یکشنبه 16 ارديبهشت 1403 - Sun 05 May 2024
  • موفقیت اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس به همکاری با ایران در حوزه امنیت منطقه‌ای بستگی دارد

  • بانک‌ها هیچ دلیل و علاقه‌ای برای پرداخت وام به مردم ندارند!

  • باتلاق شمال در انتظار صهیونیست‌ها

  • عادی‌سازی بی‌حجابی شبیخون فرهنگی

  • معلمی که در اسارتگاه بعثی‌ها هم تدریس می‌کرد

  • واکنش نکونام به برکناری خطیر: استقلال به ساحل آرامش رسید

  • آخرین وضعیت تغییرات کتاب‌های درسی

  • صندوق‌های طلا زیر ذره‌بین

  • شاکی شدن حامیان بابک زنجانی با پس گرفته شدن پول بیت المال

  • نحوه رفتار آمریکا در مسئله غزه اثبات حقانیت موضع ایران در بی اعتمادی به آمریکا است/ جوانان باید منطق شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل را بدانند/ دیدار تیم ملی والیبال دانش‌آموزی ایران با رهبر انقلاب+فیلم

  • حزب‌الله با رگبار موشکی حمله ارتش اسرائیل را تلافی کرد

  • جنایات کومله به‌روایت تنها معلم بازمانده «برده‌سور»

  • فرمانده نیروی هوافضای سپاه: عملیات «وعده صادق» نکات پنهان زیادی دارد/آمریکایی‌ها گفته بودند دخالت نمی‌کنیم اما کردند+ فیلم

  • مانور عجیب روی کاهش نقدینگی

  • استایل گران قیمت بهاره رهنما

  • فرمانده‌ای که پسرخاله صدام را اسیر کرده بود

  • از ادعای شکنجه تا پیام‌های لحظه آخر به مادرش+ عکس و فیلم

  • زندگینامه شهید مرتضی مطهری، معلمی بزرگ و برگزیده

  • تجارت خاموش گلرنگ با «افعی تهران» در شبکه‌های فارسی زبان خارج از کشور +عکس

  • تصمیم‌گیری سلیقه‌ای عربستان در افزایش سهمیه حج+ عکس

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 114812
    تاریخ انتشار: 01/دي/1397 - 16:01
    شب یلدا:

    روایتی تلخ از شب چله یک عروس

    دختر جوان زنجانی که چند روز دیگر قرار بود لباس سفید عروسیش را به تن کند شب یلدا با ایست قلبی، زندگی را ترک می‌کند.

    روایتی تلخ از شب چله یک عروس

    بهمن ماه 96 معصومه 17 ساله که از  اهالی یکی از روستای زنجان است به انتخاب خود عقد و همسر جوان 25 ساله شهری می‌شود؛ زمان به خوبی و خوشی سپری می‌شود معصومه عید نوروز 97 عیدانه خود را از خانواده داماد می‌گیرد و خوشحال‌تر از همیشه است.

    روزها می‌گذرد و 20 آذر 97 جهازی که پدر و مادر معصومه تهیه کرده‌اند با شادی و شعف به خانه داماد فرستاده می‌شود. معصومه که چند روز است در حال و هوای خانه نو عروسی خودش است هر روز جهاز را باز کرده و ویترین خانه خود را می‌چیند.

    یلدا فردا شب است امروز معصومه که در خانه نامزدش است طبق رسمی که زنجانی‌ها دارند تحفه‌ای را به منزل مادریش به عنوان عیدی شب چله می‌برند تحفه‌ای که شامل غنچه شیرینی، میوه، آجیل و لباس و تکه‌ای طلا است معصومه که خوشحالی در چهره‌اش پیداست به اصرار نامزدش دوباره همراه خانواده به شهر بر می‌گردد.

     مادر معصومه نیم ساعت بعد به تلفن همراه دخترش که قرار است 13 دی لباس عروس به تن کند تماس می‌گیرد اما دختر عروسش جواب نمی‌دهد.

    غروب دل انگیز پاییز هر چه بیش تر دلگیرتر می‌شود مادر چنان نگران است که نمی‌داند چه کار کند چند دقیقه بعد تماسی با مادر معصومه گرفته می‌شود که دخترت مسموم شده و هر چه سریع‌تر خود را به دخترت برسان.

    مادر سر از پا نمی‌شناسد سراسیمه خود را به شهر و به منزلی که قرار بود دخترش با لباس سفید وارد آن خانه شود، می‌رساند اما چیزی که می‌بیند معصومه مسموم نیست، معصومه دیگر جانی ندارد، غروب غم انگیز پاییز جان او را با خود گرفته و برده و غمی سنگین بر دل مادر و پدر گذاشته بود.

    دختر جوان که قرار بود چند روز دیگر لباس سفید عروسیش را به تن کند با ایست قلبی این دنیا رو ترک می‌کند و تنها چیزی که از خود به جا می‌گذارد خاطره تلخ نبودن خود در آخرین روزهای پاییز و شب یلداست.

    امشب که شب یلدا بود و شب شادمانی و دور هم بودن است تبدیل به شبی تلخ برای خانواده این عروس جوان و اهالی روستایش می‌شود.

    شفیعی مدیرکل ثبت احوال استان زنجان اردیبهشت‌ماه امسال بیشترین علت مرگ زنجانی‌ها را با 44 درصد سکته قلبی عنوان کرده بود، طبق اظهار خانواده این دختر جوان نیز در اثر ایست قلبی ترک دنیا کرده است.

    منبع : تسنیم

    نظرات بینندگان
    نظرات شما