پس از ناآرامیهای چند روز گذشته باز صادق زیباکلام که نظرات شاذ وی زبانزد عام و خاص است، لب به گوهرفشانی نمود؛ البته این استادتمام رشته علوم سیاسی سابقه دیرینهای در بیان اینگونه اظهارات دارد: وقتی که نمیدانست جایزه نوبل به کشور سوئد تعلق دارد و به اشتباه به سفیر نروژ نامه نوشت، یا استاد تمامی که به اصلاحطلبان پیشنهاد میداد در سال 92، قالیباف گزینه نهایی آنها برای انتخابات ریاستجمهوری باشد! و در سال 96 بیان میکرد قالیباف یک ویرانه را به شهردار بعدی تحویل میدهد؛ از یک سوی مدعی عدم آزادی بیان در ایران است و از سوی دیگر به دیکتاتورترین حاکم ایران در دوران معاصر یعنی رضاشاه علقه دارد! اصولاً ریشه مشکلات امروز کشور ضعف در بخش دانشگاهی کشور در علوم انسانی است و این اظهارات امثال زیباکلام اثبات کننده این ادعا است.
زیباکلام در اظهارات جدید خود، ریشه مشکلات امروز کشور را توجه مسئولین به امور نظامی و کمک به کشورهای دیگر دانسته است. وی گفته است: "آنچه که باعث وضعیت وحشتناک ایران شده فقط سیاست های روحانی در این 7-6 ماه گذشته و حتی 4 سال گذشته نبوده است. عمق مشکلات و مسائل و بی سیاستی ها و سیاست های نادرستی که در کشور اجرا شده است بسیار بیشتر از این چهار سال زمامداری آقای روحانی است. هزینه های هنگفتی صرف امور نظامی و پروژه موشک سازی کشور می شود، هزینه های هنگفتی صرف برنامه هسته ای شده بدون اینکه هیچ دستاوردی و حاصلی داشته باشد. "
در پاسخ به جناب استاد تمام! زیباکلام ابتدا هزینه دو بخش نظامی و هستهای کشور را بررسی کنیم. در بودجه 97 بودجه جاری کشور 360 هزار میلیارد تومان، بودجه عمومی 420 هزار میلیارد تومان و بودجه کل کشور 1190 هزار میلیارد تومان است؛ کل بودجه سازمان انرژی اتمی 862 میلیارد تومان است که تنها 188 میلیارد آن بودجه هزینهای است و مابقی نیز به تملک دارایی سرمایهای (عمرانی) اختصاص دارد. یعنی کل بودجه هزینهای این سازمان حدود یک دوهزارم بودجه جاری کشور است. در حالیکه بودجه بخش جبران خدمات کارکنان (حقوق و دستمزد) دانشگاه تهران 350 میلیارد تومان است (که به امثال استادتمام زیباکلام داده میشود که برای کشور دانشجویانی مانند خود تربیت کنند!) که حدود دو برابر کل هزینه اداره سازمان انرژی اتمی است.
اگر جناب زیباکلام به کاهش بودجه جاری علاقمندند، از خود شروع کنند و بررسی کنند که آیا واقعا ارزش دارد که نظام به ایشان حقوق بدهد؟ آیا این استاد علوم سیاسی که این همه اظهارات شاذ انجام میدهد برای دانشگاه کارایی دارد؟ کل بودجه امور دفاعی و امنیتی در بودجه 97، 51 هزار میلیارد تومان است که 16 هزار میلیارد تومان آن به بخش امنیتی تعلق دارد. 34 هزار میلیارد تومان از آن به امور دفاعی و 2 هزار میلیارد تومان نیز تحقیق و توسعه در امور دفاعی اختصاص دارد؛ یعنی کل بودجه دفاعی کشور تنها 8 درصد بودجه عمومی کشور است؛ در حالیکه در کشور آرزوهای استاد تمام زیباکلام یعنی آمریکا، در بودجه 2018، بودجه دفاعی 639 میلیارد دلار از بودجه 4118 میلیارد دلاری بوده است که 15 درصد میشود.
در ضمن بودجه دفاعی ایران نیز صرفاً صرف موشکسازی نمیشود و بخش عمدهای از آن به حقوق نیروهای نظامی در امور دفاعی تعلق دارد و کمتر از نیم درصد بودجه به ارتقای بخش دفاعی کشور اختصاص دارد؛ مگر اینکه استادتمام! زیباکلام نظریه جدید در علم سیاست بدهند که کشور به نیروی نظامی و انتظامی نیاز ندارد؛ مردم نیاز به دفاع در برابر دشمنان بیرونی مانند داعش و اشرار داخلی ندارد.
اما دستاورد صنایع موشکی و بخش هستهای برای کشور حتی برای مردم عادی نیز پوشیده نیست. کشوری که در آینده با محدودیت منابع گازی روبرو میباشد آیا نباید در انرژیهای تجدیدپذیر سرمایهگذاری کند؟ استادتمام! زیباکلام ادامه میدهد: "50 هزار نفر در سازمان انرژی اتمی ایران در حال دریافت حقوق هستند و معلوم نیست که این انرژی اتمی واقعا چه کمکی، چه سودی و چه دستاوردی برای توسعه کشور داشته است، در صورتیکه کل کارکنان محیط زیست کشور فقط 6000 نفر می باشد."
مگر استفاده از انرژی هستهای موجب کاهش استفاده سوختهای فسیلی نمیشود که موجب کاهش آلودگی هوا میشود. طبق سند چشمانداز بخش انرژی هستهای، میبایست 10 درصد برق کشور از انرژی هستهای تولید شود، برق مصرفی کشور حدود 220 تریلیون کیلووات ساعت است؛ 10 درصد آن 22 تریلیون کیلووات ساعت است؛ قیمت هر کیلووات ساعت برق بیش از 250 تومان است که ارزش 10 درصد برق مصرفی ایران بیش از 5 هزار میلیارد تومان در سال میشود. اگر ایران به دانش فنی برای غنیسازی دست نیابد چه تضمینی است که آینده به نیروگاههای کشور به راحتی اورانیوم غنیشده موردنیاز دهند؟
توجه شود که صرفاً به یکی از مزایای استفاده از انرژی هستهای پرداخته شده است. البته این چشمانداز است و طبیعی است که برای ایجاد یک سرمایه در کشور باید دهها سال تلاش کرد. به نظر میآید طبق استدلالات استادتمام! زیباکلام، سیاستمداران، اقتصاددانان، دانشمندان و دولتمردان کشورهای غربی افرادی احمق هستند که در برخی بخشهایی سرمایهگذاری میکنند که پس از حدود نیم قرن هنوز به نتیجه نرسیدند؟
اگر استادتمام! زیباکلام نگران هزینههای دولت هستند چرا زمانی طرح تحول سلامت آغاز شد، به هزینه سرسامآور این طرح اعتراض نکرد، هزینهای که صرفاً در جیب پزشکان متخصص رفت؟ هزینهای که به مراتب بیش از هزینه طرحهای مربوط به بخش هستهای و موشکی کشور است! چرا یک بار از وزیر بهداشت نپرسید که دستاورد این طرح چه بوده است؟ چرا دکتر پزشکیان اصلاحطلب هم مخالف این طرح بوده است و آن را بیفایده میدانسته است؟ چرا استادتمام! زیباکلام یک بار از مسئولین اقتصادی دولت روحانی نپرسید که اگر مسکن مهر عامل رشد نقدینگی بوده است پس چرا با تعطیلی آن، شاهد رشد نقدینگی هستیم؟ و اگر نبوده است چرا طرح عمرانی به این وسعت که موجب اشتغالزایی و رونق اقتصادی میشد را تعطیل کردند؟
چرا بودجه جاری دولت از سال 92 که 128 هزار میلیارد تومان بود در سال 97 به 276 هزار میلیارد تومان رسیده است یعنی 115 درصد رشد داشته است؛ ولی جبران خدمات کارکنان (حقوق کارکنان) از 53 هزار میلیارد تومان به 106 هزار میلیارد تومان رسیده است و 100 درصد رشد داشته است؟ یارانه (به غیر از یارانه نقدی) از 22 هزار میلیارد تومان به 8 هزار میلیارد تومان کاهش داشته است! چرا دولت چند برابر یارانه نقدی از محل آزادسازی قیمت حاملهای انرژی درآمد کسب میکند ولی مشخص نیست این درآمدها به کجا اختصاص یافته است؟ چرا هر زمان اقتصاد به جریان لیبرال کشور سپرده میشود مردم برای معیشت خود به خیابان میآیند؟
چرا یک بار به دولت روحانی معترض نشده است که مجموع درآمد نفت و برداشت دولت از صندوق توسعه ملی نسبت به سال 92 رشدی تقریبا برابر با رشد هزینه حقوق کارکنان داشته است، درآمد حاصل از آزادسازی قیمت حاملهای انرژی 4 برابر شده است درحالیکه در بودجه 97، پرداختی یارانه نقدی نسبت به سال 92 تقریباً نصف شده است ولی اثر این افزایش بودجه جاری را مشاهده نمیکنند! چرا زیباکلام از دولت مطبوعش مطالبهگری نمیکند که چرا در انتخابات 96 به مردم وعدههای دروغ داد، چرا با انکار واقعیت رای کسب کرد که امروز مورد اعتراض مردم قرار گیرد؟ مگر در انتخابات، روحانی نگفت که یارانه کسی را قطع نمیکند و این شایعه از سوی ستادهای رقیب است؟ مگر درزمان انتخابات، ثبت اطلاعات در سامانه سهام عدالت برای گرفتن سود انجام نشد ولی الان حرف دیگری میزنند؟
چرا استادتمام! زیباکلام معترض نمیشود که نرخ سود بانکی در این چند سال چرا پایین نیامد که رکود را تشدید نکند؟ اصولاً وضعیت امروز برخی مؤسسات بانکی به دلیل سیاست اشتباه بانک مرکزی در رها کردن نرخ سود بانکی بوده است که این مسابقه سود موجب شد تراز بانکها به هم ریخت؛ وضعیت دیگر بانکها نسبت نیز چندان مناسب نیست. آن زمانی که وزیر اصلاحطلب اقتصاد دولت یازدهم و دیگر دولتمردان رسماً ربا را تئوریزه میکردند و حتی استدلالات ظاهراً شرعی گذشته را هم بیان نمیکردند استادتمام زیباکلام کجا بودند؟
مگر طبق آموزههای همان اساتید اقتصاد لیبرال نباید نرخ سود بانکی بیش از تورم نباشد؟ مگر روحانی و تیمش افتخار نمیکرد که نرخ سود بانکی در بازار مشخص میشود، در حالی که در وضعیت رکودی و کاهش حساسیت سرمایهگذاری به نرخ بهره واقعی، دیگر نظریات اقتصاد متعارف پاسخگو نیست! چرا استادتمام! زیباکلام، آدرس انحرافی میدهد و به جای اشاره به عوامل رکود فعلی مانند نرخ سود بانکی و کاهش فعالیتهای عمرانی به منافذ قدرت کشور مانند علموتکنولوژی و قدرت دفاعی اشاره میکند؟ فرمایش رهبرمعظم انقلاب در مواجهه با اینکه دنیای امروز دنیای موشک نیست پاسخ مناسبی به امثال زیباکلام است که اینگونه افراد را جاهل یا خائن دانسته است؛ ایشان فرمودند: "روزگار، روزگار همه چیز است وگرنه به راحتی و به صراحت حق ملت را خواهند خورد. اگر این حرف از روی ناآگاهی گفته شده باشد یک مسله است اما اگر از روی آگاهی باشد خیانت است."
استادتمام زیباکلام در بخش دیگری از افاضات خود بیان میکند: "ایران بودجه هایی در سوریه، لبنان و یمن هزینه می کند. در این صورت آیا مردم ایران راضی هستند که پولشان صرف حزب الله لبنان و یمن بشود؟ همچنین بودجه هایی صرف حفظ رژیم دیکتاتور و رژیمی که خیلی با رژیم صدام حسین فرقی ندارد و در سوریه حاکم است می شود."
اول اینکه بودجهای که ایران در کشورهای دیگر هزینه میکند آنچنان زیاد نیست که قابلتوجه باشد؛ ثانیاً چرا این استادتمام علوم سیاسی به دستاوردهای آن توجه نمیکند؛ شاید نظریهای جدید در علم سیاست داشته باشند که به جای دفاع از کشور خود در چند صد کیلومتر بعد از مرز، باید در ایران پذیرای گروههای تکفیری و صهیونیسم باشیم و بهتر است چند برابر این بودجه را صرف بازسازی کشور کنیم! ثالثاً کمک ایران به کشورهای دیگر نقشی در بودجه کشور ندارد؛ کمک ریالی ایران که به درد کشورهای دیگر نمیخورد؛ ایران باید دلار به آنها بدهد؛ اگر کشور با کمبود دلار مواجهه باشد، میتوان پذیرفت که این کمکها به اقتصاد فشار میآورد؛ وقتی مدعی میشویم که باید واردات کاهش یابد، جلوی قاچاق گرفته شود و تولید داخل حمایت شود، یعنی باید دلار کمتری مصرف شود و دلاری که در حالحاضر در بازار مبادله میشود نیز بیش از نیاز جامعه است. شاید این استادتمام نکته گوهربار دیگری بفرماید که این هزینه صرف سرمایهگذاری به جای سرمایهگذاری خارجی شود. باید پاسخ داد سرمایهگذاری خارجی در علم اقتصاد به معنی ورود پول نیست؛ یعنی اینکه تجهیزات سرمایهای به کشور وارد شود، برای مثال در بودجه آمده است که این میزان از صندوق توسعه ملی برای فراهم کردن زیرساخت برای بخش کشاورزی در روستاها اختصاص یابد؛ این خود یک اقدام ضد بخش کشاورزی است، زیرا این فعالیتهای عمرانی معمولا توسط توان داخلی انجام میشود؛ این دلارهای صرف شده در بازار باید تبدیل به ریال شود و در نتیجه دلار به فروش رسیده در بازار، موجب افزایش واردات میشود که به بخشهایی مانند کشاورزی ضربه میزند.
پیشنهادی به استادتمام بزرگوار دانشگاه تهران جناب زیباکلام دارم که بخش اندکی از سخنرانیها، مصاحبهها و نطقهای خود را به مطالعه کردن بپردازد تا جامعه علمی کشور بیش از این شرمنده نشوند و با انحراف افکار عمومی در زمان انتخاباتها موجب افزایش هزینهبر جامعه نشوند یا حداقل به گونهای حرف بزنند که در آینده بتوانند از آن دفاع کنند.
منبع : رجانیوز