به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از فارس ،
در فضای جریان اصلاحات و رسانههای آن افرادی هستند که خود را صاحب نظر در حوزه توسعه قلمداد میکنند. این افراد با استفاده از این تریبونها به زعم خود راهکارها و نکات رفتاری را در خصوص جامعه توسعه مند و رو به پیشرفت بر میشمارند.
به طور مثال «محمود سریع القلم» سی ویژگی انسان مدنی را ارائه میکند، یا سی ویژگی افراد موفق را میگوید. منتها همین افراد به وقت خود نشان میدهند که نه تنها رفتاری در جهت توسعه ندارند بلکه علیه آن نیز اقدام میکنند. محمود سریع القلم استاد دانشگاه در سخنانی مطرح میکعند که «فقرا نباید در سیاست و اقتصاد وارد شوند. این علوم نیاز به ظرفیتهای ذهنی دارند که فقرا فاقد آن هستند.»
اینکه کجای این موضوع علمی است و بر اساس چه موارد اثبات شده این سخنان را مطرح میکند، مشخص نیست اما ضدتوسعه بودن چنین موضوعی از فردی که مدعی توسعه و پیشرفت جامعه است، بسیار مشخص است.
.png)
سریع القلم درواقع جلو رشد افراد کمتر برخوردار را میگیرد و عنوان میکند باید طبقه بالای مالی اداره کننده امور باشند.
اگر قرار باشد که افراد رشد نکنند و طبقه اجتماعی و مالی افراد با کار و کوشش آنان رشد ارتقاء نیابد عملا نه توسعه و پیشرفتی رخ داده و نه جامعه پویایی وجود دارد که کسی چون سریع القلم تز و راهنمای پیشرفت آن باشد. درواقع سریع القلم با چنین گفتاری خط بطلانی بزرگی روی نظریات خود کشیده است. سریع القلم چطور خود را یک استاد و راهنمای پیشرفت میداند که مانع پایهای ترین اصل توسعه فردی میشود.
.png)
البته فقط سریع القلم نیست که در این راه گام گذاشته و نسبت به پیشرفت ایرانیان سخنان ناامیدکننده و ضد توسعه بر زبان رانده است.
.png)
چندی پیش نیز «محسن رنان»، کارشناس و استاد حوزه اقتصاد که از جمله دیگر اصلاحطلبان است به دلیل سخنان ضد توسعه علیه ایرانیان در فضای افکار عمومی کشور به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. یکی از جدیدترین ادعاهای او در نشستی رونمایی از یک کتاب به تفاوتهای فیزیولوژیک کورتکس مغزی بین اروپاییها و آسیاییها و تأثیر آن بر توسعه اشاره دارد.
رنانی مدعی شد کورتکس مغزی اروپاییها ضخیمتر از آسیاییهاست و این امر به دلیل تفاوتهایی در فرهنگ ازدواج، مانند پایان چند همسری و کاهش ازدواج فامیلی در اروپا، به توسعه سریعتر این قاره منجر شده است.این ادعاها که آمیزهای از توهینهای نژادی بدون پشتوانه علمی است، هیچ استناد آماری یا پژوهشی ندارد.
رنانی توضیح نمیدهد که چگونه به تفاوت در اندازه کورتکس مغزی رسیده اما تحقیقات در این موضوع یک کار کاملا علمی چند رشتهای سخت و پیچیده میطلبد که نیازمند سالها پژوهش است و حتی به نظر نمیرسد که چنین قاطع بتوان درباره آن حتی صحبت کرد چه برسد آن را به عنوان یک نظر علمی بیان کرد.موضوعی که فقط آن را میتوان در صحبتهای طنز عامیانه شنید نه از سوی یک استاد دانشگاه که اقتصاد و توسعه تدریس میکند.
.png)
در یک جمعبندی روشن میتوان گفت ادعای «توسعهگرایی» در میان برخی چهرههای اصلاحطلب بیشتر یک شعار رسانهای است تا یک رویکرد واقعی. سخنانی مانند محروم دانستن فقرا از فهم سیاست و اقتصاد یا نسبت دادن پیشرفت اروپا به تفاوتهای فیزیولوژیک مغزی، نهتنها پایه علمی ندارد بلکه دقیقا بر ضد اصول بنیادین توسعه یعنی برابری فرصت، توانمندسازی مردم و رشد مبتنی بر شایستگی عمل میکند.

این چهرهها در حالی خود را نسخهنویس پیشرفت معرفی میکنند که در عمل با نظریهپردازیهای تبعیضآمیز، نژادگرایانه یا طبقاتی مسیر رشد اجتماعی را مسدود کرده و اعتماد عمومی را تخریب میکنند. تناقض میان ادعا و رفتار آنان نشان میدهد مسئله «توسعه» در این گفتمان بیشتر ابزاری برای ژست روشنفکری و غربگرایی سطحی است تا برنامهای واقعی برای بالندگی جامعه.در نتیجه آنچه از دل این رویکرد برمیآید نه راهی به سوی توسعه بلکه تحقیر توان ملی، تضعیف سرمایه اجتماعی و بازتولید نابرابری است؛ روندی که بیش از آنکه جامعه را به پیش ببرد، مانعی جدی در برابر پیشرفت واقعی ایرانیان به شمار میرود.

صورت خطرناک این مسئله وجود اساتید مختلفی در جریان اصلاحات است که جایگاههای علمی را اشغال کرده اما سخنان سطحی و غیرعلمی و مقابل رشد و پیشرفت جامعه به زبان میآورند و فضای ذهنی جامعه و به ویژه جوانان را دچار انحراف میکنند. متاسفانه در این حیطه از این نوع اساتید غیرعلمی و ضد پیشرفت که ویژگی آنان غرب گرایی و عقب گرد تاریخی است، کم نداریم.

آنچه از مجموعه مواضع این طیف به اصطلاح توسعهگرا دیده میشود، نه ارادهای برای پیشرفت کشور، بلکه ترجیح گفتمان غربزده، ناامیدساز و گاه تحقیرآمیز نسبت به ملت ایران است. چهرههایی مانند سریعالقلم، محسن رنانی، مهرآیین ، مطهرنیا، صادق زیباکلام و ... سالهاست با ادبیاتی شبهعلمی و رسانهپسند خود را در قامت «نسخهنویسان توسعه» معرفی کردهاند، اما در عمل ارتقای توان ملی را ناممکن جلوه میدهند، ساختار اجتماعی ایران را ناتوان معرفی میکنند، و توسعه را با الگوهای تقلیدی و سطحی غرب یکی میگیرند.




