل و قضیه فلسطین به دولت سوریه سپرده و همه اردوگاههای فلسطینیها برچیده خواهد شد.اما یک سؤال باقی میماند، اینکه آیا جولانی با درخواست ترامپ برای پذیرش آوارگان جدید فلسطینی از نوار غزه و کرانه باختری و حتی از دیگر کشورهای عربی موافقت خواهد کرد؟