به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»
دوره سفارت سفیر در حال خروج رژیم صهیونی در پکن، با فقدان تلاش برای تعامل با رهبران فکری چین یا مقابله با دیدگاههای ضداسراییلی رو به رشد متمایز شد.
وبگاه خبری-تحلیلی «The Diplomat»، که عمدتا بر مسایل شرق و جنوب آسیا متمرکز است، اخیرا در مقالهای تفصیلی به قلم یانگ منگ، افزایش چشمگیر دیدگاههای ضدصهیونیستی در فضای آکادمیک و نخبگانی چین و در عین حال، انفعال و کارنابلدی سفیر رژیم در پکن در دیپلماسی فرهنگی پرداخته است که از نظر نویسنده، باعث از دست رفتن فضای افکار عمومی و تثبیت نگاه ضداسراییلی و ضدصهیونیستی در میان نخبگان چینی شده است.
بازنشر این مقاله از باب آگاهی از روایتهای مختلف مرتبط با رژیم جعلی صهیونی است و طبعا، به معنای تایید همهی محتوای آن از سوی مشرق نیست.

وضعیت دشوار دیپلماتیک رژیم اسرائیل در برابر جمهوری خلق چین را نمیتوان درک کرد، مگر اینکه ابتدا تحول عمیق گفتمان چین درباره یهودیان و اسرائیل طی سه دهه گذشته بررسی شود. این تغییر از طریق سه مرحله متمایز رخ داده که محیطی را که رژیم اسرائیل امروز باید در آن حرکت کند، به طور اساسی دگرگون کرده است. مرحله اول در سال ۱۹۹۲ آغاز شد، زمانی که دو کشور روابط دیپلماتیک برقرار کردند. در طول دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰، گفتمان اصلی چین درباره اسرائیل به طور غالب مثبت بود، هرچند بر پایه کلیشهها. روایتها حول هوش یهودی، سختکوشی، موفقیت تجاری و نقش شانگهای در پناه دادن به یهودیان در دوران هولوکاست میچرخید. اثر کلی، تحسین و نزدیکی فرهنگی بود.
حدود سال ۲۰۱۰، ظهور رسانههای اجتماعی مرحلهای از انشقاق در آن روایت نسبتا یکپارچه را آغاز کرد. تصویر مثبت منسجم پیشین جای خود را به تفسیرهای رقابتی داد. خوانشهای ملیگرایانه از ژئوپلیتیک رژیم صهیونی دیده شد؛ نظریههای توطئه واردشده از غرب وارد فضای دیجیتال چین شد؛ و مواجهه لحظهای با درگیریهای غرب آسیا، تصویر رژیم اسرائیل را از «قربانی تاریخی» به «بازیگر ژئوپلیتیک» تبدیل کرد.
مرحله سوم در دهه ۲۰۲۰ آغاز شد، زمانی که این روایتهای تکهتکهشده به محیطی قطبیتر و به طور فزاینده خصمانه تبدیل شدند. قالبهای {به زعم صهیونیستها} «یهودستیزانه» و روایتهای ضداسرائیلی به طور گسترده گردش یافتند و توسط الگوریتمها تقویت شدند. تشدید رقابت چین و آمریکا لایهای ژئوپلیتیکی را به برداشتها از اسرائیل افزود. در عین حال، زیرساخت نهادی که زمانی از تبادلات آکادمیک، فرهنگی و آموزشی پکن و تلآویو حمایت میکرد، عمدتاً فروپاشیده بود و مکانیسمهای بسیار کمی برای تعامل معنادار اسرائیل با جامعه چین باقی مانده بود.

این سه مرحله مستقیماً با محدودیتهای ساختاری کنونی رژیم در چین مطابقت دارند. محیط سیاسی سابقاً باز، تحت رقابت ژئوپلیتیک چین و آمریکا تنگتر شده؛ برداشت چین از اسرائیل از تحسین به سوءظن و خصومت تغییر کرده است؛ و فروپاشی تبادلات آکادمیک و فرهنگی، دیپلماتهای صهیونیست را از شبکههای لازم برای دیپلماسی عمومی مؤثر محروم کرده است.
دوره سفارت ایریت بنآبا (۲۰۲۱–۲۰۲۵) باید در همین چشمانداز دگرگونشده درک شود. بنآبا این چالشها را ایجاد نکرد؛ دشواریهایی که در دوره او با آن مواجه شد، هم اشتباهات فردی او و هم ضعفهای نهادی در سیستم دیپلماتیک رژیم را بازتاب میداد. این شکافها پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، زمانی که عملیات طوفان الاقصی و حمله به شهرکهای صهیونیستی جنگ غزه را شعلهور کرد، بسیار آشکارتر شد.
اولین مسئله بزرگ، ناکامی بنآبا در پاسخ به هشدارهای اولیه درباره افزایش دیدگاه ضداسراییلی در رسانههای اجتماعی چین بود. خیلی پیش از ۷ اکتبر، هم پژوهشگران چینی و هم اسرائیلی، سفیر رژیم را از تشدید خصومت در پلتفرمهایی مانند ویبو، دویین (تیکتاک چینی) و بیلیبیلی آگاه کرده بودند. با این حال اقدام کمی صورت گرفت.در عوض، در ماه مه ۲۰۲۳، سفارت رژیم به اشتباه سخنرانی پروفسور یین گانگ، یکی از مدافعان سرسخت روابط چین و اسرائیل را تحریم کرد. هرچند بنآبا بعداً عذرخواهی کرد، اما این حادثه به شدت اعتماد را تضعیف کرد. این وارونگی حتی آسیبرسانتر از آن چیزی بود که در ابتدا به نظر میرسید: سفارت علناً یکی از قویترین حامیان رژیم را در چین تحریم کرد، اما درباره دانشگاهیان چینی که به طور فعال روایتهای منتقد یا مخالف اسراییل را در دانشگاه و رسانههای اجتماعی ترویج میکردند، هیچ نگفت. برای معدود پژوهشگران چینی که سالها از رژیم صهیونی دفاع کرده بودند، این توالی تصمیمات به شدت ناامیدکننده بود. این نشان میداد که تعهد آنها نه دیده و نه ارزشمند شمرده شده، در حالی که صدای ضداسراییلی{خوشبختانه} بدون چالش و مهار گسترش مییافت.
ضعف دوم در دوری سفیر از آموزش عالی نهفته بود. دانشگاههای چین نقش مرکزی در شکلدهی به نظر نخبگان ایفا میکنند، اما در دوره بنآبا، سفارت رژیم به ندرت تلاشی برای پرورش روابط کرد. وقتی در سال ۲۰۲۱ بزرگترین برنامه درسی تمدن یهودی در چین از او دعوت به مشارکت کرد، درخواست بدون بحث رد شد. سفارت تنها پس از ۷ اکتبر شروع به تماس با پژوهشگران کرد. چندین استاد ارشد چینی به طور خصوصی خاطرنشان کردند که سفارت رژیم سالها با آنها تماس نگرفته بود، اما با آغاز بحران ناگهان به سراغشان آمد. دیپلماسی عمومی را نمیتوان بداهه اجرایی کرد؛ این امر به پرورش بلندمدت، اعتماد و تداوم وابسته است. هیچکدام از اینها در دوره بنآبا وجود نداشت.در نتیجه، پس از ۷ اکتبر، سفارت رژیم خود را بدون هیچ دسترسی به دانشگاهها و پژوهشگرانی یافت که درک چین از رژیم اسراییل را شکل میدهند.
بنابراین، چون هیچ رابطه آکادمیک از پیش ساخته نشده بود، به سادگی هیچ کانالی برای سخن گفتن رژیم با مخاطبان مهم در جامعه چین وجود نداشت. این روندها – نادیده گرفتن دیدگاه ضداسراییلی رو به رشد و عدم پرورش روابط – در آوریل ۲۰۲۲ در مراسمی در دانشگاه پکن برای بزرگداشت سیامین سالگرد روابط دیپلماتیک چین و رژیم صهیونی به یک رسوایی برای صهیونیستها منجر شد. آنچه باید جشنی تاریخی و شکوهمند می شد، به لحظهای شرمآور تبدیل شد. یک دانشجوی چینی با پوشیدن چفیه فلسطینی به عنوان اعتراض جلوی صحنه آمد.
مجری برنامه عضو هیئت علمی دپارتمان عبری دانشگاه پکن بود که خود به طور گسترده به عنوان مخالف سیاستهای ضدانسانی رژیم اسراییل در رسانههای اجتماعی چینی شناخته شده است. هیچ بررسی پیشینه، هیچ تحلیل شهرت آنلاین، و هیچ ارزیابی ریسک. این رسوایی برای مراسمی که سیامین سالگرد روابط دیپلماتیک را نشان میداد، حیرتانگیز بود. لحظهای که قرار بود نماد سه دهه همکاری باشد، به دلیل نبود بررسی و ارزیابی ریسک اولیه از سوی سفارت، به صحنهای برای محاکمهی نمادین و افشاگری درباره ماهیت رژیم تبدیل شد.

در همین حال، ارتباطات دیجیتال سفارت پس از ۷ اکتبر مجموعهای از رسواییها ایجاد کرد. پستهای متعدد رسمی ویچت سفارت اسرائیل با ترجمههای ماشینی ویرایشنشده منتشر شد که منجر به پیامهای ناجور، نادرست و از نظر فرهنگی بیادبانه شد که برای خوانندگان چینی موهن جلوه می کرد. حتی آسیبرسانتر، موارد متعددی بود که پستهای ویچت به طور برجسته نظراتی با آواتار هیتلر را نشان میدادند. هر کارمندی که حتی آشنایی حداقلی با دیدگاههای جهانی ضدصهیونیسم داشت باید فوراً آن را تشخیص میداد.
مشکلات مشابه در کنسولگریهای اسرائیل در چین نیز ظاهر شد. همکاری عمومی کنسولگری شانگهای با لیگ ضد افترا{یکی از منفورترین موسسات صهیونیستی که کارویژهی ایذا و آزار مخالفان یا منتقدان اسراییل را برعهده دارد} واکنش شدید آنلاین را برانگیخت. کنسولگری رژیم در چنگدو نامه عمومی پر از اشتباهی را صادر کرد که به عنوان جوک وایرال شد و بیش از پیش به تصویر رژیم غاصب در زمان جنگ آسیب زد.
در اصل، این حوادث چیزی عمیقتر را نشان میداد: دیپلماتهای صهیونیست اصلاً جامعه چین را درک نمیکردند. آنها نمیدانستند مردم چین چگونه میخوانند، واکنش نشان میدهند یا در فضای آنلاین بسیج میشوند. در نتیجه، کنسولگریها نه تنها نتوانستند ارتباط برقرار کنند، بلکه تمسخر نیز ایجاد کردند و اعتبارِ نداشتهی اسرائیل را در لحظهای حساس به باد دادند. در همین حال، سفارت همچنان درباره افزایش نگاه ضداسراییلی در چین سرش را در برف فرو کرده بود. بنآبا در مصاحبه نوامبر ۲۰۲۳ با صدای آمریکا وضعیت را نادرست توصیف و ادعا کرد که ضدیت با اسراییل «فروکش کرده است». در حالی که پذیرفت بیزاری از اسراییل پس از ۷ اکتبر به «روندی جهانی» تبدیل شده، بنآبا ادعا کرد:
" این قطعاً هرگز پدیدهای در چین نبوده. حتی میگویم برعکس آن صادق است، آنچه ما همه این سالها در چین دیدهایم نگرشی بسیار مثبت نسبت به یهودیان و اسرائیلیها بوده است."
این ارزیابی به طور آشکار نادرست و حتی ابلهانه بود...

دوره سفارت بنآبا زودتر به پایان رسید – اما نه به خاطر اشتباهات متعدد در کشور میزبان. در عوض، او پس از انتقاد علنی از دولت خود در مراسمی رسمی در سفارت، پست خود را از دست داد. مراسم خداحافظی برنامهریزیشده او لغو شد.در اینجا طنزی تراژیک وجود دارد. بنآبا به طور معناداری با منفوریت رو به رشد رژیم صهیونی در چین مقابله نکرد، اما دولت خود را علناً به چالش کشید. او در جایی که صدای او به شدت لازم بود – در مقابله با یهودستیزی در چین – سکوت کرد، اما در موردی که باید ساکت میماند، یعنی انتقاد از دولت خود، سخن گفت. سکوتش هیچ عواقبی برای حرفهاش نداشت؛ سخن گفتنش دورهاش را پایان داد.
این موضوع آشکار میکند که بنآبا مشکل نبود. او علامت بیماری بود: سیستمی دیپلماتیک که انتصابهای سیاسی تضعیف شده و وفاداری شخصی را جایگزین تخصص حرفهای کرده است؛ علامت ناکامیهای نهادی که با نبود رویههای اولیه بررسی، نظارت مؤثر و هرگونه آمادگی معنادار برای پیچیدگیهای گفتمان به سرعت در حال تغییر و محیط سیاسی چین مشخص میشود؛ و علامت ناکامی مداوم در جدی گرفتن چین به عنوان عرصه دیپلماتیک مهم، که باعث شده اسرائیل افراد ناآماده را به یکی از چالشبرانگیزترین پستهای خود بفرستد. این ضعفهای ساختاری خیلی پیش از سفیر بنآبا وجود داشته و تا زمانی که رفع نشوند، از او نیز فراتر خواهند رفت.
تاکنون نشانههای اولیه برای رژیم امیدوارکننده نیستند. سفارت اسرائیل هنوز پیامدهای سیاسی استقرار محکم «کرسی دولتی قطر» (تنها مرکز قطر در آسیا) در دانشگاه پکن را درک نکرده است. حضور نهادی قطر اکنون گفتمان غربآسیایی(یعنی بدیل روایت اسراییلی) در برترین دانشگاه چین را بسیار فعالتر از خود اسرائیل شکل میدهد.

حتی به عنوان تناقضی ریشخندآمیز، برنامه زبان عبری در دانشگاههای چین که زمانی رژیم صهیونی از آن حمایتهای چشمگیر میکرد، طی سالها به لنگرگاهی برای پژوهشگران چینی تبدیل شد که خود به چهرههای شاخص ضدصهیونیست در فضای اجتماعی چین تبدیل شدند! تحلیلگران رژیم معتقدند که آنچه قرار بود پلی برای درک فرهنگی باشد، به جعبه پرورش خصومت تبدیل شده است.تعداد کمی از تحولات، کوریهای استراتژیک رژیم صهیونی را با چنین وضوحی آشکار میکند. در جایی که رژیم ابدا فکرش را نمی کرد، یک اکوسیستم روایی کاملاً متفاوت پدیدار شد که به فاش شدن ماهیت واقعی رژیم صهیونی کمک کرده است. تحلیلگران درون رژیم هشدار می دهند که اگر اسرائیل موضع دیپلماتیک خود نسبت به چین را به طور اساسی بازاندیشی نکند، نفوذ خود را از دست خواهد داد و توانایی تعریف خود و چگونگی روایت داستانش را واگذار خواهد کرد.



