چهارشنبه 29 فروردين 1403 - Wed 17 Apr 2024
  • فوری/طوفانی از نقل و انتقالات پرسپولیس در راه است

  • فوری/روزهای سخت در انتظار استقلالی ها

  • حیدر و الهام علی‌اف هیچ دلسوزی و تعصبی نسبت به اسلام ندارند/ اگر خاخام‌های ما اجازه می‌دادند دختر الهام علی‌اف به یهودیت روی می‌آورد

  • خریدار سهام استقلال مشخص شد

  • وحدت ارتش و سپاه منجر به تولید بازدارندگی شده است

  • راهبردهای «میدانی» و «دیپلماتیک» ایران در منطق جهانی «حق با قوی است»

  • نیازمند بیانیه‌ای از سوی ستاد صیانت برای قاچاق فیلم‌ها هستیم

  • اظهارات تحقیر‌آمیز مشاور موساد درباره سرسپردگی دولت باکو به اسرائیل

  • شهیدی که کاباره گردی را کنار گذاشت و در میان عراقی ها به آدم خوار معروف شد

  • جزئیاتی از شیوه جدید رفع تعهد ارزی

  • هشدار سخنگوی ارشد نیروهای مسلح ایران به حامیان رژیم صهیونیستی

  • شانس قهرمانی با استقلال است یا پرسپولیس؟/نقطه ضعف استقلالی ها چیست؟!

  • زمان حضور علیرضا بیرانوند به تمرینات پرسپولیس

  • روایتی از «عموکرم» پهلوان کرمانشاهی که در آزادسازی خرمشهر شهید شد

  • حمله ایران می‌تواند به جنگ غزه پایان دهد

  • ادعای اعمال تحریم‌های جدید اتحادیه اروپا علیه ایران

  • سناریوهای واکنش اسرائیل به عملیات موشکی ایران

  • آنچه سردار حاجی‌زاده ۱۲ سال قبل گفت و صهیونیست‌ها نشنیدند!

  • وعده صادق نیروهای مسلح ایران به هرگونه تعدی، پاسخی کوبنده است

  • بازیکنی که حق ورود به رختکن استقلال را ندارد!

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 342870
    تاریخ انتشار: 08/خرداد/1402 - 10:33

    سلطان میانجی چرا دوباره آمد

    تمامی دشمنی‌ها و تحریم‌ها هدف واحد و قطعی جلوگیری از پیشرفت ایران را داشته است و اکنون غرب باور ندارد که فشار بیش از حداکثری هم بتواند مردم ایران را به زانو درآورد.

    سلطان میانجی چرا دوباره آمد

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت» ، به نقل از تابناک، غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:سلطان عمان دوباره با هدف میانجیگری به ایران آمد. میانجی‌شدن منطقاً زمینه مساعد می‌خواهد. اگر دو طرف دعوا مسائل را غیرقابل‌حل بدانند، میان خود میانجی نمی‌پذیرند، چنانکه در دوران جنگ، از سازمان ملل تا بسیاری از کشورهای منطقه و دیگران می‌خواستند میانجی شوند، اما ایران عقلاً نمی‌توانست بپذیرد که وقتی بیشتر کشورهای جهان پشت صدام درآمده بودند، و بخشی از کشور هنوز اشغال بود، همان کشورها با چهره‌ای دیگر بخواهند میانجی صلح شوند. در جنگ روسیه و اوکراین نیز از همان آغاز، ابتدا اسرائیل و بعد برخی کشورهای دور و نزدیک اعلام میانجیگری کردند، اما بعداً خبری از کشته‌شدن سربازان اسرائیلی در جنگ با روسیه منتشر و کمک‌های نظامی و اقتصادی برخی مدعیان میانجیگری به اوکراین آشکار شد و در ورای این‌ها دو کشور متخاصم، مسائل حل‌نشده زیادی داشتند. بنابراین، میانجی و میانجیگری تاکنون معنا نیافته و ممکن نشده است.

     
    به همین‌خاطر باید دید چرا آمدن سلطان میانجی به ایران دوباره معنای خود را پیدا کرده است. اینکه به سابقه دوستی دو کشور پس از کمک ایران به سلطان فقید در غلبه بر گروه ظفار اشاره کنیم، پذیرفتنی و کافی نیست. صرف دوستی، موجب نمی‌شود که سرنوشت کشور را به میل میانجی داد. باید دید چه زمینه‌ای فراهم آمده که پای میانجی به کشور باز شده است. بهترین نقطه عزیمت به یک تحلیل درست آن است که از خود بپرسیم چرا در زمان ناآرامی‌های داخلی مانند ۸۸ و پاییز پارسال روند مذاکرات بین ایران و غرب کاملاً متوقف و حتی شرایط عکس به خود گرفت و دوباره پس از آرامش کشور، از سر گرفته شد تا آنجا که اکنون این یک واقعیت پذیرفته‌شده حتی از زبان خود تحلیلگران غربی است که اوباما پس از آن چراغ «سبز»‌ی که در ۸۸ دریافت کرد، بزرگ‌ترین تحریم‌های تاریخ را علیه ایران برپا ساخت. با این توصیف مهم‌ترین علت تمایل دوباره غرب برای بازگشت به مذاکرات یا حتی توافق سریع با ایران، همین شرایط آرام داخلی است.
     
    تمامی دشمنی‌ها و تحریم‌ها هدف واحد و قطعی جلوگیری از پیشرفت ایران را داشته است. تحریم روسیه و چین و بقیه تحریم‌شوندگان جهانی نیز دقیقاً به همین دلیل است. از نظر غرب سلطه‌جو وقتی شرایط داخلی یک کشور باثبات است، یا باید آن را بی‌ثبات کرد و امتیازهای فراوان گرفت یا درصورت ناتوانی در بی‌ثبات‌سازی، باید پای میزمذاکره نشست تا در آنجا امتیازهای حداقلی را گرفت. اکنون غرب دوباره از بی‌ثبات‌کردن ایران ناامید شده است یا دست‌کم می‌توان گفت تا برنامه بعدی‌اش برای بی‌ثبات‌سازی، وقت‌کشی با میز مذاکره را برگزیده است. البته ایران هم بی‌تمایل برای «عبور از صخره سخت» نیست، اما سابقه مقاومت و استحکام ایران در مذاکرات نشان داده است که برای عبور از هر تنگه یا صخره‌ای، از جاده دشمن استفاده نکرده و در جاده خود رانده است.
     
    سلطان عمان به ایران می‌آید، چون کشتگاه آن با مقاومت مردم ایران و تحمل دشواری‌ها فراهم شد و، چون با مقاومت قهرمانان ایران در دفع شر در منطقه غرب آسیا سیراب شد. در مسائل داخلی برای غرب، مقاومت مردم ایران مقابل این حد از تحریم و تورم و گرانی به‌طوری‌که بسیاری از طبقه محروم و متوسط با دو، سه جهش ویرانگر دلار، سرمایه خود را نابود شده دیدند، اما با دشمن و با آشوبگری داخلی همراه نشدند، باورپذیر نبود؛ و اکنون غرب باور ندارد که فشار بیش از حداکثری هم بتواند مردم ایران را به زانو درآورد. در مسائل جهانی، ۸۰ درصد سوریه در دست ناتو و یک ارتش ۱۵۰ هزارنفری مجهز به تعصب جنگی و سلاح غربی و پول عربی بود و به‌رغم چنین هیولایی، ایران سوریه را آزاد کرد. همان تشکیلات با اندکی تفاوت به قصد اشغال و الحاق یمن هشت سال جنگید و باز هم ایران استقلال یمن را تضمین کرد.
     
    اکنون ایران در جاده خود و با فرمان خود می‌راند. ممکن است از صخره‌ای سخت یا گردنه‌ای دشوار هم عبور کند، اما با همان فرمان و در همان جاده. اگر بر سر تپه برویم و از آنجا به منظره بنگریم، خواهیم دید که سلطان هیثم‌بن‌طارق چرا و چگونه به ایران آمده است. موفقیت نسبی این میانجیگری هم از همین زاویه همچنان به وحدت داخلی و استقامت ما متکی است.

    نظرات بینندگان
    نظرات شما