دوشنبه 17 ارديبهشت 1403 - Mon 06 May 2024
  • نگاه واقع‌گرایانه به آسیب‌های اجتماعی داشته باشید/ مسئولان منفعل توبیخ می‌شوند

  • دیدار مسوولان و کارگزاران حج با رهبر انقلاب

  • رونمایی از مدارک فساد پسر معاون اول سابق قوه قضائیه

  • سناریو جنجال‌سازی برای شهرداری تهران+ عکس و فیلم

  • کار بچگانه ابراهیم هادی که عملیات را نجات داد

  • اعتراف روزنامه غربگرا: ایران سه بر صفر از آمریکا جلو است

  • جزییات سه پیشنهاد ارزی فعالان معدنی به دولت/ ارز را نیمایی می دهیم

  • تصمیمی که استقلال را نجات داد+ عکس

  • موشک‌های ایرانی کشورهای عربی را بر سر عقل آورد؟+ عکس و فیلم

  • سال کشته‌سازی؛ «ترانه»ای که به «نیکا» ختم شد+ عکس و فیلم

  • برخورد قانونی با معلم بلاگرها در مدارس

  • حجاب‌استایل‌های ضدحجاب!

  • تمهیدات شورای نگهبان برای انتخابات الکترونیک/ آخرین وضعیت لایحه عفاف و حجاب

  • اینستاگرام حجم زیادی آلودگیِ جرایم غیراخلاقیِ فضای مجازی را به خود اختصاص داده

  • باتلاق شمال در انتظار صهیونیست‌ها

  • طرح نور فاز اول قانون جامع حجاب و عفاف است + ویدئو

  • زائران ایرانی آماده حج تمتع شدند + تصاویر

  • روحانی در اتاقCPR سیاسی خود و اصلاح طلبان بدنبال چیست؟

  • اظهارات سردار رشید درباره عملیات وعده صادق

  • نوجوانان یک مسجد نامه رهبر انقلاب به جوانان غربی را سرود کردند +فیلم

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 362778
    تاریخ انتشار: 20/دي/1402 - 13:32

    دو انتخابی که شهید همت پیش پای بسیجیان گذاشت

    نیروها روحیه شان را از دست داده بودند، از بالا هم دستور رسیده بود که فکر برگشت را از سرتان بیرون کنید، باید آنجا بایستید و تا آخرین فشنگتان بجنگید.

    دو انتخابی که شهید همت پیش پای بسیجیان گذاشت

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل ازجهان نیوز ،

    از قرارگاه دستور دادند تا دو گردان "حبیب ابن مظاهر" و "مالک اشتر" به جزیره جنوبی اعزام شوند. این کار انجام شد، اما آنها وضع بسیار اسفباری داشتند. غذا بهشان نمیرسید، نیروها روحیه شان را از دست داده بودند، از بالا هم دستور رسیده بود که فکر برگشت را از سرتان بیرون کنید، باید آنجا بایستید و تا آخرین فشنگتان بجنگید.

    "حاج همت" تصمیم گرفت که سری به آنها بزند، من هم با او رفتم. بسیجی ها با دیدن همت خیلی خوشحال شدند و به سمت او آمدند. حاجی پس از خوش و بش، خطاب به آنها گفت: «برادرهای رزمنده، بسیجی های با ایمان، درود به این چهره های غبار گرفته تون، درود به اراده و شرفتون. اینجا سختی داره، زخمی شدن و قطعی دست و پا داره، اسیری داره، مفقودالاثر شدن داره، شهادت داره، اینها رو همه میدونیم، اما عزیزان، ما نباید گول این چیزها رو بخوریم، نباید فراموش کنیم که با چه هدفی توی این راه قدم گذاشتیم.

    ما برای جهاد در راه خدا اینجا هستیم. باید به یکی از این دو تن دهیم، یا اینکه از خودمون ضعف نشون بدیم و پرچم سفید ذلت و تسلیم به دست بگیریم و کاری کنیم که حرف امام روی زمین بمونه، یا اینکه تا آخرین نفس، مردونه بجنگیم و شهید بشیم و با عزت از این امتحان سخت بیرون بیاییم. حالا بسیجی ها، به من بگین چه کنیم؟ تسلیم بشیم یا تا آخرین نفس بجنگیم؟»

    خدا گواه است که حرف همت به اینجا که رسید، بسیجی ها با گریه فریاد زدند: «می جنگیم، می میریم، سازش نمی پذیریم.» بعد هم هجوم آوردند سمت حاجی و او را در آغوش گرفتند.

    راوی:سعید مهتدی

    برگرفته از کتاب «برای خدا مخلص بود»؛ روایت هایی از زندگانی شهید محمد ابراهیم همت

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما