این روزها در شبکههای اجتماعی هشتگ چه دادیم و چه گرفتیم راه افتاده است. دوست و دشمن انقلاب کورس مقایسه شاخصها گذاشتهاند؛ اما یک سؤال ساده این است که واقعاً انقلاب چه داشت؟ دقیقاً دستاورد انقلاب چیست؟ پدران ما چرا انقلاب کردند؟ این همه مشکل را چطور تحلیل کنیم؟ وضع ما بدترشده است یا بهتر؟ متاسفانه ما نظام طاغوت را درست برای نسل بعد انقلاب تحلیل نکردیم. اوج آنچه در ذهن نسل جدید ماست ولنگاری و بیاخلاقی طاغوت است. اما شاخص چیست؟ هدف پدران و بزرگان انقلاب را میتوان دوجا مشاهده کرد. یکی سخنان بزرگان انقلاب مثل امام؟ره؟ و یکی هم شعار مردم؛ البته شعارهای پیش از انقلاب. شعارهای پیش از انقلاب دقیقاً میگویند چه نمیخواهیم و چه میخواهیم. شعار بعد از انقلاب مطالبهشان از نظامی است که انتخاب کردند و به این بحث ما کمکی نمیکند. با این مقدمه انقلاب 3 دستاورد بزرگ داشت که نتیجه رشد تاریخی بود نه یک حادثه جغرافیایی. از میان شعارهای مردم و سخنان امام؟ره؟ و رهبری 3 شاخص کلیدی قابل توجه است. یکم معنویت است. معنویت را فردی نبینید. حاکمیتی هم نبینید. حرکت مردم بهعنوان هویت جمعی سوی معنویت یک شاخص کلیدی است. دوم، حاکمیت مردم بر سرنوشتشان. بعد از انقلاب این مردم بودند و هستند که انتخاب میکنند. مردمسالاری نتیجه انقلاب بود. مردم سالاری را هم تنها در انتخابات نبینیم. امروز نقش فعال ما در سیاست نتیجه همان مردمسالاری است. این حقی است که انقلاب به ما داد ولو اینکه مثل هوا تنفس کنیم و متوجهاش نباشیم. سومی که به این فهم مهمترین حق است، احساس کرامت و عزت نفس است. انقلاب به ما کرامت داد، عزت داد. مردم سالاری هم نتیجه همین دستاورد بزرگ است. امروز ظلمستیزی چه در ابعاد کوچک و چه ملی و حتی بینالمللی از ویژگیهای این مردم است. اما اشکالات و آسیبهای انقلاب را چطور تحلیل کنیم؟ این آمار فساد و بیعدالتی چیست؟ برای تحلیل شاخصها و ارزیابی آنها لازم است نگاهی به فرایند 5 مرحلهای تحقق اهداف انقلاب داشته باشیم. شاخصها باید در این مراحل دستهبندی شوند. مرحله اول انقلاب، نظام اسلامی است. مرحله دوم دولت اسلامی است و باقی مراحل. هر شاخصی را باید در مرحله خودش تحلیل کرد. شاخص نظامسازی را نباید با شاخص دولت اسلامی قیاس کرد. سه شاخص اول که نام برده شد مربوط به مرحله نظام اسلامی است. شاخصهای مادی و عمرانی و اقتصادی مربوط به مرحله دولت اسلامی است که هنوز شکل نگرفته است. روشن است که منظور از دولت تنها قوه مجریه نیست. بنابراین شاخصهای رشد و فقر و تبعیض و غیره مربوط به مرحله دوم انقلاب است که به تعبیر رهبری هنوز شکل نگرفته است. در حال حرکتیم و اشکالات در این سطح طبیعی است. اما چرا طبیعی؟ این آسیبها را چطور تحلیل کنیم؟ برای تحلیل این آسیبها باید چند گزاره را مد نظر قرار داد: اول اینکه شاخص دولت اسلامی نباید باعث شود شاخصهای مربوط به نظام اسلامی مورد بیاعتنایی قرار بگیرد. این اولی و از همه مهمتر. بدانیم وقتی میگویم چه دادیم و چه گرفتیم اول باید سراغ شاخصهای نظام اسلامی رفت. طاغوت انسانیت انسان را گرفت. دوم. باید بررسی کرد که در این شاخصها در چه نقطهای بودیم؟ و مهمتر اینکه اگر همان امتداد پیدا میکرد الان چه وضعیتی داشتیم؟ سوم. نقش نیروهای مقاوم مثل دشمن را در نظر بگیریم و مجدد شاخصهای دولت اسلامی را متناسب با عملکرد دشمن تحلیل کنیم. چهارم. مسوولان را خارج از مردم نبینیم. مسوولان زاییده همین جامعهاند و از یک دنیای دیگر نیامدهاند. همین مردم آنها را انتخاب کردند. از بین خود ما آمدند. کم و زیادش مربوط به جامعه ماست. بنابراین شاخصها را متناسب با امکانات موجود تحلیل کنیم. روشن است که این حرفها توجیه مشکلات نیست. درستنمایی آنهاست. جانمایی آسیبهاست. در این یادداشت کوتاه بیشتر تلاش کردم ابزار تحلیل ارائه کنم؛ مقایسه بیشتر با مخاطب.
منبع : فارس



