دوشنبه 17 ارديبهشت 1403 - Mon 06 May 2024
  • نگاه واقع‌گرایانه به آسیب‌های اجتماعی داشته باشید/ مسئولان منفعل توبیخ می‌شوند

  • دیدار مسوولان و کارگزاران حج با رهبر انقلاب

  • رونمایی از مدارک فساد پسر معاون اول سابق قوه قضائیه

  • سناریو جنجال‌سازی برای شهرداری تهران+ عکس و فیلم

  • کار بچگانه ابراهیم هادی که عملیات را نجات داد

  • اعتراف روزنامه غربگرا: ایران سه بر صفر از آمریکا جلو است

  • جزییات سه پیشنهاد ارزی فعالان معدنی به دولت/ ارز را نیمایی می دهیم

  • تصمیمی که استقلال را نجات داد+ عکس

  • موشک‌های ایرانی کشورهای عربی را بر سر عقل آورد؟+ عکس و فیلم

  • سال کشته‌سازی؛ «ترانه»ای که به «نیکا» ختم شد+ عکس و فیلم

  • برخورد قانونی با معلم بلاگرها در مدارس

  • حجاب‌استایل‌های ضدحجاب!

  • تمهیدات شورای نگهبان برای انتخابات الکترونیک/ آخرین وضعیت لایحه عفاف و حجاب

  • اینستاگرام حجم زیادی آلودگیِ جرایم غیراخلاقیِ فضای مجازی را به خود اختصاص داده

  • باتلاق شمال در انتظار صهیونیست‌ها

  • طرح نور فاز اول قانون جامع حجاب و عفاف است + ویدئو

  • زائران ایرانی آماده حج تمتع شدند + تصاویر

  • روحانی در اتاقCPR سیاسی خود و اصلاح طلبان بدنبال چیست؟

  • اظهارات سردار رشید درباره عملیات وعده صادق

  • نوجوانان یک مسجد نامه رهبر انقلاب به جوانان غربی را سرود کردند +فیلم

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 301097
    تاریخ انتشار: 24/خرداد/1401 - 14:52

    ناگفته جالب همسر شهید هسته‌ای درباره مریلا زارعی

    اغلب فیلم‌های سینمای ما در سالهای اخیر، زن را به حاشیه برده، اما این فیلمنامه زن را به عنوان یک کنشگر فعال به نمایش می‌گذارد.

    ناگفته جالب همسر شهید هسته‌ای درباره مریلا زارعی

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از شهره پیرانی همسر شهید رضایی نژاد در صفحه شخصی خود در اینستاگرام درمورد ماجرای پذیرش مریلا زارعی برای بازی در فیلم «هناس» نوشته است:

    شنیده بودم سرش خیلی شلوغ است. از ابتدا گزینه گروه بود اما به دلیل همین مشغله امکان پذیرش نقش را نداشت. روزی که آقای شفاه به من گفت مریلا کار را پذیرفته، دنیا را به من دادند.

    قرار شد مریلا را ببینم. قرار ما ساختمان تولیدی بود در محله یوسف‌آباد.

    من که رسیدم مریلا و دوستان آنجا در حیاط دلنشین ساختمان منتظرم بودند. مانتو، شلوار و شال مشکی. دروغ چرا خوشم آمد از اینکه صورتش هیچ عمل زیبایی ندارد(اولین نشانه اعتماد به نفس را در صورتش می‌دیدم). بطری آبی دستش بود که تکه‌های کوچک لیمو درونش بود شاید هم چند برگ نعنا! رفتیم اتاق رو به حیاط نشستیم دور از همه تا با هم خلوت کنیم. زمان زیادی نبرد تا با هم راحت شویم.

    هرچه بیشتر صحبت کردیم بیشتر فهمیدم علایق مشترکمان زیاد است. شاید تصورش این بود من انتظار داشته باشم این نقش کل حرفه بازیگریش را تحت تاثیر قرار دهد، آنجا که به من گفت: خانم پیرانی من بازیگر حرفه‌ای هستم. نقش‌ها را یا برمبنای اولویت بازیگری‌ حرفه‌ای‌ام انتخاب میکنم یا به نقشی اعتقاد و علاقه شخصی دارم و انتخابش می‌کنم. گفت من امروز نقش شما را بازی می‌کنم همزمان نقش مهد علیا یکی از دسیسه‌چین‌ترین زنان تاریخ را.

    گفتم درست است بازیگر نیستم ولی کاملا این فضا را درک می‌کنم و برایم ارزشمند است. گفتم من هم یک زن معمولی هستم. زنی که مثل من در جامعه پیرامونمان زیاد است. زنی از جنس همه زنان جامعه ایرانی با همان نقاط ضعف و قوت...

    گفت می‌دانید چرا این نقش را پذیرفتم ؟(همزمان چند پیشنهاد برای بازی در فیلم‌های در حال آماده برای جشنواره داشت)

    گفتم چرا؟

    گفت شاید شما متوجه نشده باشید، اغلب فیلم‌های سینمای ما در سالهای اخیر، زن را به حاشیه برده، اما این فیلمنامه زن را به عنوان یک کنشگر فعال به نمایش می‌گذارد. به مریلا نگفتم، من در نسخه‌ای که از فیلمنامه خوانده بودم متوجه این برجستگی نشده بودم، کمی طبیعی است. من نه حرفه‌ای این پیشه هستم، نه از این زاویه فیلمنامه را خوانده بودم...

    آن به آن حرفهای ما عمیق‌تر شد. در مورد هرآنچه لازم بود برای ایفای این نقش صحبت کردیم. از رابطه من و داریوش گرفته تا حادثه ترور، تا علایق‌مان، تا عشق به این سرزمین، تا اهمیت داشتن مردم این سرزمین، از کم‌رنگ‌ها(رمزی بماند بین من و مریلا)‌...

    نفهمیدم زمان چگونه گذشت
    نتیجه هرچه بود

    نزدیکترین دوستانم وقتی فیلم را دیدند گفتند چقدر شبیه تو بازی کرده بود، حرکات دستش، نگاه‌های مضطربش، عصبانیت‌هایش، گام‌های بلندش...

    می‌دانید چرا؟
    مریلا نقش‌ها را بازی نمی‌کند
    مریلا نقش‌ها را زندگی می‌کند

     

     

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما