به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از الف؛- لفاظیهای چین و کره جنوبی، دو نمونه بارز از مواضع خصمانهای بوده که اخیراً نسبت به ایران ابراز شدهاند؛ آن هم از سوی دو کشوری که ذاتاً از رابطه خوبی با ایران برخوردار بودهاند. نمیخواهیم به "چرایی" اتخاذ چنین مواضعی بپردازیم، بلکه مسئله دیگری بهانه این سیاهه است.
2- به واکنشها در این خصوص بنگریم؛ یک سو حمله همهجانبه به شریک شرقی و در سمتی دیگر سکوت محض در مقابل کرهجنوبی! گویا در ذهن برخی افراد و جریانها، دشمنیها، حملات و ناسزاها انواع و اقسام دارند و به دو نوع خوب و بد تقسیم میشوند! اگر از طرف آمریکا و متحدین این کشور باشد، سعی بر چشمپوشی و گذر از آن دارند و هیچچیزی مستوجب سرزنش کشورهای بلوک غرب نخواهد شد، اما کافی است روسیه یا چین نه تنها در سطوح بالا، بلکه در نازلترین مراتب و مثلاً در سطح سفیر در دورافتادهترین کشورها موضعی اتخاذ شود که علیه ایران باشد، گریبانها دریده شده و فریاد "وا ایرانا" طنینانداز خواهد شد!
3- چند روز از گزافهگوییهای رئیسجمهور کرهجنوبی میگذرد. رسانههایی که پرچمدار یورش به چین در ماجرای آن بیانیه موهوم بودند را ورق زده یا بالا و پایین میکنیم؛ هیچ نشانی از انتقاد به کره وجود ندارد! حتی در کمترین سطح؛ فاجعهآمیز اینکه تیترهایشان خنثی است! از خبرهایشان رنگ و بوی توجیه استشمام میشود و سعی در تقلیل موضوع دارند.
4- جریانی که سیاستخارجی ایران را زیر تیغ انتقاد برده و از بام تا شام در حال بمباران رسانهای جامعه است، تریبونهایی که در آشکار و نهان پروژه تطهیر آمریکا را پیش میبرند، تئوریپردازانی که ایران را مقصر تحریمها و خروج آمریکا از برجام معرفی میکنند و کارشناسانی که توسل به کدخدا را کلید حل مشکلات میدانند، امروز اثری از آنها نیست و کنج عزلت گزیدهاند. گویا برای آنها، امر ملی در همسویی با آمریکا و متحدین این کشور تعریف میشود و انگار آقایان ساعتشان را به وقت واشنگتن تنظیم میکنند! اگر در بلوک کدخدا و اقمار آن باشی، حمله به ایران و منافعش هم قابل توجیه و چشمپوشی است اما خارج از این دایره، شرایط متفاوت خواهد بود.
5- دفاع از ایران و منافع آن، امری ثابت و لایتغیر است؛ چه چین و روسیه باشد و چه آمریکا و کشورهای نزدیک به آن. ایران و هر آنچه که مربوط به آن میشود، اولیتر از هر امر دیگری است.
بیپرده و صریح بگوییم، برخیها فتیش غرب را دارند؛ نه غرب به لحاظ جغرافیایی؛ بلوک غرب و کشورهای حاضر در این بلوک و ریشه این حس برانگیختگی نسبت به دنیای غرب از همینجا نشات میگیرد. حتی فراتر از این جدالهای دیپلماتیک اخیر، تحولات مربوط به جنگ روسیه و اوکراین و نوع بازنمایی آن را در رسانههای ایرانی طرفدار بلوک غرب، خود موید بیماری شیفتگی غربی است و چه شاهد مثالی بهتر از القای حس نزدیکی شکست روسیه به مخاطب تا آرزو برای تحقیر پوتین در اوکراین؟ گویا هر تحولی که منجر به ترکخوردن هژمونی نظم غربی شود، برای آمریکوفیلهای ایرانی سیار سنگین خواهد بود!
6- و اینکه بهتر است این جریانها فریاد نزنند که باورشان نمیکنیم؛ هیاهوها و ضجهها و شیونها و دمزدن از منافع ملی در مقابل کشوری چون چین هم برای دفاع از ایران نیست، ابزاری برای مقابله با غیرمتحدین آمریکاست. ایران را بازیچه کرده که اگر غیر از این بود، صریح، شفاف و تمامقد جلوی کره میایستادند.