یکشنبه 13 خرداد 1403 - Sun 02 Jun 2024
  • سومین روز ثبت‌نام از داوطلبان انتخابات ریاست‌جمهوری+عکس و فیلم

  • بشار اسد با رهبر معظم انقلاب دیدار کرد

  • درس غیرت یمنی‌ها به اعراب

  • ماجرای دیدار شهید باکری با آیت‌الله خامنه‌ای

  • سردمداران صهیونیسم بین‌المللی به مفاهیم بشری هم رحم نمی‌کنند/ شما اکنون در طرف درست تاریخ ایستاده‌اید/ به شما اطمینان می‌دهم که وضعیت در حال تغییر است/ توصیه میکنم با قرآن آشنا شوید

  • خون‌شویی ضدانقلاب در حمایت از جنایت اسرائیل!+ عکس و فیلم

  • رفح رکورد اشتراک‌گذاری اینستاگرام را شکست

  • وقت برای تبیین اهمیت این انتخابات ضیق است

  • رفح در آتش و خون + عکس و فیلم

  • ناگفته‌های هنرمندان از تعامل با شهید رئیسی

  • بحرین در مسیر بهبود روابط با ایران

  • ماجرای شهادت ظفر خالدی و برادرش درکنار هم

  • صنعت هوایی در نبرد با تحریم ها+ جدول

  • پرسپولیس مدیون هوش یک بازیکن +عکس

  • فرمانده کل سپاه با خانواده شهید سردار موسوی دیدار کرد + فیلم

  • رسیدگی به وضعیت حجاب مطالبه مردمی بود

  • چهار پیام‌ صریح و روشن پس از انتخاب رئیس مجلس+عکس

  • دولت‌های اروپایی از پیامد‌های خطرناک تروریست خواندن سپاه پاسداران می‌ترسند

  • نسل کشی سگ نحس نجس آمریکا در رفح+ عکس و فیلم

  • خاندوزی: بنای تکرار پروژه خزانه خالی را نداریم

  • |ف |
    | | | |
    کد خبر: 19663
    تاریخ انتشار: 03/بهمن/1394 - 12:49
    پایگاه خبری حامیان ولایت/بین الملل

    جزئیات آخرین ملاقات شیخ النمر از زبان برادرش

    محمد باقر النمرفعال عربستانی و برادر شیخ شهید نمر باقر النمر جزئیات آخرین ملاقاتش او با خانواده اش را که سه روز قبل از جنایت آل سعود در اعدام شیخ النمر و قطع سر او صورت گرفته است، فاش کرد.

    جزئیات آخرین ملاقات شیخ النمر از زبان برادرش

    محمد النمر که این جزئیات را در صفحه خود در تویتر فاش کرده ، خاطرنشان کرده است که به اتفاق مادر ، برادران و خواهرم و سکینه دختر شیخ النمر صبح زود به زندان « حایر» ریاض رسیدیم اما تا ساعت 12 ظهر ما را معطل کردند و سرانجام اجازه ملاقات دادند. مادر و برادرم ابوموسی خیلی احساس نگرانی می کردند.

    وی افزود: معمولا وقتی وارد مکان ملاقات می شدیم قدری منتظر می ماندیم، اما این بار وقتی وارد شدیم شیخ النمر را دیدیم که زنده است و منتظر ما نشسته است، از دیدن مادر خیلی خوشحال شده بود.

    برادر شهید نمر خاطرنشان کرد: «الحمدلله رب العالمین» از مهمترین کلمات جادویی او بود که از همان ملاقات اول حتی وقتی که دچار جراحت شده بود، مدام بر زبانش جاری بود، عبارت بعدی که مرتب از او می شنیدیم این بود که می خواهد شهید شود و خدا را در این حال ملاقات کند و آن قدر این حرف را تکرار کرد که به آرزویش رسید.

    محمد النمرتصریح کرد: وقتی از حالش پرسیدیم همان جواب همیشگی را داد و گفت: «الحمدلله من خوبم نگران نباشید» بعد وضعیت جراحت پای ناقصش را برایمان توضیح داد، ما هم سلام دوستدارانش را به او ابلاغ کردیم و مثل همیشه نام کسانی را که سفارش کرده بودند به او گفتیم، او هم از احوال آنها پرسید.

    وی گفت: آن روز شیخ نمر دستانش را بالا برد و برای شش نفری که محکوم شده بودند (المرهون؛ علی، الزاهر، الشیوخ، الربح، الصویمل) با ذکر اسم دعا کرد.

    برادر شیخ نمر افزود: یک هفته قبل از ملاقات ما با شیخ، فعالان مدنی با او ملاقات و درباره همزیستی میان مسلمانان با او بحث و گفت وگو کرده بودند. در آن دیدار شیخ نمر گفته بود که «همزیستی امری ضروری و نیاز انسانی است.»

    شیخ النمر در این گفت وگوی دو ساعته تاکید کرده بود: «همزیستی در منطقه ما وجود داشت تا زمانی که باب توهین و تحقیر در رسانه ها و در محافل باز شد.»

    محمد النمر در ادامه شرح آخرین ملاقات خود با برادرش گفت: شیخ از اهمیت انس با قرآن و تدبر در آن و تلاوت و حفظ آن سخن گفت، قبلا هم گفته بود که چیز زیادی نمانده تا تمام قرآن را حفظ کند شاید هم در ماه آخر موفق به حفظ کامل قرآن شده بود.

    برادر شهید نمر افزود: وقتی داشتیم از در بیرون می رفتیم آهسته در گوشش گفتم حرف هایی درباره حل پرونده محکومان مطرح است، جواب داد «مرا رها کنید و به فکر حل پرونده دیگران باشید.»

    آهسته ادامه داد: «تو و صادق الجبران (وکیل) اختیار همه چیز را دارید، اما کرامت من با ارزش ترین بخش زندگی من است، به آن نزدیک نشوید.»

    محمد النمر در پایان گفت: ساعت 13:30 از مکان ملاقات بیرون آمدیم، هنگام خداحافظی ابراز امیدواری کردیم که به زودی همدیگر را ببینیم، برادرم جعفر با نومیدی زمزمه کرد که «این دیدار آخر است»...

    در ساعت 14 وقت ملاقاتی دیگر برای 17 ربیع گرفتیم، اما ملاقات با پروردگار رحمان و رحیم سریع تر از ما به سراغش آمد.
     

    منبع : ایرنا

    نظرات بینندگان
    نظرات شما