مرتضی درخشان، فعال فرهنگی در مطلبی طنز نوشت:
دیشب داشتم الکلاسیکو میدیدم که پدرم از توی اتاق اومد بیرون! یه نگاهی به تلوزیون انداخت و یه تبلیغ به زبان فارسی دید
گفت بزن الکلاسیکو ببینیم. گفتم همونه. گفت پس چرا تبلیغش فارسیه؟ گفتم "خب لابد پول دادن گرفتن دیگه" که یهو با کنترل تلوزیون زد تو سرم
گفتم واسه چی میزنی؟ یکی دیگه زد و گفت مگه هرکی هرکیه؟ که من اونی که نباید میگفتم رو گفتم: همه میتونن آگهی بدن
صورتش رو خاروند و گفت پس برای بازی یوونتوس و لاتزیو پراید منو آگهی کن. حتما هم قید کن که یه کف دست رنگ روی گلگیر عقب داره و شش ماه از بیمهش مونده
داغ کردم! گفتم مگه دیواره؟ یه دونه دیگه با کنترل زد تو سرم گفت بدبخت! منو مسخره میکنی؟ گفتم بابا بخدا... که بعدی رو خوردم! داغ کرده بودم یهو داد زدم گفتم ای بابا! که پدرم گلومو گرفت و داد زد سر من داد میزنی؟
مادرم از تو اتاق دوید بیرون که بابام سریع گلوم رو ول کرد. شروع کردم سرفه کردن! مادرم پرسید سرت هم درد میکنه؟ منم کنترل تو سرم خورده بود گفتم آره! صورت قرمز هم داشتم که یهو پزشکان متخصص بیمارستان چهار تخت خوابی خونمون تشخیص کرونا دادن!
نفهمیدم چی شد که دیدم با دست و پای بسته منتظر پزشک اورژانسم.
داداشم اول به وزارت اطلاعات زنگ زد، بعد از تشکر از اونا با صد و ده تماس گرفت! بعد با اورژانس صحبت کرد و دکترها گفتن یکی رو برای چکاپ میفرستن.
بابام ولی برای محکم کاری با آتش نشانی، امداد خودرو، سامانه اطلاع رسانی وزارت راه، دفتر پاسخ به سوالات شرعی، روابط عمومی صدا و سیما و در نهایت باغ وحش تهران تماس گرفت.
تشخیص اورژانس "اصرار به کرونا" بود و گفت حالا علی الحساب قرنطینه بشه تا اگه علائم بیشتر شد بیایم ببریمش
خلاصه من الان تست اولیه کرونام مثبته و تو قرنطینه هستم. برای بقیه بیماران حمد شفا و برای من دعای رهایی از بند بخونید!
ترانه مربوطه
سرفه نمی کنم نرو
عطسه نمی کنم بشین
دست نمی دهم بمون
فحش نمی دهم ببین
پن #مهم
کرونا ندارم اما روزی یه مطلب از داستانهای از تو قرنطینه رو منتشر کنم تا بهم روحیه بدین. به شایعات گوش ندید...
منبع : حامیان ولایت
