شعار بزرگ روی این بیلبورد این است: "امپراتوری از کره". در کنار تصویر خودرو، تصویر یک کرهای با لباس سنتی دیده میشود. بازیگری که ایرانیها در سریالهای کرهای با آن آشنا هستند. اینجاست که قدرت فرهنگی (بخوانید سینما) با قدرت اقتصادی (بخوانید خودروسازی و لوازم خانگی و ...) به هم ملحق میشوند و ضریب نفوذ یک کشور کوچک در آن سوی جهان را در پایتخت ما به نمایش میگذارند.
‼️ترکیه با سریالهایش، صنعت گردشگریاش، صنعت پوشاک و مبلش، مالزی با دانشگاههای بینالمللی و توریسماش، کره جنوبی با سریالهایش و صنعتاش، ... در عمق کشور ما نفوذ کردهاند. ما با آغوش باز آنها را پذیرفتهایم: در عمق خانههایمان. در شخصیترین وسایلمان. در مرکز قلب و احساساتمان. اگر باور نمیکنید، پرچم ترکیه را بر در و دیوار این شهر ببینید: کلاسهای زبان استانبولی، میل به مهاجرت به ترکیه، پرچم ترکیه بر لباسهای جوانانمان، ... پایتخت ما که هیچ، قلبهای ما هم در برابر ترکیه و مالزی و کره سقوط کردهاست.
حکومت چهل سال است در میدان سیاست و امنیت و امور نظامی به دنبال عمق نفوذ است. چقدر هزینه کردهایم؟ چه به دست آوردهایم؟ از عزت جامعه بگذریم، مگر به دنبال قدرت منطقهای و جهانی نیستیم؟ کافی است به تکرار عبارتهایی چون "عمق نفوذ استراتژیک"، "نفوذ در قلب آحاد امتهای مسلمان" و ... در سخنرانیهای چهار دههی اخیر حاکمان نگاه کنیم. آیا وقت آن نیست که به تغییر روشها و میدانها بیاندیشیم؟ آیا قدرت اقتصادی و فرهنگی (در مقایسه با میدانهای امنیتی و سیاسی و نظامی) کارآتر و اثرگذارتر نیست؟ باور کنید توانش را همچنان داریم. از سینما تا هنرهایمان و از جوانان خلاق و پیران با تجربهمان. تدبیر و جسارت تغییر را داشته باشید. هنوز فرصت هست...
منبع : حامیان ولایت