شنبه 01 ارديبهشت 1403 - Sat 20 Apr 2024
  • صدور حکم قطعی محکومان پرونده «الماس مال»

  • پیوند دیپلماسی و میدان در عملیات تنبیهی ما بی‌نظیر بود

  • التهابات سیاسی بازیگر اصلی تغییر نرخ ارز است، نه اقتصاد

  • تحریم شدن سرمربی پرسپولیس

  • «وعده صادق» اقدامی ضروری و نماد اقتدار کشور بود+ فیلم

  • مخالفت قاطعانه رهبر حزب شاس و عضو ناظر کابینه جنگ رژیم صهیونیستی با هرگونه حمله به ایران+ عکس و فیلم

  • شهادت یک فرمانده در روز تولدش

  • وحشت صهیونیست‌ها از بازدارندگی هسته ای ایران

  • بلوف صهیونیست‌ها آژیر قرمز در اراضی اشغالی را به صدا درآورد

  • روزی که افسانه‌ شکست‌ناپذیری رژیم صهیونیستی و سامانه‌های پدافندی غرب فرو ریخت+ عکس

  • درصورت خطای اسرائیل، پاسخ فوری و پشیمان کننده حداکثری خواهیم داد

  • علت نگرانی هواداران استقلال برای استقلالی ها !

  • صهیونیست‌ها از منافقین درخواست کمک کردند!

  • فعالیت در بورس چگونه به تولید کمک می‌کند؟

  • برخورد با مصادیق غیرقانونی تبلیغات در نمایش‌خانگی

  • موشک‌های کروز وخانه عنکبوت؛اقتدار ایران فراتر از انتظار بود

  • مسعود نجابتی چهره سال هنر انقلاب شد/ تقدیم جایزه به مردم غزه

  • درگیری بین مدیران استقلال اوج گرفت!

  • خم شدن کمر اقتصاد اسرائیل زیر بار جنگ غزه

  • دستور اژه‌ای برای تحکیم آرامش و امنیت مردم

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 261766
    تاریخ انتشار: 22/شهريور/1400 - 13:54

    آخرین تصویر سالوادور آلنده پیش از کشته شدن در کودتای شیلی

    کودتای شیلی در ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ رخ داد و ژنرال پینوشه با حمایت آمریکا دولت سالوادور آلنده را سرنگون کرد و او را به قتل رساند و به این ترتیب نئولیبرالیسم اقتصادی با روی کار آمدن دولت پینوشه آغاز شد.

     آخرین تصویر سالوادور آلنده پیش از کشته شدن در کودتای شیلی

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»تصویر ثبت شده در ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۳ میلادی که آخرین لحظه زندگی سالوادور آلنده رئیس جمهور شیلی را نشان می‌دهد. لحظاتی پس از ثبت این عکس آلنده به دست سربازان ژنرال آگوستو پینوشه در جریان کودتای شیلی کشته شد.

    چپ‌گرایان شیلی در دهه هفتاد فعالیت‌های خود را گسترش دادند و به واسطه اقبال مردمی موفق شدند به پارلمان و دیگر مناصب مهم حکومتی دست پیدا کنند. انتخابات ۱۹۶۴ ریاست جمهوری شیلی نقطه رقابت چپ و راست برای انتخابی تعیین‌کننده بود. دو رقیب اصلی در این انتخابات، ادوارد فری نامزد حزب دموکرات مسیحی و سالوادور آلنده نامزد سوسیالیست بودند.

    دلیل حمایت آمریکا از کودتای شیلی

    از آنجا که آمریکا در شیلی منافع حیاتی بسیاری داشت، برایش بسیار مهم بود که چه کسی عهده‌دار پست ریاست جمهوری خواهد شد، از همین رو از سال ۱۹۶۴ سازمان سیا به طور جدی فعالیت‌های خود را در شیلی آغاز کرد و از هیچ کوششی برای شکست سالوادور آلنده فروگذار نکرد، از پرداخت تمام هزینه‌های انتخاباتی «فری» تا چاپ پوستر و پخش برنامه‌های رادیویی، نمایش فیلم، توزیع جزوه و درج مقاله در مطبوعات. در نهایت تلاش‌های سیا در جریان انتخابات ۱۹۶۴ باعث شد فری بتواند مقام ریاست جمهوری را به دست آورد.

    در انتخابات بعدی ریاست جمهوری شیلی که در سال ۱۹۷۰ برگزار شد، سالوادور آلنده نخستین رییس جمهور مارکسیست بود که با رای عمومی و دموکراسی به قدرت رسید. پیش از آن در کشور‌های دیگر، مارکسیست‌ها با انقلاب بر سر کار آمده بودند. این پیروزی برای جهان سرمایه‌داری بسیار نگران بود، چرا که انتخاب دموکراتیک یک مارکسیست در قاره آمریکا می‌توانست الگویی برای دیگر کشور‌ها شود.

    آمریکا تا سال ۱۹۷۰ تمام تلاش خود را کرد تا از روی کار آمدن دولت سوسیالیستی سالوادور آلنده پیشگیری کند. بر اساس اسناد منتشرشده، ریچارد نیکسون به ریچارد هلمس مدیر وقت سیا دستور داده بود «برای جلوگیری از تشکیل کوبای دوم» هر چه در توان دارد علیه قدرت‌گیری آلنده به کار ببندد. اما سالوادور آلنده راه خود را ادامه داد و دست به اصلاحات اقتصادی گسترده‌ای از جمله دولتی‌کردن بانک‌ها و شرکت‌ها زد.

    ایالات متحده علنا مخالفت خود را با آلنده نشان داد و از همان ابتدا کارشکنی‌های خود را آغاز کرد تا تورم گسترده‌ای در شیلی ایجاد شود. آن‌ها برای مبارزه با آلنده از الگویی مشابه ایران استفاده کرد. در ایران نیز ابتدا فشار‌های اقتصادی به دولت دکتر محمد مصدق وارد شده بود و سپس با ناکارآمدی سیاست‌های اقتصادی کودتای نظامی با کمک ارتشیان فاسد و اوباش انجام شده بود. چنین الگویی دقیقا تکرار شد.

    ایالات متحده آمریکا تلاش کرد دولت آلنده را به‌ویژه با کمک‌های مالی به مخالفانش بی‌ثبات کند. اسنادی که از گفتگو‌های نیکسون و دولتمردان وقت آمریکا از جمله هنری کیسینجر مشاور امنیتی او منتشر شده‌، تلاش بی‌وقفه دولت آمریکا به سقوط دولت آلنده را نشان می‌دهند.

     پینوشه یکی از ارتشیان فاسدی بود که آمریکا برای این مقصود برگزید. پینوشه تمام خصلت‌های مورد نیاز را داشت؛ فساد مالی، عقاید افراطی مسیحی و ضدیت با سوسیالیسم. در اوت ۱۹۷۳ دو حزب محافظه‌کار از آلنده خواستند از مقام خود کناره‌گیری کند. برنامه این بود که نخست اعضای عالی‌رتبه حزب آلنده را تهدید کنند و اگر کناره‌گیری نکرد ارتش وارد میدان شود.

    آلنده به خواست هوادارانش از استعفا امتناع کرد و تسلیم نشد. با این اقدام ارتش وفادار به پینوشه با کمک آمریکا وارد شهر شدند و به سوی کاخ ریاست جمهوری لشکرکشی کردند. جنگنده‌های نیروی هوایی با راکت و بمب مقر ریاست جمهوری را بمباران کردند و هزاران نفر از نیرو‌های وفادار به رییس جمهور قانونی را به قتل رساندند. مهمترین این کشتارها در استادیوم سانتیاگو رخ داد که صدها سوسیالیست حامی آلنده به رگبار بسته شدند.

    به قتل رساندن سالوادور آلنده

    آلنده در کاخ ریاست جمهوری به قتل رسید، اما مرگ او را خودکشی اعلام کردند. با پیروزی کودتا ساختار اقتصاد و کشور میلیتاریستی شد و ژنرال‌های راست‌گرا قدرت را به دست گرفتند. از این پس سرکوب چپ‌ها، سندیکالیست‌ها و سایر مخالفان دولت حاکم آغاز شد. حدود ۳ هزار تن قربانی دستگاه سرکوب دولت شیلی و سازمان امنیت مخوف دولت نظامی (DINA) شدند؛ ده‌ها هزار نفر نیز تن به مهاجرت خودخواسته یا اجباری دادند. شیلی رفته رفته به آزمایشگاه اقتصادی «مکتب شیکاکو» تبدیل شد؛ گروهی از کارشناسان اقتصادی شیلیایی به سرپرستی میلتون فریدمن اقتصاددان نئولیبرال آمریکایی به شیلی رفتند تا اصلاحات خود را انجام دهند. در نهایت سیاست خصوصی‌سازی در تار و پود اقتصاد شیلی تنیده شد و برای دولت هیچ نقشی باقی نماند غیر از سرکوب.

    پس از کودتا تصفیه بزرگ نه تنها شامل سیاست می‌شد بلکه دولت کودتا با هر آنچه نشانی از کمونیسم داشت، آنچه در زبان سرهنگ‌ها «میراث شوم کمونیسم» خوانده می‌شد، سر ستیز داشت و سانسور آثار هنری و فرهنگی نیز به صورت گسترده پیگیری می‌شد.

    چند روز پس از کودتا حتی مراسم کتابسوزان انجام شد و دولت کودتای پینوشه تمام کتاب‌های مربوط به کمونیسم را در خیابان‌ها سوزاند تا هر آنچه مربوط به سوسیالیسم باشد را نابود کند.

    پینوشه با کودتای نظامی رهبر کشور شد و یک استبداد سیاسی سرکوبگر در شیلی به وجود آمد که از جامعه بسته و بازار آزاد حمایت می‌کرد. شیلی که محل تولد نئولیبرالیسم است، به عینه نشان می‌دهد که جامعه و بازار چگونه می‌توانند علیه هم قرار گیرند.

    جامعه لیبرالی دیگر متشکل از آزادی‌های سیاسی و اجتماعی نبود و تنها آزادی بازار مهم بود و بس؛ چه اینکه پس از استقرار دولت نظامی، میلتون فریدمن که پیشتر به مکتب وی اشاره شد، نخستین کسی بود که برای اجرای منویات سرمایه‌داری به شیلی رفت و به عنوان مشاور ارشد پینوشه منصوب شد. این سیاست جدید که تحت عنوان «نئولیبرالیسم» شناخته می‌شود، علاوه بر سوسیالیسم حتی با دستاورد‌های لیبرالیسم کلاسیک نیز ستیز داشت و آزادی‌های حقوقی و شهروندی را نیز نابود کرد.

    این سرنوشت تلخ را آلنده پیش‌بینی کرده بود، ولی نوید امید و آزادی را نیز به مردم مبارز داده بود. آخرین سخنان آلنده پیش از اینکه به قتل برسد چنین بود: «دوستان من. بدون شک این آخرین فرصتی خواهد که با شما سخن بگویم. کلمات من تلخ نیستند، اما از زخم و ناامیدی سرشار هستند. کارگران هموطن من! من به شیلی و سرنوشت آن ایمان دارم. نسل‌های دیگری خواهند آمد و بر این خیانت که در همه‌جا حضور دارد غلبه خواهند کرد. شما باید این را بدانید که خیلی زودتر از آن، خیابان‌های پهناور گشوده خواهند شد تا در آن‌ها انسان‌های آزاد برای ساختن یک جامعه‌ی بهتر رژه روند. زنده باد شیلی! زنده باد خلق!این‌ها آخرین کلمات من هستند و من مطمئنم که بی‌یقین فدا شدن من بیهوده نخواهد بود. من حتم دارم که این، دست کم درسی اخلاقی خواهد بود که خیانت، بُزدلی و جنایت را محکوم خواهد کرد.»

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما