شنبه 29 ارديبهشت 1403 - Sat 18 May 2024
  • مشوق های بیشتری برای فرزندآوری در نظر گرفته شود/ آمار سقط جنین نگران کننده است

  • مصمم‌تر از قبل در برابر دشمن شمشیر می‌زنیم‌/ سپاه در هر نقطه‌ای که لازم باشد حضور دارد

  • پشت پرده منابع مالی موسسه مصاف ایرانیان به روایت گزارش هیئت تحقیق و تفحص مجلس/موسسه خیریه چگونه یک شبه حزب سیاسی شد؟ + اسناد

  • فوری /محکومیت میلیاردی استقلال

  • طوفان الاقصی آراء بایدن را برد

  • چرا واردات خودرو ها به در بسته سیاستگذار می خورد؟

  • اندر احوالات لایحه عفاف و حجاب/ لطفا پلیس را خلع سلاح نکنید!

  • «مرد ابدی» در کمتر از یک هفته پس از انتشار به چاپ دوم رسید +عکس

  • پرسپولیس و استقلال هیجان کاذب ندادند

  • حساسیت فوق‌العاده‌ فرمانده به بیت‌المال

  • با ناکام‌ترین سلاح آمریکایی در جنگ اوکراین آشنا شوید +فیلم و عکس

  • پایان یک ازدواج تشکیلاتی دیگر میان بی‌وطن‌ها+ عکس

  • خیام نیشابوری، در پرده اسرار کسی را ره نیست+عکس

  • رئیسی: میانکاله یک تهدید نیست بلکه فرصت است

  • شبکه شیطان‌پرستی در تهران متلاشی شد

  • وضعیت اجاره مسکن نیازمند حمایت مسئولان است/ مقاومت ضربه‌های بسیار جدی به رژیم صهیونیستی وارد کرده است

  • ضرر مالی دوباره پرسپولیس در صورت قهرمانی!

  • ماجرای حفظ جزیره مجنون با ملائکه و امدادهای غیبی

  • طلافروشان تعیین تکلیف شدند+ سند

  • بمباران جنون آمیز جبالیا+ فیلم

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 196855
    تاریخ انتشار: 20/شهريور/1399 - 09:20
    هادی محمدی

    تصویر راهبردی از غرب آسیا

    بازیگران اروپایی که از مواهب سایکس-‌پیکو در یک‌سده اخیر بهره برده‌اند، تلاش دارند از بقایای خلأهژمونی امریکا در غرب آسیا ارتزاق کنند و سقفی بالاتر از این برایشان متصور نیست.

    تصویر راهبردی از غرب آسیا

    «هادی محمدی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:

    غرب آسیا که از مؤلفه‌های گرانبهای ژئوپلتیکی و ثروت‌های معدنی و انرژی و مواصلاتی فوق‌العاده‌ای برخوردار است، حتماً یکی از پارامترهای مؤثر برای هژمونی‌سازی در نظام بین‌الملل محسوب می‌شود. بازیگران اصلی و فرعی در میدان رقابت و همکاری، چه منطقه‌ای و چه بین‌المللی، به مرحله حساس دوره انتقالی فعلی در نظم بین‌الملل به خوبی واقفند و برای عقب‌نماندن از کسب ظرفیت‌های ملی و منطقه‌ای و جهانی و اتحاد و ائتلاف‌های راهبردی و تعیین اولویت‌های سیاست خارجی و امنیت خود، در ارزیابی دائمی به سر می‌برند. امریکا که از چالش‌های مزمن درونی و منطقه‌ای و بین‌المللی رنج می‌برد، در تنگنای گزینه‌های خود در قبال فوریت‌های گوناگون به‌سر می‌برد و نمی‌تواند همه آرزوها و خواسته هایش را قابل دسترسی بداند؛ لذا از یک سو باید ثقل پتانسیل‌های خود را برای مهار چین و روسیه مصروف کرده و ناظر و شاهد واگرایی تدریجی متحدان اروپایی خود باشد و با اینکه غرب آسیا را برای تکمیل ابزارهای هژمونی جهانی، حیاتی می‌داند، ولی به شکل آشکاری باید به حداقل‌های تسلط بر غرب آسیا اکتفا کند و رویکرد خارج شدن یا کاهش و فرسایش حضور پایگاهی و نفوذ را به‌رغم تلخی آن به اجرا بگذارد، ولی اطمینان ندارد که برای حضور و نفوذ حداقلی در غرب آسیا، هزینه‌های پر آسیب و غیرقابل تحمل، کارساز باشد و شاید یکی از دلایل شتاب در عادی‌سازی روابط صهیونیست‌ها و حکومت‌های وابسته عربی، به این عنصر مهم مرتبط باشد تا صهیونیسم جهانی در نقطه‌ای دیگر بتواند این خسارت راهبردی در غرب آسیا را جبران نماید. البته هم امریکا و هم صهیونیست‌ها به خوبی می‌دانند که پیوندهای نمایشی با کشورهای عربی، قابلیت پایداری و ماندگاری نداشته و معلوم نیست فواید آن از خسارت‌های راهبردی در میان‌مدت و بلندمدت بیشتر باشد.

    ترکیه که رؤیای گسترش سرزمینی در محورهای جنوبی را برای احیای شبه امپراتوری عثمانی در یک دهه گذشته در اولویت داشت، امروز شرق مدیترانه و منابع انرژی آن را برای واردشدن به یک سطح ایده‌آل از نقش‌آفرینی منطقه‌ای و جهانی در اولویت گذاشته و در حال خروج از جنوب ادلب است‌که حداقل در ماه‌های پیش‌رو، نیمی از ظرفیت‌های تروریست‌های موجود را از دست خواهد داد و حضور امریکا در شرق فرات، همانند سرافکندگی امریکایی‌ها در عراق و پیام شروع عقب‌نشینی و کاهش نیرو در عراق یا آنچه با طالبان به توافق رسیده‌اند را، ناچار است تحمل کند.

    حال آنکه در جغرافیای افغانستان تا سوریه سایه بی‌اعتمادی برای حفظ ظرفیت‌های حضور و نفوذ کاملاً موجود و مشهود است و این مناطق، بازیگران مسلط جدیدی را شاهد خواهند بود که پایان امریکا را نوید می‌دهند؛ لذا اولویت امریکا در غرب آسیا بر حوزه آبراهی باب‌المندب و اقیانوس هند و دریای سرخ و سپس حفظ متحدان عرب است که چشم‌انداز بی‌ثباتی حاکمیتی در آن‌ها کاملاً آشکار است.

    بازیگران اروپایی که از مواهب سایکس-‌پیکو در یک‌سده اخیر بهره برده‌اند، تلاش دارند از بقایای خلأهژمونی امریکا در غرب آسیا ارتزاق کنند و سقفی بالاتر از این برایشان متصور نیست. بازیگران اصلی غرب آسیا، ایران، روسیه، چین و احتمالاً ترکیه هستند که در چشم‌انداز غرب آسیا، می‌توان روی آن‌ها حساب کرد و رژیم صهیونیستی به میزان فرار و کاهش هژمونی امریکایی در غرب آسیا، به زوال در موجودیت و حضور در منطقه فکر می‌کند و نمی‌تواند بقای خود را به روابط با کشورهای عربی گره زده و تضمین نماید. اگر ترامپ با شگفتی اکتبر خود، ریاست دور دوم در امریکا را کسب نماید، تحولات غرب آسیا با شتاب بیشتری به تصویر فوق نزدیک می‌شود و صدای خردشدن استخوان‌های این ابرقدرت که در ۷۳ سال گذشته، نظام جهانی را در قبضه داشته شنیده خواهد شد، ولی با آمدن بایدن این زمان و تحقق رخدادهای راهبردی غرب آسیا با تأخیر کوتاه همراه می‌شود.

    منبع : جوان

    نظرات بینندگان
    نظرات شما