ظهر یکشنبه هفتم بهمن 97 مشاهده صحنههایی اعصاب خردکن از حضور هموطنان پایتختنشین در صف توزیع گوشت، که در بخش خبری سیما به نمایش درآمد، روانم را پریشان کرد.
با مشاهده بانویی کودک به بغل، پیرمردی بازنشسته، کارگران و کارمندانی که برای دریافت مایحتاج سفره خود به بهایی ارزانتر، آن شرایط رقت بار را تحمل میکردند، خون خونم را میخورد.
بیشتر از این بابت سوختم که یقین دارم تأثیر عوامل بیرونی بر افتضاح مورد اشاره، در قیاس با ناکارآمدی دستگاههای اجرایی و نظارتی، اصلا قابل اعتنا نیست.
آیا زیبنده است ملتی که تراز وفاداری را در کوران جنگ و تنگنای محاصره اقتصادی ارتقا بخشیده، چهل سالگی انقلاب خود را در صف ارزاق جشن بگیرد؟!
منی که از عمق وجود به انقلاب باور دارم، نظام جمهوری اسلامی را مقدس میدانم و زلف ارادتم را به ساحت امام و رهبری گره زدهام، از بیکفایتی دولت مستقر شرمگینم و خود را در پیشآمد چنین وضعیتی گناهکار میدانم.
مردم شریف و نجیب ایران
از محضر یکایک شما پوزش میطلبم که برخی کارگزاران کشور به ترمز پیشرفت و رفاه تبدیل شدهاند، برای عقب راندن قطار انقلاب تا پرتگاه ارتجاع با یکدیگر کورس گذاشتهاند و الساعه کاری جز عذرخواهی از من ساخته نیست.
اکنون که بیتدبیری مثل خوره به جان ثروتهای خدادادی و سرمایه اجتماعی این مرز و بوم افتاده، تقصیر اینجانب بهعنوان یک مدعی اصولگرایی این است که در فرآیند «تبدیل شعار به عمل» سهمم را ادا نکردهام.
خود را مستحق سرزنش میدانم که عقلم قد نداد چگونه در بزنگاه انتخابات، تفاوت اصل و بدل را به هممیهنانم نشان بدهم؛ سرگرم رقابت موهوم درونجناحی نشوم و کدخداباوران را بر مقدرات مملکت حاکم نکنم.
پیر مرادم زنهار داد که نگذارم انقلاب بهدست نااهلان بیفتد، محرومان و پیشکسوتان جهاد را فراموش نکنم... رهبرم برای مبارزه علیه فقر، فساد، تبعیض و اشرافیگری فراخوان داد... و من تمام این مدت اسیر رودربایستی با گندم نمایان جو فروشی بودم که خود را تابع ولی و خادم مردم جا زدند.
این اقرارنامه سطرهای بیشتری دارد که به مرور تکمیل خواهد شد.
منبع : جام نیوز