چهارشنبه 26 شهريور 1404 - Wed 17 Sep 2025
  • ماشه را غرب می‌کشد خشاب را غرب‌زدگان پُر می‌کنند

  • این است اتحاد جهان اسلام / اتحاد 57 کشور اسلامی برای شکست طلسم نیل تا فرات / ایران پرچمدار شکست اسرائیل +فیلم

  • آیا حمایت از دولت مصلحتی است؟

  • چند نکته درباره ابهامات توافق با گروسی

  • تجاوز صهیونیست‌ها به قطر اثبات حقانیت منطق ایران است

  • راه مقابله با رژیم صهیونیستی، مقاومت است نه التماس به سازمان ملل

  • ۱۰ آسیب برزخ «نه‌صلح ، نه‌جنگ» و یک درس مدیریتی

  • موافقت رهبر انقلاب با شرایط و ضوابط عفو و تخفیف مجازات محکومان دادگاه‌ها

  • پیشنهادی به دولت برای روایت قدرت

  • تغییر نام وزارت دفاع آمریکا به وزارت جنگ و سناریوهای پیش رو

  • سانسور سفر مهم پزشکیان به چین به‌خاطر مخالفت با مکانیسم ماشه

  • تحریم‌هایی که لغو نشد، مکانیسم ماشه که وجود نداشت(!) هم فعال شد/ روحانی نه سکوت کرد نه عذرخواهی؛ طلبکار شد!+عکس

  • آنها که نمی‌خواهند ایران سرای امید و همدلی باشد

  • اولین زن شهید مقاومت خرمشهر را بیشتر بشناسید+عکس

  • فصل پاسخگویی کاسبان برجام!

  • پس از یک ماه چه می‌شود؟!

  • حزب‌الله: سپر دفاعی لبنان در برابر جبهه استکبار

  • مکانیزم ماشه ما را به دوران جلیلی برمی‌گرداند /آیا دانشمندان اصلاح‌طلب، هسته‌ای، تحریم‌ها و قیمت‌ها را هم به عقب برمی‌گردانند؟

  • تاکید رهبر انقلاب بر عملیاتی نمودن توافق راهبردی ایران و چین

  • کاربران غربی برای مرگ ترامپ دست به دعا شدند+عکس

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 238491
    تاریخ انتشار: 15/ارديبهشت/1400 - 11:09

    قویترین معذرت‌خواهی در تاریخ اسلام

    حبیب احمدزاده در صفحه اینستاگرامش نوشت:

    قویترین معذرت‌خواهی در تاریخ اسلام

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»هنگامی که ابوذر از روی عصبانیت به بلال حبشی گفت: "حتی تو هم ای پسر زن سیاه، اشتباه مرا می‌گیری؟.."

    بلال سرگشته و خشمگین برخاست و گفت: "به خدا سوگند برای این توهین، از تو نزد پیامبر خدا شکایت خواهم کرد.."

    بلال نزد رسول خدا رفت. چهره‌ی پیامبر از شنیدن این جریان دگرگون شد و فرمود: "ای ابوذر!.. آیا او را بخاطر مادرش سرزنش کرده‌ای ؟ تو کسی هستی که هنوز آثار جاهلیت در تو دیده می‌شود..."

    ابوذر از شنیدن کلام پیامبر به گریه افتاد و عرضه داشت: "ای رسول خدا، برایم طلب آمرزش کن " سپس با حالت گریه از مسجد بیرون آمد و به نزد بلال رفت و در مقابل او چهره‌اش را بر خاک گذاشت و گفت: "ای بلال! به خدا سوگند چهره‌ام را از روی خاک بلند نمیکنم، مگر آنکه تو با پایت آن را لگدمال کنی، چون تو بزرگواری و من پست و بی‌ارزش...اشک از چشمان بلال سرازیر شد، نزدیک ابوذر آمد، خم شد و چهره‌ی ابوذر را بوسید و گفت: " به خدا سوگند من چهره‌ی کسی که حتی یک بار هم در برابر خدا سجده کرده باشد را لگدمال نمی‌کنم..."

    سپس هر دو برخاستند همدیگر را در آغوش گرفتند و گریستند.

     

     

    Preview

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما