شنبه 24 آبان 1404 - Sat 15 Nov 2025
  • واکنش مشاور روحانی به یک خبر و پاسخ کیهان

  • تصمیم تاریخی امام خامنه‌ای چگونه ایران را یک قدرت جهانی کرد؟ +عکس

  • لگدمال‌کردن پرچم اسرائیل اونم تو جام جهانی شمشیربازی ،

  • وضعیت سد امیرکبیر - ۱۹ آبان

  • صحن علنی مجلس - 20 آبان

  • تلف شدن یکد قلاده ببر الیمالات نور در مازندران

  • ابراز همدری رهبر معظم انقلاب با خانواده صابر کاظمی

  • همایون ارشادی آسمانی شد

  • رضا پهلوی، پسر تبعیدی شاه ایران، خود را در نقش منجی می‌بیند

  • دستور اژه‌ای برای پیگیری پرونده بانک آینده تا نتیجه نهایی

  • شهر دیجیتالی «‌نئوم» بن سلمان؛ واقعیت است یا سراب؟

  • اسرائیل به این زودی‌ها وارد درگیری مجدد با ایران نمی‌شود

  • حضور رئیس جمهور در تمرین تیم ملی فوتبال شب گذشته

  • در پرسپولیس در حال جنگیدن هستیم

  • عیار اوسمار با شکست استقلال خوزستان مشخص نمی‌شود

  • زیردریایی گمشده نازی‌ها در اعماق اقیانوس پیدا شد؛ آیا هیتلر واقعا به آمریکای جنوبی گریخت؟

  • دستور وزارت خارجه «نتانیاهو» در مورد شهردار جدید نیویورک/اسرائیل به دنبال یک استراتژی پس از پیروزی «ممدانی»

  • هیچ دختری نمی‌تواند با ما ازدواج کند

  • بازی‌های کشورهای اسلامی 2025 ریاض ؛ مسابقات تنیس روی میز بانوان

  • چهارمین همایش بین المللی طب نظامی کشورهای عضو شانگهای

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 230009
    تاریخ انتشار: 30/اسفند/1399 - 12:31

    ان‌شاءالله توی جبهه پایت قطع شود

    علی می‌خواست به جبهه برود، پایش زخمی بود، گریه کردم و گفتم: «با این وضع به جبهه می‌روی؟»، گوش نکرد؛ بعد با عصبانیت گفتم: «بروید جبهه، ان‌شاءالله پایت قطع می‌شود، خودت پشیمان می‌شوی و برمی‌گردی!».

    ان‌شاءالله توی جبهه پایت قطع شود

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» سردار شهید بی‌نشان «علی تجلایی» پنجم مرداد 1338 در تبریز به دنیا آمد، وی در سال 1358 وارد سپاه پاسداران شد سپس برای مبارزه با نیروهای ضدانقلاب به کردستان رفت.


    مهاجرت به افغانستان و تأسیس نخستین مرکز آموزش فرماندهی مجاهدین افغانی، حضور در نبرد دهلاویه و حماسه سوسنگرد با عنوان فرمانده عملیات و معاون عملیاتی سپاه و اعزام به جبهه‌های پیرانشهر بخشی از فعالیت‌های این شهید است؛ 

    سرانجام در 25 اسفند 1363 با عنوان قائم مقام فرمانده قرارگاه ظفر و فرمانده طرح و عملیات قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) در شرق دجله و طی عملیات «بدر» به شهادت رسید.

    خاطره‌ای از همسر شهید علی تجلایی را می‌خوانیم:
    آمده بود مرخصی، سرنماز بود که صدای آخ شنیدم، نمازش قطع شده، پرسیدم چی شد؟

    گفت: «چیزی نیست» توی حمام باندهای خونی بود، نگرانش شدم، فهمیدم پایش گلوله خورده، زخمی است، دکتر گفته باید عمل شود تا یک هفته هم نمی‌توانی باندش را باز کنی. باند را باز کرده بود تا وضو بگیرد.

    گریه کردم و گفتم: «با این وضع به جبهه می‌روی؟» رفیقش که دنبالش آمده بود، گفت: «نگران نباش خواهر، من مواظبشم» با عصبانیت گفتم: «اشکالی ندارد، بروید جبهه، ان‌شاءالله پایت قطع می‌شود، خودت پشیمان می‌شوی و برمی‌گردی».

    علی بهم نگاه کرد و گفت: «ما برای دادن سر می‌رویم، شما ما را از دادن پا می‌ترسانی؟!»؛ هیچ وقت حرفش از یادم نمی‌رود، دوباره مرا شرمنده کرده بود.

    علی می‌گفت: «خدا کند که جنازه من به دستتان نرسد، دوست ندارم حتی به اندازه یک وجب هم که شده، از این خاک را اشغال کنم»؛ همان طور شد که می‌خواست.

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما