یکشنبه 16 ارديبهشت 1403 - Sun 05 May 2024
  • موفقیت اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس به همکاری با ایران در حوزه امنیت منطقه‌ای بستگی دارد

  • بانک‌ها هیچ دلیل و علاقه‌ای برای پرداخت وام به مردم ندارند!

  • باتلاق شمال در انتظار صهیونیست‌ها

  • عادی‌سازی بی‌حجابی شبیخون فرهنگی

  • معلمی که در اسارتگاه بعثی‌ها هم تدریس می‌کرد

  • واکنش نکونام به برکناری خطیر: استقلال به ساحل آرامش رسید

  • آخرین وضعیت تغییرات کتاب‌های درسی

  • صندوق‌های طلا زیر ذره‌بین

  • شاکی شدن حامیان بابک زنجانی با پس گرفته شدن پول بیت المال

  • نحوه رفتار آمریکا در مسئله غزه اثبات حقانیت موضع ایران در بی اعتمادی به آمریکا است/ جوانان باید منطق شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل را بدانند/ دیدار تیم ملی والیبال دانش‌آموزی ایران با رهبر انقلاب+فیلم

  • حزب‌الله با رگبار موشکی حمله ارتش اسرائیل را تلافی کرد

  • جنایات کومله به‌روایت تنها معلم بازمانده «برده‌سور»

  • فرمانده نیروی هوافضای سپاه: عملیات «وعده صادق» نکات پنهان زیادی دارد/آمریکایی‌ها گفته بودند دخالت نمی‌کنیم اما کردند+ فیلم

  • مانور عجیب روی کاهش نقدینگی

  • استایل گران قیمت بهاره رهنما

  • فرمانده‌ای که پسرخاله صدام را اسیر کرده بود

  • از ادعای شکنجه تا پیام‌های لحظه آخر به مادرش+ عکس و فیلم

  • زندگینامه شهید مرتضی مطهری، معلمی بزرگ و برگزیده

  • تجارت خاموش گلرنگ با «افعی تهران» در شبکه‌های فارسی زبان خارج از کشور +عکس

  • تصمیم‌گیری سلیقه‌ای عربستان در افزایش سهمیه حج+ عکس

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 344684
    تاریخ انتشار: 28/خرداد/1402 - 14:25

    دام دختر ۱۷ساله برای رانندگان خودروهای لوکس

    دختر جوان با ظاهری فریبنده در مسیر رانندگان خودروهای لوکس عبوری کمین می‌کرد تا آنها را شکار کند.

     دام دختر ۱۷ساله برای رانندگان خودروهای لوکس

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از روزنامه ایران، سهیلا بعد از بازداشت سرنوشت خود را تلخ خواند و از روزهای سختش پرده برداشت:۱۷ ساله هستم، در خانواده‌ای بزرگ شدم که پدرم معتاد و مادرم خانه دار بود و

    با قالی بافی هزینه و مخارج زندگی مان را به دست می‌آورد، با مصرف زیادی که پدرم به مواد افیونی شیشه داشت فوت کرد و مادرم مجبور شد با توجه به مشکلات زیاد مجدداً ازدواج کند.

    ازدواج در ۱۲ سالگی

    شوهرش معتاد و چشم چران بود، من که ۱۱سال بیشتر نداشتم پس از مدتی از حضور ناپدریم متوجه شدم دیگر منزل جای امنی برای ماندن من در آنجا نیست و پس از مدتی در سن ۱۲سالگی با اجبار مادرم ازدواج کردم، خواستگارم عروس و داماد داشت و همسرش فوت کرده بود و به‌خاطر پول و ثروت زیادی که داشت به اجبار مادرم به عقد او درآمدم و با بی‌میلی به زندگی و تنفری که نسبت به او داشتم یک مدت باهم زندگی کرده و من تصمیم گرفتم از وی جدا شده و مستقل زندگی کنم.

    طلاق بعد از یکسال

    بعداز طلاقم در سن ۱۳ سالگی تصمیم گرفتم با خاله‌ام زندگی کنم. او در خانه قالی بافی می‌کرد و یک سال پیش او بودم. دیدم پسر او نیز به من نظر سوء داشته که با طرح این موضوع خاله‌ام با من دعوا کرد و در سن ۱۴ سالگی به منزل دایی‌ام رفتم.

    زن دایی‌ام به دلیل محبت‌های دایی‌ام نسبت به من ناراحت شده و حسودی می‌کرد و دائماً با من دعوا می‌کرد، تصمیم گرفتم از منزل آنها نیز بیرون بیایم اما جایی برای من وجود نداشت تصمیم گرفتم به تهران بروم و در ایستگاه مترو بخوابم.

    در ایستگاه مترو یکی از دوستان دوران بچگی‌ام را دیدم و صدا زدم او با دیدن من خیلی خوشحال شد و گفت، تو کجا اینجا کجا؟ همدیگر را بغل کردیم گفت امشب یک میهمانی است میایی بریم خیلی بهمون خوش می‌گذره و من بدون هیچ تردیدی پیشنهاد آن دختر را قبول کردم و با هم رفتیم وقتی وارد شدم دیدم که آن میهمانی یک جمع مختلط است.ترس و دلهره دلم را فرا گرفته بود که آرش به سمت من آمد و گفت تو با این افرادی که در این میهمانی هستند فرق می‌کنی و در آنجا از من خواستگاری کرده و قبول کردم چون سرپناهی نداشتم.

    ازدواج دوم در ۱۵ سالگی

    بعد از ازدواج با آرش در سن ۱۵ سالگی مجدد مشکلاتم شروع شد و با شک زیادی که آرش داشت من را کتک می‌زد که بعد از یک سال تصمیم گرفتم از او نیز جدا شوم و حتی تصمیم به خودکشی گرفتم.

    دنیای تبهکاری از ۱۷ سالگی

    همسرم پس از اطلاع از خودکشی با قرص، من را به بیمارستان برد و پس از بهبودی و طلاق از او با پسری آشنا شده و پس از مدتی متوجه شدم سارق است و با پیشنهاد زندگی مرفه، با همکاری هم زورگیری و خفت‌گیری را در سن ۱۷ سالگی شروع کردیم. من سر راه ماشین‌های لوکس قرار می‌گرفتم و رانندگان با وسوسه دوستی من را سوار می‌کردند و بعد دوستم وارد عمل می‌شد و از راننده زورگیری می‌کرد!

    نظرات بینندگان
    نظرات شما