دوشنبه 28 خرداد 1403 - Mon 17 Jun 2024
  • موافقت رهبر با عفو یا تخفیف 2654 نفر از محکومان

  • نکونام به دنبال مهاجم سری A ایتالیا / با این مهاجم استقلال وزن پیدا می کند

  • پرسپولیس باید سریع دست به کار شود

  • آرمان رمضانی تکلیفش در استقلال معلوم نیست/ وی داماد شد

  • قایدی گرانتر از حد انتظار برای استقلالی ها/ برگشت قایدی ممکن نیست

  • تیم استقلال با چه نفراتی بسته می شود؟/ وضعیت نامعلوم استقلال

  • بازگشت برانکو به پرسپولیس منتفی شد

  • در جمع بهترین پاسورها اثری از هافبک‌های ایرانی نیست

  • 30 میلیارد تومان برای رضایتنامه جواد آقایی پور

  • منتظر محمد در استقلال جایی ندارد

  • روزی که پزشکیان دنبال گشت ارشاد بود! + سند

  • آزادی حمید نوری چهار پیام روشن دارد

  • عضو هیات مدیره پرسپولیس پیام مهمی داد

  • انتخابات بسیار مهم است/ تلاش کنید مشارکت افزایش یابد+ عکس و فیلم

  • صرفه‌جویی 2.5 میلیارد دلاری + عکس

  • برائت زائران ایرانی با پرچم فلسطین + عکس و فیلم

  • لزوم برائت جهانی از رژیم صهیونیستی و آمریکا+فیلم

  • جام گرفت و رفت/ پرسپولیس سکوی پرتاب اوسمار

  • دو مجری سرشناس در فساد فوتبال نقش دارند

  • دلیل لغو جلسه مهم نکونام

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 372673
    تاریخ انتشار: 04/خرداد/1403 - 19:55

    چقدر درد دارد این غم

    چقدر غم دارد این خاک نمی‌دانم گمشده ات را کجا جستجو می کردی که در طول سه سال خدمت در دفتر رییس جمهوری آرام و قرار نداشتی، سید عزیز و محبوب دل‌ها تو در پیچ و خم جاده‌ها در در دورافتاده ترین روستاها و در بین محروم‌ترین مردم به دنبال کدام گمشده بودی که بخاطرش دل از دنیا بریدی و بودن در کنار محرومان و پابرهنگان را به زندگی آرام در پایتخت ترجیح دادید.

    چقدر درد دارد این غم

     به راستی در میان آن خانه های کاه گلی خالی از هرامکانات و برآن سفرهای خالی از هرغذای گرم و در کنار آن مردم زجر دیده و محروم به دنبال کدام آرامش و ثروت بودی، حال خوب می‌دانم که گمشده ات را در دل صاف و بی ریای مردمی جستجو می‌کردی که اگر دستانشان پینه بسته و خالی بود اما قلب‌هایی داشتند به زلالی دریای بیکران.

    حال می‌دانم که گم شده‌ات لبخند معصومانه طفلی بود که با آغوش گرفتن بر لبانش می‌نشاندی و بذر امید، سادگی و صداقت را از همان طفولیت در دلش می‌کاشتی آنگونه که در مراسم تشییع تو آن کودک تنها عکس یادگاریش را می آورد و می آید تا دوباره بر تابوتت بوسه زند.

    جمهور شهید و خادم الرضا که زندگی خود را وقف امام رضا(ع) کرده بودی ای که گام‌های استوار و قامت راسخت موجب شد تا امروز قلم در مقابل همه تواضع و سادگی و صداقتت کمر خم کند.

    سید عزیز نمی‌دانم آن زمان که در حال غبار روبی مرقد مطهر امام رضا(ع) بودی و سر بر آستانش نهادی با دیدگانی اشکبار و بغضی در گلو چه زمزمه کردی که این گونه خوشبختی دنیا و آخرت را ارزانی تو کرد.

    محبوب دلهایی که بعد از رفتنت بیشتر از بودنت محبوب شدی چه رازی در پرواز تو بود اینگونه شتابان به دیار حق شتافتی از زمانی که خبر مفقود شدن هلیکوپتر حامل رییس جمهور را شنیدیم همه دل‌ها به یکباره آشوب شد هیچ‌کس نمی‌دانست گمشده‌اش را از کجا باید بجوید خیلی‌ها از آنهایی هم که به رییسی رای نداده بودند همه در یک صف و در یک مسیر دست به دعا برداشتند تا شاید شاید دل‌هایشان بیاید و بار دیگر از نگرانی‌ها و دغدغه‌هایش برای آینده ایران حرفی بزند.

    سید عزیز کم ندیدیم زحماتت را آ نجا که عبایت را به زیر بغل می‌زنی و چکمه پوش در سیلاب راه می‌روی و به دیار سیل زدگان می‌شتابی آنجا که عرق پیشانیت را در بر می‌گیرد و پا به پای مردم غیرتمند و مظلوم از کوه‌ها بالا می‌روی تا به کپر نشینان برسی و به آنها بگویی و ثابت کنی که دل رییس جمهور برای آنها می‌تپد و چشمان رییس جمهور آنها را می‌بیند وقتی دست نوازش بر سر کودکان یتیم می‌کشی وقتی برای کودکان سیستانی و بلوچ آغوش باز می‌کنی و به آنها می‌گویی که من نیز از جنس شما هستم و با فقر آشنایم این نوع حرکت و نگاه جز تواضع و فروتنی چه چیز می‌تواند در خود داشته باشد.

    لباس‌های خاکی تو در سفر استانی در دور افتاده‌ترین نقاط در میان آسیب دیدگان از زلزله در میان در جمع کشاورزان و کارگران در میان سیاه چادرهای عشایر همه با همه نشان داد که صف اولی در خدمت هستی و نتیجه خدمت صادقانه است، پرواز به عرش شد.

    سید عزیز تو رفتی و نگفتی نامه های کارگران با دستان پینه بسته‌ و کمر خمیده‌شان در دوردست‌ترین نقاط ایران را چه کسی خواهد خواند و پای درد دلشان خواهد نشست.

    رییسی محبوب تو رفتی و هرگز نگفتی سیاه چادرنشینانی که سال‌های سال رنگ مسوولان را به چشم ندیدند و تنها رییس جمهور را در قاب تلویزیون و یا شاید گوشی موبایل دیده باشند چگونه می‌توانند درد خود را تسکین دهند، ای مرد عمل که نه تنها گفتارت نیک بود بلکه پندار و کردارت نیز نیک بود و آیینه در برابر صداقتت کم می‌آورد و شرمنده می‌شد.

    امروز کودکان و جوانان با غیرت ایران اسلامی درد دل‌هایشان را بر کدامین کاغذ بنویسند تا به دست مردی چون تو رسد تو که با لبخند مهربانت خضوع، تواضع و فروتنی که در وجودت بود حرف‌هایشان را می‌شنیدی و به دیده می‌گذاشتی و قول می‌دادی که حتما رسیدگی کنی.

    در همه عمر خویش کم دیده بودم رییس جمهوری در قامت شما به دور افتاده‌ترین نقطه کشور سفر کند در میان مردم حضور یابد با آنها بر سر یک سفره نشیند و با صداقت به حرف‌هایشان گوش دهد.

    سید بزرگوار شهادت زیبنده شما بود شمایی که در برابر عنوان بلندترین مقام سیاسی یک کشور در برابر دختر بچه چند ساله‌ای که می‌خواهد چند شاخه گل را به شما تقدیم کند بغض می‌کنید و این کار را افتخاری بزرگ و سعادت برای خود می‌دانید، سید بزرگوار ای فرزند فاطمه(س) و ای بزرگ شده مکتب امام حسین(ع) و ای خادم حضرت رضا (ع) شما درد مردم را با جان و پوست و استخوان خود حس کردید.

    من دیدم که چگونه در میان انبوه جمعیت شجاعانه قدم به قدم با مردم همنوا می شدید و از هیچ‌گونه سوءقصد، توهین و بی‌حرمتی ترسی نداشتی این همه فروتنی را یکباره از کجا آورده‌ای کنار سربازان شیرینی یلدایتان را نصف می‌کنید، با بیماران هم لقمه می‌شوید، در کنار معلولان می‌نشینید و درد ورزشکاران، کارگران، زنان و کودکان را دغدغه خود می‌دانید.

    سید ابراهیم محبوب دل‌ها چقدر سخت بود و تلخ برایم وقتی شنیدم و دیدم که مادرت همان بانوی محترمی که سال‌ها با مشقت و سختی شما را بزرگ کرد و در مسیر انسانیت قرار داد چگونه تنها و به دور از هر نوع تکبر و غرور در گوشه خانه خود بی‌آنکه فریاد بزند و بگوید که من مادر رییس جمهور هستم در کمال سادگی و صداقت زندگی می‌کند آنگونه که حتی همسایه‌اش نمی‌داند که او مادر محبوب دل‌ها سید ابراهیم رییسی است.

    واقعا از چنین مادری باید ابراهیمی تربیت شود که در قالب یک شهروند عادی بلیت هواپیما بگیرد و از تهران راهی مشهد شود تا فقط مادر را زیارت کند و برگردد به هیچکس نداند ابراهیم به دیدن مادر می‌رود و این گونه است که در محله این مادر همسایه نیز نمی‌داند مادر رییس جمهور است، این همه خضوع، خشوع، فروتنی، تواضع و انسانیت را از دامان پر مهر مادرت ارث برده‌ای و باید از دور دست و پیشانی این مهربان بانو را بوسید و افتخار کرد که در سرزمین من ایران هنوز هستند مادرانی که شیرمردانی را تربیت و به میدان نبرد می‌فرستند تا روزی در جبهه‌های جنوب افتخار بیافرینند و روز دیگر در کرسی ریاست جمهوری افتخار آفرین باشند.

    سید بزرگوار در میان جمعیت میلیونی که در هر گوشه از کشورم در عزای شما و همراهان شما به راه افتاده است دلگیر می‌شوم لحظه‌هایی که از برخی افراد که هر چند تعدادشان هم کم است می‌شنوم که رییسی عامل افزایش قیمت دلار و ارز، تورم و تحریم در کشور است به خدا که دلم می‌سوزد برای همان‌هایی که این سخنان سرد را از روی جهل و نادانی می‌زنند.

    و غافل از آنند که تورم در کشور ما ریشه دیرینه دارد گرچه ما ایستادیم در مقابل همه تحریم‌ها و تربیت کردیم نخبگانی بزرگ را که در صنعت فناوری موشکی و هسته‌ای سرآمد باشیم اما آموختیم تا قدر نخبگان و داشته‌هایمان را بهتر و بیشتر بدانیم.

    سیدابراهیم رییسی فرزند حجت‌الاسلام سیدحاجی رییس‌الساداتی و سیده عصمت خداداد حسینی در آذرماه ۱۳۳۹ در محله نوغان مشهد به دنیا آمد، وی پنج ساله بود که پدر خود را از دست داد، سیدابراهیم رییسی در سال۱۴۰۰ با شعار «دولت مردمی، ایران قوی» در سیزدهمین دوره ریاست جمهوری شرکت کرد و موفق شد با کسب ۱۷ میلیون و ۹۲۶ هزار و ۳۴۵ رای از مجموع ۲۸ میلیون و ۹۳۳ هزار و ۴ رای ماخوذه به عنوان سیزدهمین رییس‌جمهوری ایران انتخاب شود.

    آیت الله سید ابراهیم رییسی، رییس جمهوری ۶۳ ساله ایران از روز ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ تا ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ به مدت یک هزار و ۱۹ روز رییس دولت بود او در آخرین سفر کاری برای افتتاح سد «قیز قلعه‌سی» در مرز ایران و جمهوری آذربایجان با الهام علی اف رییس جمهوری آذربایجان دیدار کرد و هنگام بازگشت به علت سقوط هلی کوپتر به شهادت رسید.

    نظرات بینندگان
    نظرات شما