شنبه 15 ارديبهشت 1403 - Sat 04 May 2024
  • موفقیت اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس به همکاری با ایران در حوزه امنیت منطقه‌ای بستگی دارد

  • بانک‌ها هیچ دلیل و علاقه‌ای برای پرداخت وام به مردم ندارند!

  • باتلاق شمال در انتظار صهیونیست‌ها

  • عادی‌سازی بی‌حجابی شبیخون فرهنگی

  • معلمی که در اسارتگاه بعثی‌ها هم تدریس می‌کرد

  • واکنش نکونام به برکناری خطیر: استقلال به ساحل آرامش رسید

  • آخرین وضعیت تغییرات کتاب‌های درسی

  • صندوق‌های طلا زیر ذره‌بین

  • شاکی شدن حامیان بابک زنجانی با پس گرفته شدن پول بیت المال

  • نحوه رفتار آمریکا در مسئله غزه اثبات حقانیت موضع ایران در بی اعتمادی به آمریکا است/ جوانان باید منطق شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل را بدانند/ دیدار تیم ملی والیبال دانش‌آموزی ایران با رهبر انقلاب+فیلم

  • حزب‌الله با رگبار موشکی حمله ارتش اسرائیل را تلافی کرد

  • جنایات کومله به‌روایت تنها معلم بازمانده «برده‌سور»

  • فرمانده نیروی هوافضای سپاه: عملیات «وعده صادق» نکات پنهان زیادی دارد/آمریکایی‌ها گفته بودند دخالت نمی‌کنیم اما کردند+ فیلم

  • مانور عجیب روی کاهش نقدینگی

  • استایل گران قیمت بهاره رهنما

  • فرمانده‌ای که پسرخاله صدام را اسیر کرده بود

  • از ادعای شکنجه تا پیام‌های لحظه آخر به مادرش+ عکس و فیلم

  • زندگینامه شهید مرتضی مطهری، معلمی بزرگ و برگزیده

  • تجارت خاموش گلرنگ با «افعی تهران» در شبکه‌های فارسی زبان خارج از کشور +عکس

  • تصمیم‌گیری سلیقه‌ای عربستان در افزایش سهمیه حج+ عکس

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 126490
    تاریخ انتشار: 11/فروردين/1398 - 11:52
    برشی از خاطرات رهبرانقلاب؛

    رهبر انقلاب چگونه زبان انگلیسی یاد گرفتند؟

    از من خواست تا زبان ترکی به او بیاموزم. من هم از او قدری زبان انگلیسی آموختم.

    رهبر انقلاب چگونه زبان انگلیسی یاد گرفتند؟

    خون دلی که لعل شد ترجمه فارسی خاطراتی است که آیت‌الله خامنه‌ای به زبان عربی از دوران جوانی و سال‌های مبارزه و زندان خود در دوران تبعید روایت کرده‌اند. در سلسله گزارش پیش رو هر روز برشی از کتاب خون دلی که لعل شد که حاوی خاطره‌ای جذاب از دوران‌های زندگی رهبر فرزانه انقلاب است برای مخاطبان منتشر می‌کنیم.

      
    *****

    رهبرانقلاب در بخشی از این کتاب روایتی از دستگیری و زندانی‌شدنشان را مطرح می‌کنند و از همنشینی با جوانی روشنفکر و با سواد در زندان می‌گویند:

    ... در سال ۱۳۴۲ در زندان قزل قلعه به گروهی از زندانیان عرب خوزستانی برخوردم. تفصیل ارتباطم با آن برادران را هنگام صحبت از بازداشتهایم خواهم گفت. فعلاً به همین مقدار بسنده می‌کنم که درباره شدت علاقه‌ام به پیشرفت در مکالمه عربی هنگام دیدار با آن زندانیان عرب سخن بگویم.

    همه آنها چون ایرانی بودند، فارسی می‌دانستند؛ اما من به خاطر علاقه ویژه‌ای که به زبان عربی دارم، با آنها به این زبان صحبت می‌کردم. در میان آنها مردی علاقه‌مند به ادبیات بود، با شعر آشنایی داشت و اشعار بسیاری حفظ بود؛ که من ابیات بسیاری از اشعاری را که از او شنیدم، به خاطر سپردم. او عاشق شعر «السیدالحبوبی» بود و دائماً شعر او را تکرار می‌کرد. این مرد «سید باقر نزاری» نام داشت. او این بیت را خیلی بر زبان جاری می‌کرد:

    أتت و حیاض‌الموت بینی و بینها و جادت بوصل حین لاینفع الوصل

    و نیز این بیت:

    سأصبر حتّی یعلم الصّبر أنّنی صبرت علی شیء أمرّ من الصّبر

    همچنین برادران عرب در زندان، گونه‌ای شعر عامیانه را - که «ابوذیه» می‌نامیدند – می‌خواندند.

    از جمله این نوع شعرها که در حافظه‌ام مانده، یکی هم این است؛

    البدر شعّ بجبینک و الله لیله والبرد بشفاک یا أدعج والله لیله

    مضت لیله بوصالک والله لیله عثربیها الدهر وحواک کیَّ

    در میانشان جوانی روشنفکر و باسواد، با لقب «آل ناصر الکعبی» بود. من با او خیلی به عربی صحبت می‌کردم به او مقداری قواعد زبان عربی می‌آموختم؛ زیرا با آنکه عرب بود، قواعد زبان را نمی‌دانست. همچنین از من خواست تا زبان ترکی به او بیاموزم. من هم از او قدری زبان انگلیسی آموختم.

    منبع : مشرق

    نظرات بینندگان
    نظرات شما