جمعه 10 فروردين 1403 - Fri 29 Mar 2024
  • جمهوری اسلامی ایران در حمایت از فلسطین و غزه تردید نخواهد کرد/ اقدامات تبلیغاتی مقاومت فلسطین جلوتر از دشمن صهیونیستی بوده است+عکس

  • دیدار شاعران و اساتید ادبیات فارسی با رهبر انقلاب + فیلم

  • نگاهی اجمالی به سریال «اوکازیون»؛ یک کمدی دهه هفتادی

  • فراخوان مشمولان متولد سال ۱۳۸۵ برای تعیین تکلیف وضعیت خدمت سربازی

  • لزوم استمرار ساماندهی اموال تملیکی و توقیفی

  • آیا غرب، امتیاز برند تجاری داعش را خریده است؟

  • عرضه یک میلیارد دلار پوشاک توسط یک پلتفرم ترکیه‌ای در ایران

  • افکار عمومی عربستان سعودی در رابطه با عادی سازی روابط با اسرائیل چگونه است؟

  • گزارش هولناک از جنایات اشغالگران در بیمارستان الشفاء غزه

  • رونمایی از تجهیزات و تسلیحات هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران

  • زمان آغاز مرحله سوم طرح فجرانه کالابرگ الکترونیک

  • فوری/بمب نقل و انتقلات پرسپولایس در سال جدید

  • فوری/بازگشت مجدد فرهادمجیدی به فوتبال ایران

  • جزئیات از حادثه توریستی شهر کروکوس مسکو /اعلام تعداد مجروحان و کشته شدگان این حادثه + فیلم و عکس

  • واشنگتن-تل‌آویو در موضع اتهام؛ رفتار روسیه تهاجمی تر می شود ؟

  • سناتورهای آمریکایی خواستار محافظت از منافقین شدند

  • پلمب مراکز اقامتی و بین راهی در طرح سلامت نوروزی

  • زائران کربلا زیر باران بهاری دست به دعا شدند

  • قالیباف حمله تروریستی در روسیه را محکوم کرد

  • خطر پول‌پاشی در کمین توقف تورم

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 267684
    تاریخ انتشار: 01/آبان/1400 - 15:17

    جوان زرنگ تهرانی که حاج قاسم عاشقش بود

    از شما خواهش می‌کنم یکبار دیگر و برای آخرین بار به نظرم احترام بگذارید و از هیچ‌کس و از هیچ نهادی دلخور نباشید مبارزه با دشمنان خود آرزوی بنده بود و فقط خدا می‌داند برای این آرزو چقدر ضجه زدم.

    جوان زرنگ تهرانی که حاج قاسم عاشقش بود

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»اول آبان سال 1394 روزی بود که سید مصطفی صدرزاده، همان که خودش را در بین لشکر فاطمیون راهی دفاع از حرم کرد به شهادت رسید.

    همان که حاج قاسم درباره اش گفت: «در ایام فاطمیه سال قبل بود که شهید حسین بادپا اینجا آمد. در دیرالعدس دیدم که یک صدای خیلی برجسته و مردانه تهرانی از پشت بی سیم می‌آید، حسین پشت بی سیم با سید ابراهیم داشت صحبت می‌کرد، نمی‌شناختمش! پرسیدم این جوان تهرانی از کجا در تیپ فاطمیون جا گرفته؟! گفت: سید ابراهیم!

    صبح که برگشتیم از حسین پرسیدم که این سید ابراهیم کیه که با این صدای بلند و مردونه صحبت می‌کرد؟! سید را نشان داد گفت: این!

    یک جوان باریک و نحیف! گفتم که من فکر می‌کردم یک آدم با هیکل بزرگ الان باید باشد با آن صدای کلفت و بلند!



    یک جوان تو دل برویی بود، آدم لذت می‌برد نگاهش کند من واقعا عاشقش بودم. آن وقت این جوان، چون ما راهش نمی‌دادیم بیاید اینجا رفته بود مشهد در قالب فاطمیون به اسم افغانستانی خودش را ثبت نام کرده بود تا به اینجا برسد، زرنگ به این می‌گویند! به ما و امثال ما که دنبال مال جمع کردن و ... هستیم نمی‌گویند!

    با ذکاوت کسی است که اینطور کار را بدست می‌آورد و بالاترین بهره را از آن می‌گیرد و به نحو احسن از فرصت استفاده می‌کند، چرا این کار را کرد؟! چون قیمت داشت. ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله ... خدا کسی را که در راهش جهاد می‌کند دوست دارد، اگر کسی را خدا دوست داشته باشد محبتش را، عشقش را، عاطفه اش را و همه چیزش را در دل‌ها پراکنده می‌کند. امثال سید ابراهیم در خیابان‌ها خیلی زیاد هستند، اما آن چیزی که سید ابراهیم را عزیز کرد و به این نقطه رساند همین راه بود.» »

    وصیت نامه سید مصطفی صدرزاده

    بسم رب الشهدای و الصدیقین
    خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست‌.
    سپاس خدایی را که بر سر ما منت نهاد و از میان این همه مخلوق ما را انسان خلق کرد.

    شکر خدایی را که از میان این‌همه انسان ما را خاکی مقدس به نام ایران قرار داد.
    و شکر خدایی را که به بنده پدر و مادر و همسر صالح عطا کرد.

    و شکر بی‌پایان خدایی را که محبت شهدا و امام شهدا را در دلم انداخت و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم.

    خدایا از تو ممنونم بی‌اندازه که در دل ما محبت سید علی‌خامنه‌ای را انداختی تا بیاموزد درس ایستادگی را درس اینکه یزید‌های دوران را بشناسیم و جلوی آن‌ها سر خم نکنیم. از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیت‌نامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست‌شناس و دشمن‌شناس است.

    از پدر و خانواده عزیزم تقاضا دارم برای بنده بی‌تابی و ناراحتی بیش‌ از حد نکنند و اشک‌ها و گریه‌های خود را نثار اباعبدالله و فرزندان آن بزرگوار کنند.

    پدر و مادر و همسرم و دخترم از شما تقاضا می‌کنم بنده‌رو ببخشید و از خدا بخواهید بنده رو ببخشد چقدر در حق پدر و مادر کوتاهی کردم چقدر شما را به دردسر انداختم فقط خدا شاهد تلاش شما بود که در زمان جنگ باید سختی و مشقت از من نگه‌داری کردید و بعد از جنگ هم برای درس‌خواندن من چقدر سختی کشیدید. فقط خدا می‌داند که چقدر نگران کرده‌ام اذیت کرده‌ام و شما تحمل کردید زیرا تلاش‌ می‌کردید تا فرزندتان عاقبت‌به‌خیر شود از شما ممنونم که همیشه انتخاب را به عهده خودم گذاشتید. حتی وقتی در نوجوانی می‌خواستم به نجف برای تحصیل بروم مخالفت نکرده و از اینکه همیشه به نظر من احترام گذاشتید ممنونم حالا هم از شما خواهش می‌کنم یکبار دیگر و برای آخرین بار به نظرم احترام بگذارید و از هیچ‌کس و از هیچ نهادی دلخور نباشید مبارزه با دشمنان خود آرزوی بنده بود و فقط خدا می‌داند برای این آرزو چقدر ضجه زدم و التماس کردم ممکن است بعضی‌ها به شما طعنه بزنند اما اهمیت ندهید بنده به راهی که رفتم یقین داشتم.

    از همسر عزیزم می‌خواهم که بنده را ببخشد زیرا که همسر خوبی برای او نبودم. به همسر عزیزم می‌گویم می‌دانم که بعد از بنده دخترم یتیم می‌شود و شما اذیت می‌شوید اما یادت باشد که رسول خدا فرموده: هرکس که یتیم شود خدا سرپرست اوست ایمان داشته باش که خدا همیشه با توست. آرزو دارم که دخترم فاطمه،‌فاطمی تربیت شود یعنی مدافع سرسخت ولایت، از دوستان،‌ آشنایان و فامیل و هرکس که حقی گردن ما دارد تقاضا می‌کنم بنده حقیر با ببخشد زیرا می‌دانم که اخلاق و رفتار من آنقدر خوب نبود که توفیق شهادت داشته باشم و این شما حتی که نصیب ما شد لطف و کرم و هدیه خدا بوده و مردم عزیز ایران یادمان باشد که به خاطر وجب به وجب این سرزمین و دین اسلام چقدر خون دادیم چقدر بچه‌های ما یتیم شدند،‌ زن‌ها بیوه، مادرها مجنون، پدرها گریان فقط و فقط برای خدا بود. در این ماه مبارک رمضان دل ما شکست،‌ دل امام زمان بیشتر و بیشتر که در مملکت شهدا حرمت ماه خدا توسط بعضی‌ها نگه‌داشته نشد و برادران و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد. از ما گفتن ما که رفتیم...

    آن‌کس که تو را شناخت جان را چه کند
    فرزند و عیال و خانمان را چه کند
    دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
    دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

    بی‌بی زینب (س) آن زمانی که شما در شام‌ غریب بودید گذشت دیگر به احدی اجازه نمی‌دهیم به شما و به سلاله حسین (ع) بی‌احترامی کند. دیگر دوران مظلومیت شیعه تمام شده. بی‌بی‌جان انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم بی‌بی عزیزم مرا قاسم خطاب کن مرا قاسم خطاب کن روی خون ناقابل من هم حساب کن

    و من‌الله توفیق
    مصطفی صدر زاده
    ۴ مرداد۱۳۹۲

     
     


    بسم الرب الشهدا و الصدیقین
    درود خدا بر محمد و خاندان پاکش
    دوستان با معرفت، همرزمای بسیجیم!
    می‌دونم وقتی این نامه رو براتون می‌خونن از بنده دلخور می‌شید و به بنده تک‌خور و یا ... می‌گید چون می دونم شماها همتون عاشق جنگ با دشمنان خدا هستید، می دونم عاشق شهادتید...

    داداشای عزیزم ببخشید که فرمانده خوبی براتون نبودم اونجوری که لیاقت داشتید نوکری نکردم... به شما قول میدم اگر دستم به دامان حسین بن علی (علیه‌السلام) برسد نام شما را پیش او ببرم...

    چند نکته را به حسب وظیفه به شما سفارش می کنم:

    ۱- وقتی کار فرهنگی را شروع می‌کنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم. اولین مشکل، مشکل تنبلی و سهل‌انگاری است.

    ۲- وقتی که کارتان می‌گیرد و دورتان شلوغ می‌شود تازه اول مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان می‌آید اگر فکر کرده اید که شیطان می‌گذارد شما به راحتی برای حزب الله نیرو جذب کنید، هرگز... تا جای که می‌توانید از تفرقه فرار کنید. عامل تفرقه غیبت و خبرچینی [ناخوانا] است.

    ۳- اگر می‌خواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید، زندگی نامه شهدا را بخوانید سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید ...

    ۴- سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می‌کند و راه درست را نشانتان می دهد.

    ۵- دعای ندبه و هیئت چهارشنبه را محکم بچسبید.

    ۶- خودسازی دغدغه اصلی شما باشد.

    سید ابراهیم صدرزاده
     

    نظرات بینندگان
    نظرات شما