به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»مدافعان حرم، ابوسجاد را به خوشاخلاقی و شوخطبعی و خستگیناپذیری میشناسند. ابوسجادی که دو سالی در سوریه بود و هر کاری از دستش برمیآمد برای دفاع از حرم انجام میداد؛ از تهیه موادغذایی و دیگر مایحتاج اسکان موقت برای رزمندگان گرفته تا یافتن پیکر شهدای مفقود. این شهید در این دو سال با پسرش سجاد در منطقه بود و آنقدر غربت حرم عمهجان زینب (س) برایش سنگین بود که علاوه بر پسرش، پای ۵۳ نفر از اقوام را به سوریه باز کرد و از این جمع پنج نفر به شهادت رسیدند. آبانماه ۹۴ ایام شهادت ابوسجاد است. پای گفتگو با سجاد عالمی فرزند شهید «سیدعلی عالمی» نشستیم.
خانواده شما چه زمانی از افغانستان به ایران آمدند؟
پدربزرگم در جوانی به ایران میآید و در مشهد ساکن میشود. آن زمان مادربزرگم عمهام را به دنیا میآورد، اما چندین فرزند پسر به دنیا میآورد که این فرزندان زنده نمیماندند تا اینکه پدرم سال ۵۲ به دنیا میآید و مادربزرگم او را نذر حضرت زهرا (س) میکند. سال ۵۹ که جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران شروع میشود، پدربزرگم به جبهه میرود و در بخش پشتیبانی جنگ فعالیت میکند. پدربزرگم حتی در یکی از حملات بعثیها که در آشپزخانه کار میکرد، دچار سوختگی میشود. در حالی که اجباری برای حضور در جبهه نداشت، اما جبهه را ترک نمیکند. در واقع این روحیه جهادی از کودکی در پدرم شکل میگیرد.
از فضای خانواده برایمان بگویید.
پدرم در ۱۸ سالگی با مادرم ازدواج کرد. من سال ۷۲ به دنیا آمدم و اکنون پنج خواهر و برادر هستیم. پدرم در طول سالها وارد حرفههای متعددی مثل کفاشی، خیاطی، راهاندازی کارگاههای چاپ سیلک، بازیافت و سنگشویی شد. حدود سال ۹۰ من و پدرم باهم وارد کار بنایی و گچکاری شدیم. وضعیت اقتصادیمان خوب بود. پدرم هیچ وقت برای ما کم نمیگذاشت. من و خواهر و برادرانم همیشه احساس میکردیم پدرم بهترین بابای دنیاست. ضمن اینکه یک رابطه صمیمی بین من و پدرم حاکم بود.
چطور شد که ابوسجاد از گلشهر مشهد راهی سوریه شدند؟
سال ۹۲ که جریان جنگ سوریه خیلی رسانهای نشده بود، یکی از دوستان پدرم که کفاش بود، قضیه سوریه را به پدرم گفت. پدرم تصمیم گرفت به سوریه برود. او ۳۱ خرداد ۹۲ به پادگان تهران رفت و از آنجا عازم سوریه شد. حدود یک ماه از رفتنش میگذشت و خبری از پدرم نداشتیم تا اینکه تماس گرفت و گفت من در آشپزخانه کار میکنم. با توجه به اینکه پدربزرگم زمان جنگ در آشپزخانه کار میکرد، مادرم نگران شد و میترسید بابا هم مثل پدربزرگ مجروح شود، اما پدرم به مادرم دلداری میداد.
تا اینکه پدرم در یکی از تماسها به من گفت در سوریه احساس میکنم به خدا نزدیکترم، اگر میخواهی تو هم بیا. من هم دلتنگ پدر بودم و هم میخواستم جنگ را تجربه کنم. بالاخره من هم در اواخر مرداد ۹۲ آماده اعزام به سوریه شدم.
پس خودتان هم مدافع حرم بودید؟
بله، اولین باری که اعزام شدم، شب به فرودگاه دمشق رسیدیم. ظلمت و غربت عجیبی بود. شهریور ۹۲ گفته میشد که امریکا میخواهد سوریه را بمباران کند. به همین خاطر دو سه روز از مقر بیرون نیامدیم. بعد از این آموزشهای ما شروع شد که شهید محمودرضا بیضایی تیراندازی را به ما یاد داد. آن موقع کل فاطمیون ۲۵۰ نفر بودند. کمکم وارد عملیات شدیم. در عملیات آزادسازی حرم، هر وقت خسته میشدیم، حرم را میدیدیم، انرژی میگرفتیم تا اینکه این عملیات با موفقیت انجام شد. حرم حضرت زینب (س) خیلی غریب بود طوری که وقتی میخواستیم به زیارت حرم حضرت زینب (س) برویم، کلیددار حرم میآمد و در را باز میکرد تا ما برویم داخل.
این غربت حضرت زینب (س) برایمان خیلی دردآور بود. فضای آنجا برایم دیوانهکننده بود. پیش خودم فکر میکردم بیبی زینبی که اینقدر ارادت داریم نباید اینگونه غریب باشد. پدرم هم همیشه در جمع فامیل از عمه زینب (س) و غربت حرم ایشان صحبت میکرد و گریه میکرد. وی خیلی از اقوام را دعوت کرد تا به سوریه بروند که ۵۳ نفر از اقوام دور و نزدیک ما راهی سوریه شدند.
از این ۵۳ مدافع حرم که از اقوام شما بودند، شهید هم دادید؟
از فامیلهای ما پنج نفر شهید شدند که اولین شهید فامیل سیدابراهیم عالمی است که پسرعموی پدرم بود. او سال ۹۲ شهید شد و مفقودالاثر است. پدر سیدابراهیم که از جانبازان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود، تا خبر شهادت پسرش را شنید سکته کرد. دومین شهید ما پسرعمهام سیدقاسم حسینی بود. او هم بهمن ماه ۹۲ شهید شد. سومین شهید پسرعمویم سیدحسن حسینی عالمی است که در درعا به شهادت رسید و مفقودالاثر است. چهارمین شهید پدرم است و پنجمین شهید سیدمهدی حسینی پسردایی پدرم است که در تدمر سوریه به شهادت رسید.
پدرتان در سوریه چه کارهایی انجام میداد؟
پدرم در سوریه مسئولیتهای متعددی داشت. آن اوایل که پشتیبانی به مفهوم سازمانیافته کنونی در لشکر فاطمیون نبود، مقر پشتیبانی ۵۰۰ متر با خط مقدم فاصله داشت. هر کس در جبهه نبرد خسته میشد به مقر میرفت، هم استراحت میکرد و هم اینکه برای رزمندگان غذا آماده میکرد. بعد از چندین ماه که تعداد فاطمیون بیشتر شد، ابوحامد به پدرم مأموریت داد تا یگان ویژه فاطمیون را در سوریه تشکیل دهد. پدرم حدود ۶۰ تا ۷۰ نفر را سازماندهی کرد تا در شرایط خاص وارد عمل شوند. در جریان عملیات آزادسازی حرم پدرم یکی از مسئولان یگان ویژه بود و تا نوروز ۹۳ چند عملیات با حضور این یگان انجام شد. عملیاتهای مُلیحه به لحاظ بافت شهری خیلی سنگین بود. در این عملیات تکتیراندازهای تکفیری خیلی اذیتمان میکردند. آنها بالای مناره مساجد میرفتند و خیلی از نیروهای ما را از آن نقاط نشانه گرفته و به شهادت میرساندند. در واقع این مساجد که تکفیریها علیه ما استفاده میکردند، مثل مسجد ضرار دوره پیامبر اسلام (ص) بود که کاربرد خیری نه تنها برای مسلمین بلکه برای بشریت نداشت. با توجه به شرایط سختی که برای مدافعان حرم پیش آمده بود، حاجقاسم به فرمانده عملیات دستور داد تا منارههایی که تکفیریها در آنجا پنهان شدهاند، را بزنند. پدرم در عملیات مُلیحه، فرمانده توپخانه بود و با توپ ۱۰۶ هدف را میزد؛ دقیق هم میزد و کارش برای مدافعان نتیجهبخش و خوشحالکننده بود. بعد از این جریان همرزمان به شوخی به پدرم میگفتند ابوسجاد مسجد خراب کن. پدرم در طول این مدت که در سوریه بود، فرماندهی توپخانه فاطمیون را بر عهده داشت. دورهای از نیروهای یگان ویژه و زرهی فاطمیون بود. زمان شهادت هم که در دوم آبان ۱۳۹۴ رقم خورد، ابوسجاد مسئولیت معاونت تیپ دوم فاطمیون را بر عهده داشت. البته هر جایی که میدید نیاز هست، حضور داشت. یکی وقتهایی پیش میآمد که در خط مقدم پیکر شهیدی جا میماند، پدرم با یک فرغون داغان که چرخ درست و حسابی هم نداشت، میرفت و پیکر شهید را به آمبولانس میرساند و بعد آن شهید را به بیمارستان میبردند.
ابوسجاد پیکر کدامیک از شهدا را پیدا کردند؟
اولین شهدایی که پدرم پیکرشان را پیدا کرد، پیکر شهیدان حسینی و کلانی بود. این شهدا از اولین شهدای فاطمیون بودند. فاطمیون در عملیات آزادسازی حرم، پیکر شهیدی را جا نگذاشتند. بعد از این عملیات، داعشیها در ماه محرم سال ۹۲ از طریق غوطه شرقی به ما حمله کردند. در آنجا درگیری پیش آمد و سه نفر به عقب برگشتند و پنج نفر وارد درگیری شدند و به شهادت رسیدند؛ پسرعموی پدرم، شهید سیدابراهیم عالِمی جزو این پنج نفر بود که پیکرش مفقود ماند. پاکسازی غوطه شرقی هشت ماه طول کشید و بعد پدرم هم رفت تا پیکر سیدابراهیم را پیدا کند، اما نتوانست و سیدابراهیم تا امروز از شهدای مفقودالاثر است. از دیگر شهدایی که پدرم پیکرش را پیدا کرد، پیکر شهید رضا اسماعیلی معروف به ابوسهنقطه بود. از این جهت به او میگفتند ابوسهنقطه که همسر این شهید، باردار بود و رضا اسماعیلی میگفت هر وقت فرزندم به دنیا آمد، سه نقطه را با اسم فرزندم پُر میکنیم. نحوه شهادت رضا اسماعیلی هم به این صورت بود که یکی از نیروهای اطلاعات شناسایی مسیر را اشتباه میرود و شهید اسماعیلی هر چه فریاد میزند که او نرود، اما به خاطر سر و صدا و شلوغی آن رزمنده صدای رضا اسماعیلی را نمیشنود. به همین خاطر رضا از طریق کانال میرود تا همرزمش را نجات دهد، اما وقتی در آن نقطه به رزمنده میرسد، به اسارت تکفیریها درمیآیند. تکفیریها رضا و همرزمش را با خودشان میبرند و سر رضا اسماعیلی را از تن جدا میکنند. یک روز بعد از این ماجرا فیلم ذبح شهید اسماعیلی در فضای مجازی پخش شد. یک هفته بعد از شهادت رضا، منطقهای که وی را در آنجا شهید کرده بودند، به دست ما افتاد. پدرم و چند نفر دیگر برای پیدا کردن پیکر شهید اسماعیلی رفتند. پدرم برایم تعریف میکرد وقتی رضا اسماعیلی را پیدا کردیم، پیکرش داخل جوی آب افتاده بود. داعشیها سر رضا را از پشت بریده بودند. آن ملعونها حتی حنجره رضا اسماعیلی را کامل نبریده بودند بلکه سرش را کنده بودند طوری که تا بالای شکم رضا پوستش کشیده شده بود و دندههایش دیده میشد. این شهید اولین شهید بیسر فاطمیون است، سرش دست تکفیریها بود.
در این دورهای که در سوریه بودید، دیداری هم با حاجقاسم داشتید؟
بله، اولین بار پدرم در عملیات مُلیحه حاجقاسم را دید. یادم است پدرم تلاش میکرد با سردار سلیمانی عکس بگیرد، از پدرم پرسیدم چرا اینقدر دوست داری با ایشان عکس بگیری؟ گفت حاجی شهید زنده است. بیشتر کسانی که با ایشان عکس گرفتند آخرش شهید شدند.
از شهادت پدر برایمان بگویید.
در ابتدا این را بگویم که پدرم آرزوی شهادت داشت. چند باری که در ایران به مراسم ترحیم بعضی از اقوام یا دوستان میرفتیم، پدرم خیلی ناراحت میشد. میگفت دوست ندارم در رختخواب بمیرم. فقط میخواهم شهید شوم. میترسم عمهجانم از من راضی نباشد و مزد مرا ندهد. همیشه حسرت خواهرزاده و پسرعموهای شهیدش را میخورد. جریان شهادت پدرم هم اینگونه بود که بعد از عملیات آزادسازی ادلب در آبان ماه ۹۴، پیکر سه، چهار تن از شهدای لشکر فاطمیون در منطقه جا مانده بود، از طرفی کار تیپ ما در آن منطقه تمام شده بود و باید منطقه را ترک میکردیم. عدهای به طرف حلب رفتند و عدهای هم مرخصیشان رسیده بود و به دمشق برگشتند تا با هواپیما به ایران برگردند. پدرم هم جزو کسانی بود که بعد از سه، چهار ماه باید به مرخصی میآمد، اما گفت من باید بمانم تا پیکر شهدا را پیدا کنیم. روز دهم محرم من و پدرم از هم خداحافظی کردیم و من راهی حلب شدم و پدرم در ادلب ماند. من شب به حلب رسیدم. جاده حلب دوباره دست تکفیریها افتاد و راه زمینی بسته شد. همان شب که در حلب بودم خبر شهادت پدرم را به من دادند. یکی از فرماندهان تعریف میکرد که پدرت در ادلب پیکر دو تن از شهدا را پیدا کرد و هنگام بازگرداندن پیکر شهدا، هدف تکتیرانداز تکفیری قرار گرفت. گلوله به شکم ابوسجاد اصابت کرد و بعد از ساعتی به شهادت رسید. بعد از چند روز پیکر پدرم را به ایران آوردیم و در بهشت رضا (ع) آرام گرفت.
آسمان ایران یک هفته کمی استراحت می کند!
ماکرون آمریکا را خشمگین کرد
تمدید قرارداد صدور گاز به عراق
خبر خوب وزیر اقتصاد برای صادرکنندگان
افزایش زخمیهای حمله تروریستی حومه مسکو
وام صندوق بین المللی پول به اوکراین
وقت آن است که ماکرون، نفاق را کنار بگذارد
افزایش حقوق کارگران بیشتر از کارمندان
هدف از افزایش نرخ جرایم رانندگی
استعفای مقام آمریکایی
جمهوری اسلامی ایران در حمایت از فلسطین و غزه تردید نخواهد کرد/ اقدامات تبلیغاتی مقاومت فلسطین جلوتر از دشمن صهیونیستی بوده است+عکس
دیدار شاعران و اساتید ادبیات فارسی با رهبر انقلاب + فیلم
نگاهی اجمالی به سریال «اوکازیون»؛ یک کمدی دهه هفتادی
فراخوان مشمولان متولد سال ۱۳۸۵ برای تعیین تکلیف وضعیت خدمت سربازی
لزوم استمرار ساماندهی اموال تملیکی و توقیفی
آیا غرب، امتیاز برند تجاری داعش را خریده است؟
عرضه یک میلیارد دلار پوشاک توسط یک پلتفرم ترکیهای در ایران
افکار عمومی عربستان سعودی در رابطه با عادی سازی روابط با اسرائیل چگونه است؟
گزارش هولناک از جنایات اشغالگران در بیمارستان الشفاء غزه
رونمایی از تجهیزات و تسلیحات هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران
زمان آغاز مرحله سوم طرح فجرانه کالابرگ الکترونیک
فوری/بمب نقل و انتقلات پرسپولایس در سال جدید
فوری/بازگشت مجدد فرهادمجیدی به فوتبال ایران
جزئیات از حادثه توریستی شهر کروکوس مسکو /اعلام تعداد مجروحان و کشته شدگان این حادثه + فیلم و عکس
واشنگتن-تلآویو در موضع اتهام؛ رفتار روسیه تهاجمی تر می شود ؟
سناتورهای آمریکایی خواستار محافظت از منافقین شدند
پلمب مراکز اقامتی و بین راهی در طرح سلامت نوروزی
زائران کربلا زیر باران بهاری دست به دعا شدند
قالیباف حمله تروریستی در روسیه را محکوم کرد
خطر پولپاشی در کمین توقف تورم
فیلم/در غزه هر ۱۰ دقیقه یک کودک به شهادت میرسد
آتش زدن پرچم آمریکا در پورتوریکو
خیلی دلم برای آیتالله هاشمی و شهید سلیمانی تنگ میشود
تصاویری از اولین لحظات حمله تروریستها در تالار کنسرت کروکوس در مسکو
پرواز تماشایی فلامینگوها بر فراز میانکاله
لگد مال کردن پرچم عربستان از سوی شهرک نشین افراطی صهیونیست
غافلگیری جدید یمنیها در راه است
عاقبت سبقت غیرمجاز
فیلم/مقبره شعرای بزرگ در شیراز
فیلم/رژیمی که هیچ مرزی برای جنایت نمی شناسد
تصویری جدید از دماوند باشکوه
تصویری از اولین موشک ضدکشتی سپاه
نوبت به تعطیلی ایران اینترنشنال رسید!
چرا قطعنامه شورای امنیت به ضرر اسرائیل است؟
کهکشان نیستی را بخوانیم
بزرگترین تهدید آمریکا را بشناسید!
تصویری که بن سلمان جرات انتشار آن را ندارد
تصویری خاص از عمارت عالی قاپو
اولین رکن انتظار چیست؟
خاطرهای از شهادت شهید علی خلیلی
شهادت مرزبان گلستانی در درگیری با اشرار
چند باور غلط در مورد عسل
انفجار مهیب در حیفا
ارجاع لایحه عفاف و حجاب به مجلس
«ارس» آلودگی پرتوی ندارد
اوکراینی ها به پیروزی اعتقادی ندارند!!
مروری بر ۷ دهه حضور علی نصیریان در دنیای نمایش
هفتسین سینمایی تلویزیون
افزایش نرخ مالیات بر ارزش افزوده
محدودیت های ترافیکی در شبهای قدر
آوارگی فرد هتاک به قرآن
دیدارهای امیرعبداللهیان در ترکمنستان
افشاگری داور مسابقه از پیشنهاد رشوه
منظومه اقتصادی رهبر انقلاب در نامگذاری سالها
مسجد جمکران ۱۰۷۲ ساله شد
تصویری جدید از دماوند باشکوه
افزایش حقوق کارگران بیشتر از کارمندان
مقابله دستگاه قضا با زمین خواری در گیلان
مادر برادران شهید آزادی به فرزندانش پیوست
افزایش تخلف سرعت غیرمجاز در تهران
تدارک سیما برای شبهای قدر
دیدار اسماعیل هنیه با رییس مجلس
نماز جمعه تهران به امامت آیتالله خاتمی اقامه میشود
تصویری از اولین موشک ضدکشتی سپاه
شهادت ۴ رزمنده حزبالله
وزیر دفاع پاکستان، افغانستان را «منبع ترور» خواند
بازیکنی که بدون بازی پول میگیرد
دستاوردهای بریکس برای ایران چیست؟
ترافیک در محور کندوان سنگین است
نایب قهرمانی مریم طوسی در آفریقای جنوبی
دلیل افت ایران در بازی با ترکمنستان
بازداشت غیرقانونی در بهشت گردشگران
انفجار مرگبار مینی در قصرشیرین
پرتاب چهار پهپاد یمنی به سمت یک ناو آمریکایی
کاهش قیمت جهانی طلا
آغاز فروش بلیت قطارهای مسافری
ممنوعیت ورود به کویر مرنجاب
توپباران حرم رضوی در نهمین روز نوروز ۱۲۹۱
وضعیت جوی پنجشنبه و جمعه
شرح دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان
خبر خوب وزیر اقتصاد برای صادرکنندگان
مسی زمان خداحافظی خود را اعلام کرد
۱۱ مرحله ثبت نام نوبت دوم کنکور
ماکرون آمریکا را خشمگین کرد
امیرمنصور آریا در تور مالیات افتاد
افزایش زخمیهای حمله تروریستی حومه مسکو
وام صندوق بین المللی پول به اوکراین
کشف مشروبات الکلی در خوزستان
ترافیک در محورهای شمالی سنگین است
هدف از افزایش نرخ جرایم رانندگی
تکمیل کلکسیون جنایات اسرائیل
آخرین اخبار
امریکا گفت ایران، نیابتی هایش را مهار کند، تهران هم گفت آتش بس در غزه برقرار شود / توافق نشد اما...
کسری خدمت برای سرباز ماهرها
تعبیر سیانان از حملات بهظاهر انتقامی آمریکا
پرتابهای موفق انجام شده در دولت سیزدهم
کد خبر: 271304
تاریخ انتشار: 25/آبان/1400 - 10:30
وحشیگری داعشیها با اولین شهید بیسر فاطمیون
مدافعان حرم، ابوسجاد را به خوشاخلاقی و شوخطبعی و خستگیناپذیری میشناسند. ابوسجادی که دو سالی در سوریه بود و هر کاری از دستش برمیآمد برای دفاع از حرم انجام میداد؛ از تهیه موادغذایی و دیگر مایحتاج اسکان موقت برای رزمندگان گرفته تا یافتن پیکر شهدای مفقود.
مرتبط ها
نظرات بینندگان
نظرات شما