مهدی طراب بیگی فیلمنامه‌نویس برای اولین فیلم نرگس آبیار در یادداشتی نوشت:این فیلم ساختار خود را بر پایه سادگی بیان و خالی از پیچیدگی‌های معمول فلسفی یا شبه فلسفی بنیان گذاشته است تا با این بیان ساده به مفهوم ساده و در عین حال پیچیده‌ای مثل خود زندگی بپردازد." />
شنبه 12 خرداد 1403 - Sat 01 Jun 2024
  • بشار اسد با رهبر معظم انقلاب دیدار کرد

  • درس غیرت یمنی‌ها به اعراب

  • ماجرای دیدار شهید باکری با آیت‌الله خامنه‌ای

  • سردمداران صهیونیسم بین‌المللی به مفاهیم بشری هم رحم نمی‌کنند/ شما اکنون در طرف درست تاریخ ایستاده‌اید/ به شما اطمینان می‌دهم که وضعیت در حال تغییر است/ توصیه میکنم با قرآن آشنا شوید

  • خون‌شویی ضدانقلاب در حمایت از جنایت اسرائیل!+ عکس و فیلم

  • رفح رکورد اشتراک‌گذاری اینستاگرام را شکست

  • وقت برای تبیین اهمیت این انتخابات ضیق است

  • رفح در آتش و خون + عکس و فیلم

  • ناگفته‌های هنرمندان از تعامل با شهید رئیسی

  • بحرین در مسیر بهبود روابط با ایران

  • ماجرای شهادت ظفر خالدی و برادرش درکنار هم

  • صنعت هوایی در نبرد با تحریم ها+ جدول

  • پرسپولیس مدیون هوش یک بازیکن +عکس

  • فرمانده کل سپاه با خانواده شهید سردار موسوی دیدار کرد + فیلم

  • رسیدگی به وضعیت حجاب مطالبه مردمی بود

  • چهار پیام‌ صریح و روشن پس از انتخاب رئیس مجلس+عکس

  • دولت‌های اروپایی از پیامد‌های خطرناک تروریست خواندن سپاه پاسداران می‌ترسند

  • نسل کشی سگ نحس نجس آمریکا در رفح+ عکس و فیلم

  • خاندوزی: بنای تکرار پروژه خزانه خالی را نداریم

  • آراء نواب رییس مجلس بازشماری شد+ جزئیات

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 9500
    تاریخ انتشار: 10/شهريور/1394 - 13:18

    یادداشت یک فیلمنامه‌نویس بر «اشیاء در آینه» اولین فیلم نرگس آبیار

    پایگاه خبری حامیان ولایت/فرهنگی:


    مهدی طراب بیگی فیلمنامه‌نویس برای اولین فیلم نرگس آبیار در یادداشتی نوشت:این فیلم ساختار خود را بر پایه سادگی بیان و خالی از پیچیدگی‌های معمول فلسفی یا شبه فلسفی بنیان گذاشته است تا با این بیان ساده به مفهوم ساده و در عین حال پیچیده‌ای مثل خود زندگی بپردازد.

    یادداشت یک فیلمنامه‌نویس بر «اشیاء در آینه» اولین فیلم نرگس آبیار

    مهدی طراب بیگی نویسنده فیلمنامه «انارهای نارس» در یادداشتی به مناسبت اکران فیلم  «اشیاء از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیکترند» در گروه هنر و تجربه نوشته است:«از همان آغاز کار و نمایی از یک در بسته می توان فهمید با یک اثر مینیمال و کمینه گرا روبرو هستیم که ساختار خود را بر پایه ی سادگی بیان و خالی از پیچیدگی های معمول فلسفی یا شبه فلسفی بنیان گذاشته است تا با این بیان ساده به مفهوم ساده و در عین حال پیچیده ای مثل خود زندگی بپردازد.

    نرگس آبیار در «اشیاء از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیکترند» از همان ابتدا تا انتهای کار به این قرار و قاعده وفادار می ماند تا مخاطب را با جهانِ لیلا، زنی معمولی و خانه دار، همراه کند که میان تکلف و سادگی سرگردان است.

     تکلفی که همسر لیلا و خانواده اش  نمایندگی می کنند و از طرفی دیگر سادگی دلنشینی که مربوط به دو خواهر سالمند، عطی و عزیز است. این دو خواهر نازنین با حالتی باورپذیر و صمیمانه، فضای ناب و لطیف ایجاد کرده اند که سرشار از حس زندگی و سرزندگی است، آنها می توانند یادآور کهن الگوی دوخواهرِ قصه های عامیانه ی ایرانی( خواهر!... جان خواهر!) باشند که برخلاف توصیه های حیاتی و اغلب فلسفیشان در قصه های عامیانه، این بار نکته های کوچک وکاربردی نابی، برای لیلا، قهرمان داستان دارند.

    *بار معنایی فضای خانه‌ها

    صرف نظر از شخصیتها خود فضای خانه ها نیز واجد معنا و مفهوم اند. خانه ی خواهرها  سرشار از زندگی و حیات و  انعطاف و سادگی است در حالی که در تنها نمایی که از  خانه ی مادر شوهر لیلا داریم، بلور و دیس و بشقابهای باسمه ای و تزئینی، دیوار و طاقچه را پر کرده اند.

    نشانه های  این دوگانگی (سادگی و تکلف) با دقت تمام در تمام فیلم وجود دارد.

    در یک سو اشیاء قرار دارند و طبیعت بی جان و در دیگر سو انسانها و گلها و گیاهان. یک طرف تکلف و کلافِ تعارف و دروغ و پنهان کاری است و یک طرف سادگی و صمیمت.  یک طرف لیلا زنی جوان و خام و  سربه هوا و طرف دیگر دو  همسایه ی پیر و مهربان و با تجربه . یک طرف در بسته و چشمی در ، یک طرف درهای باز خانه ی دو خواهر و مفهوم اصیل و ناب همسایگی در فرهنگ اصیل ایرانی. یک سو آرزوهای جاه طلبانه و پرطمطراقی از جنس استخر پرورش شیلات است و یک سو خواسته ای ساده و ناچیز مثل  داشتن  گلدانِ گلی کوچک. یک طرف پله های تاریک بیرونی است و انبار اشیاء بی مصرف در راه پله، یک طرف پله های اندرونی و پلکانِ روشن و مفروش و صمیمت و بوی غذای اصیل خانگی. یک طرف هواپیمای عظیم مسافربری و ساختمانهای قد و نیم قد ، یک طرف پسرکی عقب افتاده و گل و گیاه و موسیقی و بی وزنی بادبادکی با شمایلی شاد و خندان.

    *مهارت خاص در چیدمان دقیق نشانه‌ها

    در سراسر فیلم نشانه هایی از این دست با حوصله و دقت تمام در کنار هم چیده شده اند، نرگس آبیار چه در این فیلم چه در فیلم تحسین شده ی «شیار143» و چه حتی از همان ابتدا در آثار کوتاه و مستند خود مهارت خاصی در چیدمان دقیق نشانه ها دارد که می توان آن را به نوعی محصول مؤلفه های جهان سینمایی او به حساب آورد.

     تاکید می کنم نشانه، نه نماد. نشانه امری ساده و بصری است در حالی که نماد متکی به پیچیدگی و تکلف.  نشانه محصول نگاهی جزئی نگر و زنانه است و در مقابل، نماد حالتی کلی و ریشه در قانون پدر دارد. مثلا وقتی لیلا در بازار با حیرت به آن حباب ساز و حبابها نگاه می کند فیلمساز بی آنکه از همین عنصر رویکردی فلسفی ونمادین را برجسته کند با سادگی تمام لحظه ای ناب و شوخطبعانه به وجود می آورد که در خدمت کلیت فیلم است و می تواند نشانه ای خیامی از کوتاهی و در عین حال زیبایی زندگی باشد.  

    به طور کلی، لحن ساده و صمیمی اثر محصول فرم ومحتوای به هم تنیده شده ای است که با پختگی در کنار هم قرار گرفته و در خدمت هم اند. این حالت کار، شباهتی هنرمندانه به شکل و ساختارِطبخ غذای اصیل ایرانی را دارد، ،درست مثل قرمه سبزی ، دلمه و فسنجانی که در دل  خود اثر به آن اشاره می شود.

    تمامی جزئیات و ریزه کاری ها با دقت و سلیقه ای که تنها از یک نگاه زنانه بر می آید کنار هم قرار گرفته و با حوصله ی تمام، اثری پخته و جا افتاده و در عین حال کاملا بی ادعا را رقم  زده اند که نه چیزی کم دارد نه اضافه. تاکید می کنم حوصله ! عنصری حیاتی که کمتر اثری از آن در فیلم های امروزی می توان یافت و گویا اغلب محصول نگاهی شتابزده و بی حوصله هستند، از این منظر اشاره ی خود فیلم به زودپزی که مهمانهای لیلا برای چشم روشنی آورده اند استعاره ای به جا و درست است. از قضا بحران مرکزی داستان نیز درست از همان شب مهمانی شکل می گیرد.انگار با ورود این شیء فلزی و یغور همه چیز خانه و زندگی این زوج جوان به شکل کپسول و محفظه ای تنگ در می آید که هر لحظه امکان فروپاشی آن هست، همین واژه ی زودپز، تداعی ویژه ای در ذهن ناهوشیار مخاطب به وجود می آورد که در خاطرات سالهای دور و شیوع و احتمال ترکیدن زودپز ، ریشه  دارد.

    *بغض فروخورده می ترکد

    می گویند ظروف یکبار مصرف  پلاستیکی و پلی استرن بین هشتصد تا هزار سال عمر می کند  و شیشه و بلور بیش از چهار هزار سال. این از اشیاء و اما آدمی : عمر ما  کوتاست چون گل صحراست!

    فیلم درست به سیاق سینمای مینیمال با یک تجلی تمام می شود. لحظه ای ناب و ساده! همچون تلاش پسرکی عقب مانده که سعی دارد بادبادکش را از میان ساختمانهای قد و نیم قد بافت فرسوده ی شهری هوا کند و دلخوش به همین شیء سبک و کوچک، اهمیتی به عظمت هواپیمایی که از بالای سرش عبور می کند نمی دهد. و درست در همین لحظه است که بغض فروخورده ی لیلا می ترکد و در ترکیب با ترانه ای شاد و کودکانه، لحظه ای ناب را به وجود می آورد. لحظه ای که در خود تجلی و روشنی خاصی دارد، گویی لیلا که سالها با سر داشتن در کتابها  نتوانسته مفهوم زندگی و خوشبختی را بفهمد در همین لحظه دچار نوعی بلوغ و تجلی می شود، و در می یابد اشیاء از آنچه در آینه می بینیم به ما و شما نزدیکترند و زندگی در عین زیبایی کوتاه است و در عین کوتاهی زیبا!».

    منبع:فرهنگ

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما