روزنامه شرق امروز بار دیگر، با بهانه همیشگی «سایه جنگ» برای شروع مذاکرات موشکلی توجیه تراشی کرده است. این روزنامه در ابتدای یادداشت نوشته است:
همهچیز برای روشنکردن آتش جنگ با ایران فراهم شده است». منطقی که میگوید «احتمال جنگ وجود دارد» در واقع همان منطقی است که اصلاح طلبان با گسترش آن در دهه هشتاد و با استناد به دیوانگی جرج بوش، کشور را به سمت شروع مذاکرات هستهای کشاندند که نتیجه آن برای همه روشن است. یادداشت شرق در ادامه، با استناد به شکاف میان اروپا و امریکا از لزوم «اعتماد سازی » برای اروپاییها در پرونده موشکی سخن میگوید.
نگارنده فرض را بر این گذاشته که اروپا میتواند مقابل امریکا ایستادگی کند. بر اساس همین منطق، تیم مذاکره کننده دکتر روحانی در دهه هشتاد، برای آنچه اروپاییها آنرا اعتماد سازی مینامیدند، صنعت هستهای را به کل در حالت نیمه تعلیق دراورد تا اروپا مقابل امریکا بایستد و منافع ایران تامین شود. شکاف بین اروپا و امریکا که امروز مطرح میشود، در آن روزها هم بین بوش و اروپا مطرح بود. پس از آنهمه عقب نشینی در حوزه هستهای اما، سه کشور اروپایی در بیانیهای مواضع امریکا مقابل ایران را تایید و قطعنامه ای در شورای حکام علیه ایران صادر کردند.
نگارنده، در انتهای یادداشت، وقاحت را به حد غایت خود رسانده و با اشاره به لزوم محدودیت برد موشکی مینویسد: «اگر اروپا تقاضای محدودیت در توسعه صنعت موشکی ایران دارد، باید آستین بالا زده و نیروی هوایی ایران را به مجهزترین امکانات آراسته کند! »
نگارنده که خود را استاد حقوق بین الملل خوانده، معتقد است میتوان در ازای پذیرش محدودیت موشکی، از اروپاییها نیروی هوایی پیشرفته خرید. در این باره سه سوال مطرح خواهد بود:
اولا؛ کدام دیپلمات اروپایی چنین پیشنهادی را مطرح کرده و اصلا چرا اروپا باید با چنین پیشنهادی موافق باشد؟ اگر موشک های بالستیک تهدید اروپاست، نیروی هوایی پیشرفته نیست؟
ثانیا؛ ایا حق حاکمیتی کشور ها اجازه نمیدهد تا با خرج کمتر، قدرت دفاعی بالاتری داشته باشند؟ ایا هزینه نگهداری و یا خرید نیروی هوایی پیشرفته با هزینه لازم برای موشک های بالستیک برابر است؟ ایا هیچ عاقلی خط تولید دفاعی خود را در ازای خرید و واردات از دشمن تعطیل میکند؟
ثالثا؛ نگارنده احتمالا از تاریخ بی اطلاع نیست و میداند وقتی قذافی با دلخوشی به توافق امنیتی با اروپا، برد موشک های خود را کاهش داد، چه اتفاقی رخ داد؟! لیبی توسط همان اروپایی ها با خاک یکسان شد! پس ایران چرا باید مرتکب چنین ریسکی شود؟!
بی شرافتی و خیانتکاری روزی پشت عمامهی یک حوزه خوانده پنهان میشود و روزی هم پشت نام مفت استاد؛ آنهم استاد حقوق بین الملل! و اما به حال استاد حقوق بین المللی که سادهترین حقوق حاکمیتی کشور ها را با دلایل مضحک انکار میکند فقط باید خندید. بهانه جنگ و امکان خرید نیروی هوایی پیشرفته فقط نقاب ظاهری سازی برای موجه جلوه دادن افکار پلید این خائنین است. این جماعت تا تمام مولفههای قدرت کشور را دو دستی تقدیم غرب نکنند بیخیال نمیشوند؛ حرف های روزنامه شرق حرف خیلیهای دیگر هم هست. شاید، چون میدانند این حرفها چه واکنشی در جامعه ایجاد خواهد کرد، فعلا وظیفه اعلام آن را به دیگران سپرده اند.
منبع : حامیان ولایت



