تشرهای صریح رهبری به احمدینژاد واکنشهای متفاوتی دارد. بخشی از آنها اصحاب فتنه88 هستند که راه افتادهاند و میگویند نظام و رهبری تازه به حرفی رسید که ما هشت سال پیش میگفتیم.
حقیقت این است که احمدینژاد و رفتارهایش، تازه دارد شبیه هشت سال قبل خیلی از اهالی ریز و درشت فتنه میشود.
با «استانداردهای دوگانه» نمیتوان رفتار کرد. اگر احمدینژاد در سال 96 در حال گذار از یک« مدیر جمهوریاسلامی» به «اپوزیسیون» است و به خاطر این رفتار قابل مذمت؛ مگر موسوی و کروبی هشت سال قبل همینطور نبودند؟ و مگر خاتمی هنوز هم اینطور نیست؟
حالِ فعلی احمدینژاد هم تلخ است و هم قابل مذمت. اما یادمان باشد که این گزاره که « نمیشود که انسان یک دهه همهکارهی کشور باشد، بعد یک دههی بعدی تبدیل بشود به مخالفخوان کشور» برای «همه» صدق میکند.
اساسا مگر چپهایی که دهه شصت عنان قوه قضائیه و دولت را در دست داشتند، کارگزارانی که دهه هفتاد و زمان اصلاحات مدیران کشور بودند؛ در ده سال اخیر «ژست اپوزیسیونی» نگرفتهاند؟ مگر جوری نظام را نقد نمیکنند که انگار این چهل سال در لندن و نیویورک بودهاند و از عرصه مدیریت برکنار؟
مگر تاجزاده که حالا دارد در اپوزیسیون بودن از مسعود رجوی هم سبقت میگیرد، از ابتدای انقلاب سالها و بارها مدیرکل مطبوعات وزارت ارشاد، معاونت بین الملل وزارت ارشاد، معاون سیاسی وزیر کشور و سرپرست این وزارتخانه نبوده است؟ و مگر بهزاد نبوی و موسویخوئینیها و حجاریان و آرمین و کرباسچی هم همینطور نبودهاند؟
آنهایی که احمدینژد را به خاطر ژستهای اپوزیسیونی میکوبند، چرا از همین رفتارهای مرحوم هاشمی با تیترهای درشت استقبال میکردند؟ مگر آن مرحوم رئیس مجلس و رئیسجمهور و رئیس مجمع تشخیص نبود؟ اگر تهمت و تخریب به قوه قضائیه بد و احمدینژاد به خاطر این رفتار قابل سرزنش است؛ در دورانی که قوه قضائیه کرباسچی و عبدالله نوری و گنجی و کدیور را محاکمه میکرد چه کسانی قوه قضائیه را لجنمال میکردند؟ اگر ایستادن جلوی ساختارهای قانونی مذموم است، چه کسانی از سال 70در همه ی انتخاباتها علیه شورای نگهبان شمشیر کشیدهاند؟
گاهی قبل از انتخابات به نظارت استصوابی تاختهاند و گاهی بعد از انتخابات مدعی تقلب شدهاند؟
احمدینژاد تازه مدتی است به جایی رسیده که اصلاحطلبان و موسوی و کروبی و هاشمی و خاتمی بیش از ده سال است در آن موضع اردو زدهاند.
اگر احمدینژاد سال 96 مصداق این عبارت رهبری است که «جای اینکه سیاستشان دینی باشد؛ دینشان سیاسیکاری است»، خیلیها سالهای دهه هفتاد دینشان بوی گند سیاسیکاری گرفت که در توجیه رابطه با آمریکا میگفتند رهبری حسینی مشی میکنند و ما امامحسنی! وقتی که همین چندسال قبل از سرهای بر نیزه رفته کربلا «درس مذاکره» و از دستان قلمشده حضرت عباس درس «دستدادن با اوباما» گرفتند.
منبع : کانال تلگرامی خیابان انقلاب